بریدههایی از کتاب پنجاه چیزی که تقصیر من نیست
۳٫۳
(۱۳۸)
زندگی برای دخترها متفاوت است.
زندگی ما وقت بیشتری میخواهد.
زندگی ما پیچیدهتر است.
Mr.horen~
اگر از سهسالگیاش و از روزی که برخلاف من تصمیم نگرفته است وقتش را برای لباس عوضکردن بگذارد، ساعتها، روزها و هفتهها را تا این لحظه که در صف و پشت سر من ایستاده است بهطور تخمینی حساب کنم، او هجدههزار ساعت زمان بیشتری در این دنیا نسبت به من در اختیار داشته است تا کارهای موردعلاقهاش را انجام دهد؛ این هم تقصیر من نبود.
Mr.horen~
آینده را بدون هیچ لباس صورتیای که من را به عقب بکشد رقم میزنم.
Mr.horen~
هیجانانگیز را در خودم حس میکنم که همهچیز را قبل از اینکه آنها ترکم کنند دور بیندازم.
Mr.horen~
غیرممکن است برای هرکسی هرچیزی باشی تا خودت را با آنهمه تفاوت وفق بدهی و دراینمیان خودت را گم نکنی.
Mr.horen~
من عضوی از همنسلانم هستم: با افتخار خودم را مسئول تمام تصمیمهای زندگیام میدانم.
از همان زنان اهل بخشش و پیرو رسوم هستم که همیشه احساس مسئولیتی مادرانه دارند و علاوهبرآن، احساس قدرت پیروزمندانهٔ همنسلانم هم در وجودم موج میزند؛ مؤدب، دلسوز و قابلاتکا در هر زمینهای هستم.
ولی امروز نه.
از میان پنجرهٔ باز ماشین فریاد میزنم: «تقصیر من نیست که جوری بزرگ شدهام که فکر کنم همهچیز تقصیر من است!»
منصوره
وقتی دنیا این پیام را مخابره میکند که همهٔ زنها از پس هر کاری برمیآیند، سخت است که احساس نکنی بقیهٔ زنها موفق هستند و فقط خودت در یک چاه گیر افتادهای.
sama
هیچکس بهخاطر چیزهای کوچکی که مانع انجام کارهای بزرگ میشوند با من همدردی نمیکند.
HeLeN
تقصیر من نیست که ما هنوز هم باید خودمان را بهزور در تعریف یک نفر دیگر از زیبایی بگنجانیم، چون بهغیراز آن هیچ گزینهٔ واقعگرایانهٔ دیگری وجود ندارد!
تقصیر من نیست که چیزهایی که نباید مهم باشند هنوز مهم هستند و اگرچه من کمک کردم نسلی را پدید بیاورم که به شیوهای کاملاً متفاوت فکر کنند، بازهم دختری را تربیت کردهام که موقع امتحانکردن لباسهای مختلف، مثل خودم گریه میکند ـ باوجود اینکه من همانجا کنارش ایستادهام و از او حمایت میکنم ـ و اعتمادبهنفسش با یک دنیای جدید از لباسهای شیک تخریب میشود.
HeLeN
یازده ماهونیم تلاش برای ساختن زنی بااعتمادبهنفس و مستقل و فعال قرن بیستویکمی با نیمنگاهی به انحناهای طبیعی و زیبای بدنمان هنگام پوشیدن یک لباس جذب ناپدید میشود.
HeLeN
«تقصیر من نیست که جلد مجلات زنان ادعا میکنند باید اندام پرانحنای طبیعی خود را دوست داشته باشیم، ولی داخل مجله شانزده مقاله درمورد اینکه چطور ترکهای و لاغر شویم وجود دارد و اینکه حتی اگر خودم به آنها توجهی نکنم بازهم باید ساعتها و ساعتها وقت بگذارم تا این دورویی را برای دخترم توضیح بدهم!»
HeLeN
از میان پنجرهٔ باز ماشین فریاد میزنم: «تقصیر من نیست که جوری بزرگ شدهام که فکر کنم همهچیز تقصیر من است!»
HeLeN
برای لحظهای به درِ بسته تکیه میدهم؛ ناگهان پر از حسی میشوم که تابهحال به درونم راه پیدا نکرده بود. به مادرم فکر میکنم، به همهٔ مادران. هر مادری با سختیها و چالشهایی مواجه میشود که مادران دیگر از درک آنها عاجزند. هر مادری رؤیاهایی دارد، نهایت سعی خودش را میکند، راههای مختص به خودش را پیدا میکند، دیوانه میشود، از اول شروع میکند، بارها و بارها و بارها. هر مادری لیاقت این لحظه را دارد؛ لیاقت تجربهٔ حس الآن من را. چشمانم را میبندم و میگویم: «موفق شدم.»
نمیدانم این اشکها از کجا میآیند.
درهرحال بازهم از میان اشکها تکرارش میکنم. چشمانم را باز میکنم و با صدای بلند میگویم: «موفق شدم.»
zahra
چه کسی میداند چرا ما درنهایت در هم میشکنیم؟ ولی این اتفاق دیر یا زود رخ میدهد.
zahra
وقتی دنیا این پیام را مخابره میکند که همهٔ زنها از پس هر کاری برمیآیند، سخت است که احساس نکنی بقیهٔ زنها موفق هستند و فقط خودت در یک چاه گیر افتادهای.
فهیمه
من و دوستم ساعتها برنامهریزی کرده و به هم مشاوره داده بودیم تا از شر هرچیزی که اضافه است خلاص شویم. به هم میگفتیم: «باید فراموشش کنی! گذشته رو رها کن تا بتونی به زندگی ادامه بدی!» این دقیقاً همان چیزی بود که آرزویش را داشتیم، پس چرا برای او خوشحال نبودم؟
‹ صـٰامِـدون ›
تقصیر من نیست که هر فرصت جدید و باشکوهی برای زنان با یک نوع گوشهگیری مضاعف همراه است که ما نهتنها نمیتوانیم آن را تحمل کنیم، بلکه حتی اجازه نداریم دربارهٔ مواردی که ما را از خوشبختی دور میکنند حرف بزنیم.
neda
وقتی دنیا این پیام را مخابره میکند که همهٔ زنها از پس هر کاری برمیآیند، سخت است که احساس نکنی بقیهٔ زنها موفق هستند و فقط خودت در یک چاه گیر افتادهای
neda
هیچکس بهخاطر چیزهای کوچکی که مانع انجام کارهای بزرگ میشوند با من همدردی نمیکند.
neda
تقصیر من نیست که چیزهایی که نباید مهم باشند هنوز مهم هستند و اگرچه من کمک کردم نسلی را پدید بیاورم که به شیوهای کاملاً متفاوت فکر کنند، بازهم دختری را تربیت کردهام که موقع امتحانکردن لباسهای مختلف، مثل خودم گریه میکند ـ باوجود اینکه من همانجا کنارش ایستادهام و از او حمایت میکنم ـ و اعتمادبهنفسش با یک دنیای جدید از لباسهای شیک تخریب میشود.
neda
حجم
۷۳۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۷۳۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
قیمت:
۴۸,۰۰۰
تومان