بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ویلا، جنگجوی کوچک بیشه | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب ویلا، جنگجوی کوچک بیشه اثر رابرت بیتی

بریده‌هایی از کتاب ویلا، جنگجوی کوچک بیشه

نویسنده:رابرت بیتی
امتیاز:
۴.۹از ۱۷ رأی
۴٫۹
(۱۷)
طرز استفاده از آن‌ها را نمی‌دانست. به نظر می‌رسید او فکر می‌کرد با مالکیت آن‌ها و نزدیکشان بودن، یک جورهایی قدرتشان به او منتقل می‌شود.
B.A.H.A.R
پاداران گفت: «تازه‌واردها از این برای نگاه کردن به منظرهٔ زمین استفاده می‌کنن تا بتونن نقشهٔ راه‌هایی رو دربیارن که می‌خوان بسازن. انسان‌ها انگار تا دنیا رو اندازه نگیرن و روی نقشه‌هاشون پیاده نکنن، نمی‌تونن درکش کنن یا حتی راهشون رو پیدا کنن.»
B.A.H.A.R
یاد گرفته بود در دنیایی که او ساخته، خودش را به دست سرنوشت نسپارد، بلکه همیشه پیروز میدان باشد.
B.A.H.A.R
دونستن مساوی مرگه. می‌فهمی؟»
B.A.H.A.R
جیترها هم مثل انسان‌ها، آن چیزهایی را نابود می‌کردند که ازشان سر درنمی‌آوردند و این قضیه شامل ویلا هم می‌شد.
B.A.H.A.R
روزگردها فکر نمی‌کردند. آن‌ها لحظه‌ای دودل نمی‌شدند. هر چیزی را که نمی‌فهمیدند می‌کشتند؛ از گرگ‌هایی که شب‌ها برای عزیزانشان زوزه می‌کشیدند
B.A.H.A.R
دربارهٔ صاف یا گرد بودن زمین بحث می‌کردند، سرش را به نشانهٔ مخالفت تکان داد. دنیا نه صاف بود و نه گرد؛ دنیا کوهستان بود.
B.A.H.A.R
دست استخوانی‌اش گرفت. ویلا سریع مثل خرگوشی وحشت‌زده جست وارونه‌ای زد و پایش که به زمین رسید دستش را از دست محافظ بیرون کشید. روی زمین، مثل سمندر چهاردست‌وپا پیچ‌وتاب خورد و فرار کرد، در حین رفتن خودش را به رنگ محیط اطراف درآورد. لورکن بی‌وقفه با نیزه‌اش به طرف او ضربه می‌زد تا این‌که ویلا بالاخره توانست بلند شود و فرار کند.
S.b

حجم

۲۷۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

حجم

۲۷۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

قیمت:
۵۳,۲۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد