بریدههایی از کتاب افسانه ایکاباگ
۴٫۱
(۸۷)
فِرِد در روز تاجگذاری لقب بیباک را برای خود برگزید؛ چراکه اعتقاد داشت لقب بیباک به فِرِد میآید. این نامگذاری دلیل دیگری هم داشت. فِرِد توانسته بود تنهایی یک زنبور را بکُشد؛ البته اگر پنج ملازم و یک پیشخدمت جوان را به حساب نیاوریم.
یک مشکل لاینحل، sky
لرد اسپیتلورث و لرد فلاپون
آلیس در سرزمین نجایب
وقتی شروع بهدروغ گفتن کنید، باید ادامه دهید. رفتهرفته شبیه ناخدای یک کشتی زهواردررفته میشوید که مدام باید حفرههای جدید بدنهٔ کشتی را بگیرد تا غرق نشود
Nilch
غصه خوردن برای چیزی که نمیشه درستش کرد، فایدهای نداره.
غزل
چرا مردم تصمیم میگیرند دروغها را باور کنند وقتی مدرک چندان معتبری وجود ندارد یا حتی اصلاً هیچ مدرکی در دست نیست؟
یک مشکل لاینحل، sky
دروغ روی دروغ! وقتی شروع بهدروغ گفتن کنید، باید ادامه دهید. رفتهرفته شبیه ناخدای یک کشتی زهواردررفته میشوید که مدام باید حفرههای جدید بدنهٔ کشتی را بگیرد تا غرق نشود.
غزل
یکی از همین روزها از اینجا بیرونش میکنم تا بفهمه گدایی و خیابونخوابی چه مزهای میده. پناهگاه و غذا داشتن این دختر رو خیلی پررو کرده.»
دِیزی با لحن محکمی گفت: «چطور ممکنه دلم واسه سوپ کلم تنگ بشه؟
B.A.H.A.R
وقتی شروع بهدروغ گفتن کنید، باید ادامه دهید. رفتهرفته شبیه ناخدای یک کشتی زهواردررفته میشوید که مدام باید حفرههای جدید بدنهٔ کشتی را بگیرد تا غرق نشود.
Reina
مردم کورناکوپیا روزبهروز فقیرتر میشدند. تاجران ثروتمند مشکلی برای پرداخت مالیات ایکاباگ نداشتند. آنها ماهیانه دو سکهٔ طلا به متصدیهای جمعآوری مالیات میدادند و عوضش، قیمت شیرینیها، پنیرها، ژامبونها و نوشیدنیهای خود را بالا میبردند و خسران را جبران میکردند.
B.A.H.A.R
«درس اول آشپزی و قنادی اینه که سوختن رویه یا ریختن پایهٔ کیک برای همه پیش میآد. باید آستینها رو بالا زد و یه کار دیگه کرد. غصه خوردن برای چیزی که نمیشه درستش کرد، فایدهای نداره.»
me
در نظر او، خنده چیزی مجلل مانند شیرینیهای شوویلی و ملافههای ابریشمی بود. دیدن شادیِ آن مردم ژندهپوش برای اسپیتلورث ترسناکتر از دیدن آنها با اسلحه بود.
مریم
نمیدانم چطور، اما بعضی وقتها مردمی که کیلومترها با هم فاصله دارند، گویی متوجه میشوند زمان اقدام فرارسیده. شاید تفکرات مانند گَردهٔ گیاهان با نسیم پخش میشوند.
مریم
: «درس اول آشپزی و قنادی اینه که سوختن رویه یا ریختن پایهٔ کیک برای همه پیش میآد. باید آستینها رو بالا زد و یه کار دیگه کرد. غصه خوردن برای چیزی که نمیشه درستش کرد، فایدهای نداره.»
مریم
غرور شاه خدشهدار شده بود.
شاه گفت: «اسپتلورث! فلاپون! من شمشیر و چکمههام رو میخوام.» با دستش جهتی را که با مه احاطه شده بود، نشان داد و گفت: «باید یه جایی اونطرفها باشن.»
اسپیتلورث با نگرانی پرسید: «به نظرتون بهتر نیست کمی صبر کنیم تا مِه فروکش کنه قربان؟»
شاه با لحن عتابآلودی گفت: «گفتم شمشیرم رو میخوام. از پدربزرگم به من رسیده و خیلی قیمتیه. برید و پیداش کنین. با هردوتونم! من و سروان روچ اینجا منتظریم. دستِخالی برنگردین!»
آگاتا از آن طرف جنگل ها
نمیدانم چطور، اما بعضی وقتها مردمی که کیلومترها با هم فاصله دارند، گویی متوجه میشوند زمان اقدام فرارسیده. شاید تفکرات مانند گَردهٔ گیاهان با نسیم پخش میشوند.
Galadriel
نمیدانم چطور، اما بعضی وقتها مردمی که کیلومترها با هم فاصله دارند، گویی متوجه میشوند زمان اقدام فرارسیده. شاید تفکرات مانند گَردهٔ گیاهان با نسیم پخش میشوند.
luna
چه باید بر سر شیطان بیاید تا کسی یا کشوری را در چنگ خود بگیرد و چگونه میتوان آن شیطان را دور کرد؟ چرا مردم تصمیم میگیرند دروغها را باور کنند وقتی مدرک چندان معتبری وجود ندارد یا حتی اصلاً هیچ مدرکی در دست نیست؟
هانیه
وقتی شروع بهدروغ گفتن کنید، باید ادامه دهید. رفتهرفته شبیه ناخدای یک کشتی زهواردررفته میشوید که مدام باید حفرههای جدید بدنهٔ کشتی را بگیرد تا غرق نشود.
Elahe
در زمان پادشاهی به نام فِرِد بیباک رخ داده. فِرِد در روز تاجگذاری لقب بیباک را برای خود برگزید؛ چراکه اعتقاد داشت لقب بیباک به فِرِد میآید. این نامگذاری دلیل دیگری هم داشت. فِرِد توانسته بود تنهایی یک زنبور را بکُشد؛ البته اگر پنج ملازم و یک پیشخدمت جوان را به حساب نیاوریم.
دختر کتابخون؛)
«اصلاً نگران نیستی که بهزودی خودت و پسرت کشته میشین؟»
خانم بیمیش شانه بالا انداخت و گفت: «درس اول آشپزی و قنادی اینه که سوختن رویه یا ریختن پایهٔ کیک برای همه پیش میآد. باید آستینها رو بالا زد و یه کار دیگه کرد. غصه خوردن برای چیزی که نمیشه درستش کرد، فایدهای نداره.»
B.A.H.A.R
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
قیمت:
۱۲۹,۰۰۰
تومان