بریدههایی از کتاب زندانیان جغرافیا
نویسنده:تیم مارشال
مترجم:هوشنگ جیرانی، هستی صیادی
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۹از ۳۴ رأی
۳٫۹
(۳۴)
کشورهای آمریکای جنوبی هر چند سال یکبار و به رهبری برزیل تلاش میکنند نسخهٔ خودشان از اتحادیهٔ اروپا را ایجاد نمایند؛ آخرین نمونۀ آن در قالب اوناسار تجلی یافته است که دوازده کشور آمریکای جنوبی عضو آن هستند. دفتر مرکزی این اتحادیه در اکوادور است، اما برزیل دست بالا را در آن دارد.
Z
حدود ۲۵ درصد جمعیت برزیل در زاغههای فقیرنشین زندگی میکنند. هنگامی که یکچهارم جمعیت یک کشور در فقر مطلق به سر میبرد، دولت مسیر دشواری برای ثروتمند شدن پیش رو دارد. این بدان معنا نیست که برزیل قدرت رو به رشدی نیست، بلکه به این معناست که اوجگیری آن محدود خواهد بود.
یک راه میانبر برای رشد و توسعه میتواند استفاده از قدرت نرم باشد؛ در اینجاست که تلاشهای برزیل معطوف به کسب کرسی دائم شورای امنیت سازمان ملل و عادتش به ایجاد اتحادیههای اقتصادی منطقهای، نظیر «بازار مشترک کشورهای آمریکای جنوبی» بوده که پیوندهای بین برزیل، آرژانتین، پاراگوئه، اوروگوئه و ونزوئلا را تسهیل کرده است.
Z
مؤسسهٔ اطلاعات سیاسی «استراتفور دات کام» که مقر آن در تگزاس است، تخمین میزند که کل هفت بندر بزرگ برزیل ظرف یکسال، رویهمرفته، کمتر از یک بندر آمریکایی نیواورلئان کالا بارگیری میکنند.
Z
اگر از منظر دریا به بسیاری از شهرهای ساحلی برزیل نگاه کنید میبینید که صخرههای عظیمی از درون آب در طرف مناطق شهری یا پشت به آن از زمین سر برآوردهاند. این صخرهها که به نام شیبگاههای تندوتیز شناخته میشوند، بخش اعظم سواحل برزیل را محصور کرده است؛ اینجا منتهاالیه فلاتی است که به سپر برزیلی معروف شده و بخش زیادی از داخل برزیل را تشکیل میدهد.
از آنجا که این کشور فاقد دشت ساحلی است، برای اتصال شهرهای مهم ساحلی به یکدیگر باید جادههای سربالایی و بر روی شیبگاههای تندوتیز احداث کرد و برای رفتن به شهر بعدی باید جادهٔ سرازیری ساخت. علاوه بر فقدان جادههای مدرن مناسب، کمبود مسیرهای ریلی نیز مسئلهساز شده است و این معضل، برای تحقق تجارت سودآور یا یکپارچه کردن پهنهای بزرگ مناسب نیست.
Z
درست در پایین منطقهٔ آمازون، در ارتفاعات، ساوانا قرار گرفته که در مقابل، داستان موفقی دارد. بیستوپنج سال پیش این منطقه به عنوان یکی از مناطق نامناسب برای کشاورزی بود، اما فناوری برزیلی آن را به یکی از قطبهای بزرگ تولید سویا در جهان ـ همراه با رشد تولید گندم ـ تبدیل کرد. این بدان معناست که برزیل به یکی از تولیدکنندگان بسیار بزرگ محصولات کشاورزی تبدیل شده است.
Z
درست در پایین منطقهٔ آمازون، در ارتفاعات، ساوانا قرار گرفته که در مقابل، داستان موفقی دارد. بیستوپنج سال پیش این منطقه به عنوان یکی از مناطق نامناسب برای کشاورزی بود، اما فناوری برزیلی آن را به یکی از قطبهای بزرگ تولید سویا در جهان ـ همراه با رشد تولید گندم ـ تبدیل کرد. این بدان معناست که برزیل به یکی از تولیدکنندگان بسیار بزرگ محصولات کشاورزی تبدیل شده است.
Z
چین در تلاش برای برقراری ارتباط نظامی با ونزوئلا است، که امید دارد اگر انقلاب بولیواری در آستانهٔ سقوط قرار گرفت، بیشتر مقاومت کند. صادرات تسلیحات این کشور به آمریکای لاتین در مقیاس نسبتاً محدودی صورت میگیرد، اما بستر قدرت نرم چین را فراهم میکند. تنها کشتی بیمارستانی چین به نام «کشتی صلح» در سال ۲۰۱۱ وارد این منطقه شد. این کشتی تنها سیصد تخت بیمارستانی دارد که شاید در مقایسه با نمونهٔ هزار تختخوابی آمریکاییاش در منطقه، بسیار کوچک جلوه کند، اما بیانگر عزم و نشانهای برای یادآوری این نکته محسوب میشود که چین به طور فزایندهای در حال توسعهٔ قدرت نرم خویش است.
