بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زندانیان جغرافیا | صفحه ۱۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب زندانیان جغرافیا

بریده‌هایی از کتاب زندانیان جغرافیا

۳٫۹
(۳۴)
گروه داعش در اواخر سال ۲۰۰۰ از دل گروه «القاعدهٔ عراق» بیرون آمد که به طور رسمی توسط بقایای القاعده رهبری و اداره می‌شد. زمانی که جنگ داخلی سوریه به اوج خود رسید، این گروه از القاعده جدا شد و نام خود را تغییر داد. گروه یاد شده در دنیای خارج ابتدا به عنوان «ISIL» یا «حکومت اسلامی شام» شناخته می‌شد، اما از آنجایی که معادل عربی «Levant» الشام است، به تدریج آن را ISIS نامیدند. این گروه در تابستان سال ۲۰۱۴ خود را «دولت اسلامی عراق و شام» معرفی کرد و گفت که بخش‌های بزرگی از خاک عراق و سوریه را زیر سیطرهٔ خود دارد.
Z
بخشی از حمایت کسب شده توسط گروه‌هایی نظیر القاعده و اخیراً داعش از حس تحقیری سرچشمه می‌گیرد که استعمار و سپس شکست ملی‌گرایی عربی و تا اندازه‌ای هم دولت ـ ملت‌های عربی باعث آن بوده‌اند. رهبران جهان عرب در ایجاد رفاه و آزادی ناموفق بوده‌اند و زنگ هشدار اسلام‌گرایی، که وعده می‌دهد تمام مشکلات را حل می‌کند، ثابت کرده که برای بسیاری از مردم مناطقی که مشخصهٔ آن‌ها ترکیب زهرآلودی از دینداری، بیکاری و سرکوب بوده، بسیار جذاب است. اسلام‌گرایان داعیهٔ بازگشت به دوران طلایی دارند، یعنی زمانی که اسلام امپراتوری داشت و سرآمد فناوری، هنر، پزشکی و حکومت‌داری بود.
Z
سوریه همچون لبنان، محل دیگری است که قدرت‌های خارجی از آن برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کنند. روسیه، ایران و حزب‌الله لبنان از نیروهای دولتی سوریه حمایت می‌کنند. حال آنکه کشورهای عربی حامی مخالفان هستند، اما دولت‌های مختلف از گروه‌های گوناگون مخالف پشتیبانی می‌کنند: برای مثال، سعودی‌ها و قطری‌ها هر کدام برای اعمال نفوذ خود می‌جنگند، اما هر یک از گروه خاصی برای دستیابی به آن پشتیبانی می‌کنند.
Z
قبیلهٔ اسد، که رئیس‌جمهور بشار اسد از آن می‌آید، علوی است، اقلیتی که تقریباً ۱۲ درصد جمعیت سوریه را تشکیل می‌دهد. این خانواده پس از کودتای پدر بشار، حافظ اسد، در سال ۱۹۷۰ حکومت را به دست گرفتند. حافظ اسد در سال ۱۹۸۲ قیام اخوان‌المسلمین سنی را در حما سرکوب کرد و طی چند روز حدود سی هزار نفر قتل عام شدند.
Z
سوریه یکی دیگر از دولت‌های چندگانهٔ مذهبی، چندحزبی و چندقبیله‌ای است که در اولین بحران فروپاشید. سوریه به عنوان نمونه‌ای از وضعیت منطقه، یک کشور مسلمان سنی‌نشین است (حدود ۷۰ درصد)، اما اقلیت‌های قابل توجهی از ادیان دیگر نیز ساکن آن هستند.
Z
موجودیت ارتش لبنان تنها بر روی کاغذ است، اما اگر جنگ داخلی دیگری، همانند آنچه که در سال‌های ۹۰‌۱۹۷۵ اتفاق افتاد، رخ دهد، این نیروی نظامی فروخواهد پاشید؛ زیرا سربازان اکثر واحدها به سادگی به شهرهای خود بازگشته و به شبه‌نظامیان محلی می‌پیوندند.
Z
فرانسوی‌ها مدت‌ها با عرب‌های مسیحی منطقه متحد بودند و در ازای این لطف، در دههٔ ۱۹۲۰، کشوری را برای آن‌ها در مکانی تشکیل دادند که به نظر می‌رسید در آنجا دارای جمعیت غالب هستند. از آنجا که هیچ نام واضح دیگری برای این کشور وجود نداشت، فرانسه نام آن را بر اساس کوه‌های اطراف نام‌گذاری کرد و به این ترتیب لبنان متولد شد. این تخیل جغرافیایی تا اواخر دههٔ ۱۹۵۰ حفظ شد. در آن زمان میزان زاد و ولد در میان مسلمانان شیعه و سنی لبنان بیشتر از مسیحیان بود، از سوی دیگر، جمعیت مسلمان به دلیل مهاجرت فلسطینی‌هایی که از جنگ ۱۹۴۸ اعراب و اسرائیل فرار می‌کردند، متورم شده بود. تنها یک سرشماری رسمی در لبنان (در سال ۱۹۳۲) وجود داشته، زیرا سرشماری جمعیت مسئله‌ای حساس است و نظم سیاسی، تا حدودی بر اساس میزان جمعیت مشخص می‌گردد.
