«هیچگاه در پی شکست مردی که با او میجنگم برنمیآیم، میگردم که اعتماد به نفسش را بشکنم. ذهنی که مشکلِ شک دارد نمیتواند خود را روی پیروزی متمرکز کند. دو مرد با هم برابرند ــ برابر واقعی ــ به شرط آنکه در اعتماد به نفسشان هم با هم برابر باشند.»
mahbube
غم چیز غریبی است، در برابر آن تا چه اندازه ناتوانیم. به پنجرهای میماند که به خودی خود باز میشود. اتاق سرد میشود و کاری از دستمان برنمیآید جز اینکه از این سرما بلرزیم. اما پنجرهای است که هر بار کمتر باز میشود و کمتر باز میشود و روزی تعجب خواهیم کرد که کجا رفته است!
کاربر ۴۰۰۶۶۴۷
آیا زندگی چیزی بیش از طوفانی نبود که بدون توقف تمام چیزهایی را که تا لحظاتی قبل وجود داشت میشست و با خود میبرد و تنها چیزهایی بیهوده و نامشخص را باقی میگذاشت؟
monir
مبارزات و پیروزیمان هر چه باشد، هر گونه که آنها را از سر گذرانده باشیم، مثل قطرهای مرکب بر روی کاغذ کاهی میدود و راه خودش را پیدا میکند.
mansore
سختی کشیدن مثل وزش باد شدید است. منظورم این نیست که ما را از نقاطی برمیگرداند که ممکن بود به نوعی برویم و همینطور از ما چیزهایی را میکند که کنده شدنی به نظر نمیرسیدند، اما بعد از آن خودمان را آنچه واقعاً هستیم میبینیم، نه آنچه میخواستیم باشیم.
Taniya
«هیچگاه در پی شکست مردی که با او میجنگم برنمیآیم، میگردم که اعتماد به نفسش را بشکنم. ذهنی که مشکلِ شک دارد نمیتواند خود را روی پیروزی متمرکز کند. دو مرد با هم برابرند ــ برابر واقعی ــ به شرط آنکه در اعتماد به نفسشان هم با هم برابر باشند.»
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
غم چیز غریبی است، در برابر آن تا چه اندازه ناتوانیم. به پنجرهای میماند که به خودی خود باز میشود. اتاق سرد میشود و کاری از دستمان برنمیآید جز اینکه از این سرما بلرزیم. اما پنجرهای است که هر بار کمتر باز میشود و کمتر باز میشود و روزی تعجب خواهیم کرد که کجا رفته است!
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