بریدههایی از کتاب نثر کامل شاهنامه فردوسی
۳٫۷
(۱۸)
بساز و به ناز و به باز و مرنج
چه یازی به کین و چه نازی به گنج
که بهر تو این است زین تیره گوی
هنرجوی و راز جهان را مجوی
که گر بازیابی به پیچی ز درد
پژوهش مکن گرد رازش مگرد
چنین است کردار این چرخ تیر
چه با مرد بُرنا چه با مرد پیر
عرفان
بد آید به مردم ز کردار بد
بد آید به روی بد از کار بد
عرفان
حکیم توس در مورد کشته شدن کاموس به دست رستم میگوید: جهان سراسر پر از نیرنگ و فریب است. گاه انسان را گرامی و عزیز و گاهی خفیف و خوار میگرداند. کشانی که میخواست سراسر ایران را با خاک یکسان کند و تمام زابلستان و کابلستان را درهم کوبد و قسم خورده بود تا وقتی رستم زال را از بین نبرد گرز خود را زمین نگذارد، اکنون کلاهخود و لباس رزم پهلوان، کفن وی شده بود.
عرفان
پس گرویزره با کمک دمور سر از تن سیاوش جدا کرد. گویند از خون او که بر زمین ریخت، گیاهی رویید که خون سیاوشان نامیده شد
عرفان
مادر به همان حال یک شبانهروز از شدت مستی خفته بود. سپس به هوش آمد، بر او زر و گوهر ریختند و سپاس ایزدی به جای آوردند. آنگاه کودک را نزد او بردند. چون چشم مادر بر جمال فرزند افتاد، لبخند زد و گفت بِرَستَم. از آن پس کودک را رُستم نامیدند.
عرفان
روزگاری گذشت تا اینکه دو جوان به نامهای کرمایل و ارمایل نزد او آمدند و به عنوان آشپز خدمت او را پذیرفتند و تدبیرها کردند تا هرروز از دو جوان فقط یکی را بکشند و دیگری را پنهان سازند و به جای مغز سر او مغز سر گوسفند در تهیه غذا به کار برند. با این تدبیر هرماه سی جوان از کشته شدن رهایی مییافتند و آنان را به کوهساران میفرستادند و بدیشان گوسفند میدادند تا بچرانند. کردهای غیور و دلاور از نژاد پاک این جوانان هستند که در کوهها و دشتهای جهان مسکن دارند و به صورت کوچنشینی روزگار میگذرانند.
عرفان
به یزدان هرآن کس که شد ناسپاس
به دلش اندر آید ز هرسو هراس
به جمشید بَر تیره گون گشت روز
همی کاست زو فرّ گیتی فروز
چو آزرده شد پاک یزدان از وی
بدان درد درمان ندیدند روی
عرفان
حجم
۸۹۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۸۹۰ صفحه
حجم
۸۹۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۸۹۰ صفحه
قیمت:
۱۲۰,۰۰۰
۱۰۸,۰۰۰۱۰%
تومان