Z
تا قرن بیستم، عرب‌های منطقه محدودهٔ میان کوه‌های لبنان و دریا را به عنوان یکی از استان‌های سرزمین سوریه می‌دیدند. فرانسوی‌ها که بعد از جنگ جهانی اول آنجا را به چنگ آوردند، دیدگاه متفاوتی داشتند.
Z
زمانی که اسرائیلی‌ها در سال ۱۹۶۷ کرانهٔ باختری را اشغال کردند، بسیاری از فلسطینی‌ها به اردن ـ به عنوان تنها دولت عربی که به آن‌ها شهروندی اعطا می‌کرد ـ فرار کردند. این کشور امروزه با وضعیتی روبروست که اکثریت جمعیت شش میلیون و هفتصد هزار نفری آن، فلسطینی هستند و بسیاری از آن‌ها خود را به حاکم کنونی اردن هاشمی، ملک عبدالله، وفادار نمی‌دانند. به این مشکل باید حضور یک میلیون پناهندهٔ عراقی و سوری را نیز اضافه کرد که فشار زیادی بر منابع بسیار محدود آن وارد می‌کنند.
Z
بریتانیایی‌ها به دلیل سختگیری در ادارهٔ منطقه، بخش دیگر را «ماورای اردن» نام نهادند که مخفف «طرف دیگر رود اردن» بود. شهری کوچک و گرد و غبار گرفته به نام «امان» هم پایتخت ماورای اردن شد و زمانی که بریتانیایی‌ها در سال ۱۹۴۸ آنجا را ترک کردند، نام این کشور به اردن تغییر یافت. اما هاشمی‌ها اهل منطقهٔ امان نبودند: آن‌ها اساساً بخشی از قبیلهٔ قدرتمند قریش در مکه بوده و ساکنان اصلی اردن هم اغلب بادیه‌نشین بودند. اکثریت جمعیت آن در حال حاضر فلسطینی است:
Z
قبایل مختلف عربی در جریان جنگ جهانی اول به بریتانیا در جنگ علیه عثمانی‌ها کمک کرده بودند، اما لندن مشخصاً به دو قبیله وعدهٔ پاداش در پایان جنگ داده بود. متأسفانه به هر دو یک وعده داده شد: کنترل شبه‌جزیرهٔ عربستان. با توجه به اینکه قبایل سعودی و هاشمی اغلب با یکدیگر در نزاع بودند، این امر کمی ناخوشایند می‌نمود. بنابراین لندن با خرد کردن نقشه‌ها، خطوطی ترسیم کرد و گفت که رهبر قبیلهٔ سعودی می‌تواند حکمران یک منطقه باشد و رهبر قبیلهٔ هاشمی هم بخش دیگر را زیر سیطرهٔ خود داشته باشد، هر چند که هر کدام آن‌ها به یک دیپلمات بریتانیایی «نیاز دارند» تا مراقب اوضاع باشد. سرانجام رهبر سعودی نام خود را روی سرزمین‌اش گذاشت و آن را به نام خود مسمی کرد؛ جایی که امروز آن را به عنوان عربستان سعودی می‌شناسیم و معادل تقریبی آن «سرزمین ویندزور» بریتانیا است.
Z
پادشاهی هاشمی که به عنوان اردن نیز شناخته می‌شود، منطقهٔ دیگری است که در سال ۱۹۱۸ توسط بریتانیا، که باید قلمرویی بزرگ را اداره و مشکلات فراوانی را تحمل می‌کرد، در این منطقهٔ بیابانی شکل گرفت.
Z
کردستان به عنوان کشوری دارای حق حاکمیت به رسمیت شناخته نشده است اما نشانه‌های زیادی از آن دارد و رخدادهای کنونی خاورمیانه فقط به این احتمال دامن می‌زند که شاید نام کردستان و وارد شدن آن به حقوق بین‌الملل، صورت عینی به خود بگیرد. این پرسش‌ها مطرح است: این کشور چه شکلی خواهد بود؟ و سوریه، ترکیه و ایران چه واکنشی نشان خواهند داد اگر قرار باشد مناطق کردنشین‌شان به آن ملحق شوند و سعی کنند یک کردستان مستقل را با امکان دسترسی به دریای مدیترانه ایجاد کنند؟
Z
هنگامی که صدام حسین در سال ۱۹۹۰ به کویت حمله کرد، کردها شانس خود را آزمودند تا تاریخ‌ساز شوند و رؤیای کردستان را که پس از جنگ جهانی اول در پیمان سِورس (۱۹۲۰) به آن‌ها وعده داده شده بود، به واقعیت بدل کنند، اما هرگز این اجازه به آن‌ها داده نشد. در پایان جنگ خلیج فارس کردها قیام کردند و نیروهای متفقین ایجاد منطقهٔ «امن» را اعلام کردند که نیروهای عراقی اجازهٔ ورود بدان را نداشتند و این‌گونه بود که کردستان به صورت غیررسمی شکل گرفت. حملهٔ آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ این واقعیت را تثبیت نمود که بغداد دوباره بر کردها حکومت نخواهد کرد.
