همیشه بهجای اینکه ببینم چهچیزی باعث ایجاد سوراخها شده است، سعی داشتم آنها را وصلهپینه کنم.
clashiro
هیچوقت فکرش را نمیکردم که مجذوب یک حلزون غولپیکر بشوم، ولی شدهام.
زیپ دهانم را باز میکنم و گلویم را صاف میکنم؛ «یه لحظه، فقط باید بگم... تو بامزهترین حلزونی هستی که تا حالا دیدهم.»
میگوید: «آره واقعاً.» اما نرم میشود و کمی میچرخد. راه میافتم تا به او نزدیکتر شوم، اما لاک غولپیکرش سر راه است و نمیگذارد دستم را کامل دورش بیندازم.
clashiro
متأسفانه، این دنیایی است که دیگر جایی برای من ندارد.
good girl
اگه پایه ترک داشته باشه، ساختن سخته.
Dayana
از چشمهایش اجتناب میکنم، چون میدانم اگر چشمم به آنها بخورد، احتمالاً میمانم
Fatima
«باید برای برگشتن بجنگی.»
همیشه به پیش، عقب هرگز.
کاربر ۶۷۱۸۶۷۳
احتمالاً گاهی جروبحثهای کوچکی خواهیم داشت، ولی همیشه همدیگر را دوست داریم.
Hossein shiravand
همهچیز مثل قبل است. این من هستم که فرق کردهام.
AmirHossein[AHS]
نگاهم همیشه به آسمان بالا و دنیای فرای آن است.
laberinto
لبخندش مسری است. ناگهان من هم لبخند میزنم
olivereader