Z
وابستگی کشورهای آمریکای لاتین به ایالات متحده حالت طبیعی ندارد. سلطهٔ آمریکا بر روابط آنها حاکم بوده است، که در دکترین مونروئه (ر.ک. فصل سوم) در جریان سخنرانی سالانهٔ ریاستجمهوریاش در ۱۸۲۳ آن را مطرح کرد. این دکترین به استعمارگران اروپایی هشدار داد و به طرق مختلف اعلام کرد که آمریکای لاتین حیاط خلوت و حوزهٔ نفوذ ایالات متحده است. از آن زمان تاکنون تحولات هدایت شده بودهاند، که از نظر بسیاری از مردم آمریکای لاتین نتایج آن در پایان همیشه مثبت نبوده است.
هشت دهه پس از طرح دکترین مونروئه، رئیسجمهور دیگری با «تجدید طرح مونروئه» وارد صحنه شد. تئودور «تدی» روزولت در سخنرانی سال ۱۹۰۴ خود گفت: «در ارتباط با نیمکرهٔ غربی، پیروی ایالات متحده از دکترین مونروئه، هر چند ناخواسته، ممکن است آنها را مجبور کند که در ارتباط با موارد فاحشی (چون) خطا کردن یا ضعف و سستی، به عنوان پلیس بینالملل عمل کند». به عبارت دیگر، ایالات متحده هر زمان که تصمیم گرفت میتواند در نیمکرهٔ غربی مداخلهٔ نظامی کند. ایالات متحده به جز تأمین بودجهٔ انقلابها، با مسلح کردن گروهها و انجام آموزشهای نظامی در فاصلهٔ سال ۱۸۹۰ تا پایان جنگ سرد، تقریباً پنجاه بار از اهرم زور در آمریکای لاتین استفاده کرد.
Z
ایالات متحده هر زمان که تصمیم گرفت میتواند در نیمکرهٔ غربی مداخلهٔ نظامی کند. ایالات متحده به جز تأمین بودجهٔ انقلابها، با مسلح کردن گروهها و انجام آموزشهای نظامی در فاصلهٔ سال ۱۸۹۰ تا پایان جنگ سرد، تقریباً پنجاه بار از اهرم زور در آمریکای لاتین استفاده کرد.
با پایان جنگ سرد، مداخلات آشکار آمریکا به سرعت کاهش یافت و در سال ۲۰۰۱ ایالات متحده از امضاکنندگان یک منشور دموکراتیک بود که سیوچهار کشور آمریکای لاتین ارائه کرده بودند و اعلام میکرد: «مردم آمریکا(ی لاتین) حق دارند دموکراسی داشته باشند و دولتهایشان ملزم به ترغیب و دفاع از آن هستند». از آن به بعد ایالات متحده تمرکز روی کشورهای آمریکای لاتین را در چارچوب اقتصادی و از طریق ایجاد معاهدات تجاری، نظیر معاهدهٔ تجارت آزاد آمریکای شمالی دنبال و معاهدات دیگری از جمله توافق تجارت آزاد آمریکای مرکزی را ارائه کرده است.
Z
برقراری پیوند میان دو اقیانوس از طریق یک کشور، تنها نشانهای قابل توجه از سرمایهگذاری چین در آمریکای لاتین است. همیشه عادت کرده بودیم چینیها را به عنوان بازیگران اصلی تجارت در آفریقا ببینیم، اما گویی آنها طی بیست سال گذشته به صورت خزنده به سمت جنوب ریوگرانده در حرکت بودهاند.
چین علاوه بر سرمایهگذاری در پروژههای ساختمانی، به دولتهای آمریکای لاتین، به ویژه به آرژانتین، ونزوئلا و اکوادور مبالغ هنگفتی وام نیز داده است. در مقابل هم انتظار دارد که این کشورها در سازمان ملل از ادعاهای منطقهایاش، از جمله در مورد تایوان، پشتیبانی کنند.
Z
ادارهٔ کانال پاناما از سال ۱۹۹۹ در دست دولت این کشور است، اما به عنوان یک آبراه بیطرف بینالمللی شناخته میشود که نیروهای آمریکایی و پانامایی از آن محافظت میکنند و از این منظر چینیها دچار مشکل میشوند.
