این باور عمومی که رؤیاها همیشه آینده را پیشگویی میکنند، درست است. درواقع، آیندهای که رؤیا به ما نشان میدهد آن آیندهای نیست که اتفاق خواهد افتاد، بلکه آیندهای است که ما دوست داریم اتفاق بیفتد. ذهن عادی در اینجا طبق روال معمول خودش رفتار میکند: آنچه را که آرزویش را دارد باور میکند.
𝐍𝐨𝐜𝐭𝐮𝐫𝐧𝐞
من فرایندی را که محتوای پنهان رؤیا را آشکار میکند «عمل رؤیا» مینامم.
me
محتوای رؤیا بازنمایی تحقق یک آرزوست و ابهام آن به تغییرات در محتوای واپسراندهشده که سانسور باعث آن شده بستگی دارد، دیگر نباید در کشف عملکرد رؤیا مشکلی داشته باشیم. عموماً گفته میشود که رؤیاها در خوابیدن ما خلل ایجاد میکنند؛ عجیب است که ما کاملاً به دیدگاه برعکس آن رسیدهایم و باید اینطور گفته شود که رؤیاها نگهبانان خواب هستند.
pouria
البته اگر فقط یک تحلیل از رؤیا در اختیار من بود، نباید به چنین نتایج پردامنهای دست مییافتم. به هر حال، اگر تجربه به من نشان دهد که با دنبال کردن غیرانتقادی ارتباطات برخاسته از هر رؤیایی میتوانم در میان عناصری که در اجزای تشکیلدهندهٔ رؤیا بازنمایی شده و به شکلی منطقی و قابل فهم درهم تنیده هستند به قطار فکری مشابهی برسم، پس مجازم که این امکان ضعیف را نادیده بگیرم که ارتباطات مشاهدهشده در اولین تجربه میتوانند شانسی باشند. در این صورت، فکر میکنم موجه است که اصطلاحی را که کشف جدید ما را شکل میدهد به کار گیرم. برای آنکه این رؤیا را آنطور که در ذهنم حفظ شده با مطالب مرتبطی که با تحلیل آن کشف شده مقایسه کنم، باید از رؤیایی که در ذهنم مانده به عنوان «محتوای آشکار رؤیا» یاد کنم و دومی را ــ در نمونهٔ اول بدون قائل شدن هیچ تمایزی ــ «محتوای پنهان رؤیا» بنامم
me