Z
پنج میلیون کرد عراقی در استان‌های شمال و شمال شرقی این کشور، در اربیل، سلیمانیه و دهوک و مناطق اطراف آن ساکن هستند. این هلال غول‌پیکر اکثراً شامل تپه‌ها و کوه‌ها می‌شود، به گونه‌ای که کردها توانسته‌اند هویت متمایز خود را به رغم تکرار حملات فرهنگی و نظامی علیه آن‌ها حفظ کنند؛ مانند عملیات نظامی انفال در سال ۱۹۸۸ که علیه روستاهای این منطقه انجام شد و شامل حملات شیمیایی نیز می‌شد. نیروهای صدام در جریان این عملیات هشت‌مرحله‌ای، هیچ کسی را دستگیر نکردند بلکه تمام مردان بین ۱۵ تا ۵۰ ساله را قتل عام کردند. صدهزار نفر از کردها کشته و ۹۰ درصد روستاها از نقشه حذف شدند.
Z
ترک‌ها به عنوان حاکمان امپراتوری عثمانی، مردمانی سختکوش بودند، نواحی کوهستانی تحت سلطه کردها بود و همین که از کوه‌ها فاصله می‌گرفتند به زمین‌های هموار در نزدیکی بغداد و غرب آن (سوریهٔ امروزی) می‌رسیدند که اکثریت مردم آن را عرب‌های سنی تشکیل می‌دادند. در نهایت پس از اینکه دو رودخانهٔ بزرگ دجله و فرات به هم می‌پیوندند و به شط‌العرب، نقاط باتلاقی و شهر بصره منتهی می‌شود، آن‌ها بیشتر عرب‌هایی را می‌دیدند که اکثریت‌شان شیعه بودند. بنابراین متناسب با این وضعیت، منطقه را به سه بخش حکومتی تقسیم کردند: موصل، بغداد و بصره.
Z
میراث استعمار اروپایی، عرب‌ها را در چارچوب دولت‌های ملی گروه‌بندی کرد و رهبرانی بر آن‌ها حاکم شدند که می‌خواستند شاخه‌ای از اسلام (و قبیله‌ای) را که ریشه در آن داشتند، برجسته کنند. سپس این دیکتاتورها، صرف نظر از اقتضای تاریخی و عدالت نسبت به قبایل و ادیان مختلفی که کنار هم قرار گرفته بودند، از تشکیلات دولت در جهت تضمین حکومت خود در سرتاسر منطقه و در داخل خطوط ساختگی اروپاییان استفاده کردند. عراق نمونهٔ برجسته‌ای از این درگیری‌ها و هرج‌ومرج است. شیعیان هرگز نپذیرفتند که یک حکومت تحت رهبری اهل سنت، کنترل شهرهای مقدس آن‌ها نظیر نجف و کربلا را دست داشته باشد که امامان شهید آن‌ها، علی و حسین در آنجا به خاک سپرده شده‌اند.
Z
اسلام شیعی به سه بخش اصلی تقسیم می‌شود که شناخته‌شده‌ترین آن‌ها احتمالاً شیعه اثنی‌عشری است که به تعلیمات دوازده امام پایبند هستند. البته حتی در خود این زیرشاخه هم تقسیماتی وجود دارد. مکتب اسماعیلی، امامت امام هفتم را رد می‌کند، در حالی که مکتب زیدیه همان استدلال را در خصوص امام پنجم بیان می‌کند. همچنین انشعاباتی از جریان اصلی شیعه وجود دارد؛ مثلاً علویان (علوی‌ها) و دروزی‌ها چنان از تفکر سنتی اسلامی دور شده‌اند که بسیاری از مسلمانان، به ویژه اهل سنت، حتی آن‌ها را به عنوان بخشی از دین اسلام به رسمیت نمی‌شناسند.
Z
شاخه‌های مختلفی از اسلام سنی وجود دارد که از فقهای برجستهٔ خاصی در گذشته پیروی می‌کنند، از جمله سنت متصلب حنبلی، که از نام احمد بن حنبل، فقیه عراقی قرن نهم ریشه گرفته که مورد حمایت بسیاری از اهل سنت قطر و عربستان سعودی است؛ این به نوبهٔ خود بر اندیشهٔ سلفی افراط‌گرایی دینی ـ اندیشهٔ غالب در میان جهادگرایان ـ تأثیر داشته است.
Z
مسلمانان سنی اکثریت جمعیت عرب و در واقع اکثریت جمعیت مسلمانان جهان، یعنی تقریباً ۸۵ درصد از کل آن را تشکیل می‌دهند، اما در برخی از کشورهای عربی این درصد کمی متفاوت است.
Z

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

قیمت:
۱۲۱,۰۰۰
۶۰,۵۰۰
۵۰%
تومان