پاناما و ایالات متحده روابط دوستانهای با هم دارند؛ در واقع این روابط آن قدر دوستانه است که ونزوئلا در سال ۲۰۱۴، به طور موقت مناسباتش را با این کشور قطع کرد و آن را «نوکر آمریکا» خواند. اثر رویکرد تهاجمی فزایندهٔ این کشورِ دوران انقلابی بولیواری با این نکته همراه بود که ایالات متحده، مهمترین شریک تجاری ونزوئلا به شمار میرفت و اینکه ونزوئلا حدود ۱۰ درصد نفت وارداتی آمریکا را تأمین میکند. تجارت انرژی میان دو کشور احتمالاً به واسطهٔ انقلاب استخراج نفت شیل ایالات متحدهٔ آمریکا سقوط خواهد کرد، اما پکن خواهان واردات نفت از ونزوئلا بوده و در حال حاضر بدنبال این است که بدون اتکا به مسیر کانال پاناما، این محصول را به چین انتقال دهد.
Z
مکزیک با فرستادن کالاهای مصرفی به آمریکا به حیات خود ادامه میدهد و تا زمانیکه آمریکاییها مصرفکنندهٔ مواد مخدر هستند، مکزیکیها نیز آن را تأمین میکنند. موضوع این است که کالاها ارزان تولید شوند و بعد با قیمتی بالاتر از آنچه که در تجارت قانونی عرضه میشود، به فروش برسند. مکزیک بدون فروش موادمخدر از این هم فقیرتر خواهد شد، چرا که باعث قطع ورود مقادیر زیادی ارز خارجی میشود. با وجود مواد مخدر اوضاع حتی خشونتبارتر از دیگر اوقات خواهد بود. این امر در مورد برخی از کشورهای جنوب مکزیک نیز صادق است.
Z
وضعیتی مشابه در افغانستان در خصوص تجارت هروئین حاکم است. بسیاری از کشاورزان افغان که گیاه خشخاش پرورش میدهند، در واکنش به تلاشهای ناتو برای نابودی شیوهٔ سنتی زندگیشان یا دست به اسلحه برده یا به طالبان کمک میکنند. ممکن است سیاست رسمی دولت «جنگ علیه مواد مخدر» باشد اما این بدان معنا نیست که دستورات آن در سطح منطقه تماماً اجرا میشوند، به خاطر اینکه اربابان مواد مخدر افغانستان (در سیاست) نفوذ کردهاند. در مکزیک نیز وضع به همین منوال است.
Z
واشینگتن با وجود کمکهای آشکار به دولت کلمبیا تا اوایل دههٔ ۱۹۹۰، به جنگ مستقیم کارتلهای مواد مخدر کلمبیایی نرفت و همچنین موفق شد که بسیاری از مسیرهای هوایی و دریایی ورود مواد مخدر را از کلمبیا به ایالات متحده مسدود کند.
در مقابل کارتلهای مواد مخدر با ایجاد مسیر انتقال زمینی از طریق آمریکای مرکزی و مکزیک، که به جنوب غربی آمریکا منتهی میشد، به اقدامات ایالات متحده پاسخ دادند. بخشی از این مسیر از بزرگراه پان ـ آمریکن میگذرد که از جنوب تا شمال این قاره کشیده شده است. این بزرگراه در واقع برای این ساخته شده است تا کالا از این مسیر به کشورهای مختلف انتقال داده شود و حال از آن برای ارسال مواد مخدر به شمال تا خاک آمریکا استفاده میشد. این موضوع باعث شد تا باندهای مواد مخدر مکزیک با ایجاد مسیرها و راهاندازی تولید خودشان وارد عمل شوند. این تجارت چند میلیارد دلاری به جنگهای داخل این باندها منجر شد و گروههای برنده، با بهرهگیری از قدرت تازهٔ خود و پول، در پلیس و ارتش مکزیک نفوذ کردند و وارد دایرهٔ نخبگان سیاسی و اقتصادی این کشور شدند.
Z
واشینگتن با وجود کمکهای آشکار به دولت کلمبیا تا اوایل دههٔ ۱۹۹۰، به جنگ مستقیم کارتلهای مواد مخدر کلمبیایی نرفت و همچنین موفق شد که بسیاری از مسیرهای هوایی و دریایی ورود مواد مخدر را از کلمبیا به ایالات متحده مسدود کند.
Z
مرز مکزیک همیشه پناهگاه امنی برای قاچاقچیان بوده، اما این وضعیت هیچگاه به اندازهٔ بیست سال گذشته مهم نبوده است. این هم نتیجهٔ مستقیم سیاست دولت ایالات متحده در کلمبیا است که ۱۵۰۰ مایل دورتر از جنوب این کشور قرار دارد.
Z
مکزیک فاقد یک نیروی دریایی توانمند برای تأمین امنیت خلیج مکزیک یا دریانوردی در اقیانوس اطلس بوده و به همین دلیل، برای حصول اطمینان از باز و بیخطر بودن خطوط دریاییاش، به نیروی دریایی ایالات متحده متکی است.
شرکتهای خصوصی هر دو کشور کارخانههایی را درست در جنوب مرز ایجاد کردهاند تا هزینههای مربوط به کارگران و حملونقل را کاهش دهند. اما این سرزمین قابل سکونت نیست و به عنوان منطقهای حائل باقی میماند که بسیاری از افراد فقیر آمریکای لاتین ـ قانونی یا غیرقانونی ـ از آن برای عبور از مرز و رسیدن به سرزمین موعود در شمال استفاده میکنند.
Z
همهٔ مکزیکیها میدانند تا پیش از جنگ ۱۸۴۸۱۸۴۶، زمینهایی که اکنون ایالات تگزاس، کالیفرنیا، نیومکزیکو و آریزونا در آنها قرار دارد، بخشی از خاک مکزیک بوده است. این درگیری منجر به از دست رفتن نیمی از خاک مکزیک به نفع ایالات متحده شد. با این حال، هیچ حرکت سیاسی قاطعی برای به دست آوردن مجدد این مناطق شکل نگرفت و هیچ اختلافی نیز بر سر مرزهای دو کشور پیش نیامده است. پس از آنکه رودخانهٔ ریوگرانده در دههٔ ۱۸۵۰ تغییر مسیر داد، دو کشور در طول قرن بیستم بر سر زمینهای اطراف آن دچار اختلاف شدند، اما بالاخره در سال ۱۹۶۷ هر دو طرف موافقت کردند که این منطقه به طور قانونی بخشی از خاک مکزیک باشد.
Z
یک اختلاف مرزی دیگر که ریشهٔ آن به قرن نوزدهم بازمیگردد، مرزهای تعیین شدهٔ سرزمین بلیز متعلق به انگلیس و همسایهاش گواتمالا است. این مرزها خطوطی مستقیم هستند، شبیه آنچه که در مرزهای آفریقا و خاورمیانه میبینیم که توسط انگلیسیها کشیده شدهاند. گواتمالا که بلیز را بخشی از قلمرو تحت حاکمیت خود میداند، برخلاف بولیوی تمایل ندارد روی این موضوع مانور دهد. شیلی و آرژانتین بر سر مسیر آب کانال بیگل با هم اختلاف دارند، ونزوئلا مدعی حاکمیت بر نیمی از خاک گویان است و اکوادور نیز ادعاهای تاریخی نسبت به پرو دارد. این آخری، یکی از جدیترین اختلافات سرزمینی در قارهٔ آمریکای لاتین محسوب میشود و ظرف هفتادوپنج سال گذشته، منجر به سه جنگ مرزی شده است که آخرین آن در سال ۱۹۹۵ بود؛ اما در این مورد هم رشد دموکراسی باعث کاهش تنشها شده است.
Z
بسیاری از کشورهای تازه استقلال یافتهٔ این قاره در قرن نوزدهم، به خاطر درگیریهای داخلی یا جنگهای مرزی از هم جدا شدند، اما در پایان همان قرن مرزهای کشورهای مختلف سامان بیشتری گرفت. سه کشور غنی این قارهبرزیل، آرژانتین و شیلی ـ به شکلی ویرانگرانه وارد یک مسابقهٔ تسلیحاتی دریایی توسعهطلبانه شدند که مانع توسعهٔ هر سهٔ آنها شد. اختلافات مرزی در سرتاسر قاره باقی ماند، ولی رشد دموکراسی به معنی آن است که بیشتر این اختلافات مسکوت مانده یا تلاش میشود که از راههای دیپلماتیک حلوفصل گردند.
تلخترین مورد از چنین اختلافاتی، مناقشه میان بولیوی و شیلی است که به جنگ سال ۱۸۷۹ در اقیانوس آرام منجر شد و در جریان آن بولیوی بخش بزرگی از سرزمینهایش، از جمله ۲۵۰ مایل خط ساحلی خود را از دست داد و از آن زمان تاکنون به دریا راه ندارد. بولیوی هیچگاه از این ضربه بهبود نیافت و همین به وضوح توضیح میدهد چرا این کشور در میان فقیرترین کشورهای آمریکای لاتین قرار دارد. همین قضیه موجب وخیم شدن اختلاف شدید میان جمعیت اروپایی ساکن دشتها و بومیان عمدتاً مستقر در ارتفاعات شده است.
Z
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
قیمت:
۱۲۱,۰۰۰
۶۰,۵۰۰۵۰%
تومان