بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب حیدر | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب حیدر اثر آزاده اسکندری

بریده‌هایی از کتاب حیدر

امتیاز:
۴.۱از ۲۳۹ رأی
۴٫۱
(۲۳۹)
من دو چیز را میان شما به یادگار می‌گذارم. اگر به آن‌ها چنگ بزنید، راه درست را گم نمی‌کنید. یکی قرآن و دیگری سنت و گفتارم است. همه مسلمان‌های جهان باهم برادرند، ولی از هم ارث نمی‌برند مگر اینکه کسی خودش دوست داشته باشد به برادر دینی‌اش ارث بدهد. حاضران به غایبان برسانند.... بعد از من پیامبری نیست. من امروز اعلام می‌کنم. همه مراسم‌ها و عقاید دوران جاهلیت را زیر پا می‌گذارم و بطلانشان را اعلام می‌کنم.
سپیده دم اندیشه
در آن روزگار، پدر و مادرها همه‌کاره بودند. تقریباً دخترها هیچ اختیاری از خودشان نداشتند. گاه پیش می‌آمد دختری مجبور می‌شد، علی‌رغم میلش تن به ازدواجی دهد که هیچ خوش ندارد؛ اما پیامبر، نظر فاطمه را درباره خواستگارهایش می‌پرسیدند.
آیه
روز پنجشنبه سوم شعبان، دومین پسرمان به دنیا آمد. عمه صفیه هم آمده بود تا به سلما کمک کند. پیامبر به‌محضِ شنیدن خبر تولدش، به خانه‌مان آمدند. سلما پسرم را در بافت سفیدی پیچید و در آغوش پیامبر گذاشت.‌ایشان در گوشش اذان و اقامه گفتند. اسمش را هم بر وزن شُبیر، پسر هارون، «حسین» گذاشتند. حسین خیلی شبیه فاطمه بود
سپیده دم اندیشه
اگر خدا بخواهد نعمتی به کسی بدهد، احدی نمی‌تواند مانع شود و اگر بخواهد از کسی نعمتی را بگیرد، همه جهان جمع شوند، کاری از دستشان بر نمی‌آید.
آسمان
با همین دست‌هایم در خیبر را از جا کندم و از آن به‌عنوان سپر استفاده کردم. در آن لحظات، جز خدا کسی یاورم نبود.
زینب
هرکس تشیع را قبول کرد، باید آماده انواع محرومیت‌ها باشد.
amirhamed
شب غسلم بده. خودت غسل بده. ازرویِ لباس. شب دفنم کن. نمی‌خواهم اندامم را نامحرمی ببیند. من را در تابوت بگذار نه روی تخت. نمی‌خواهم این دو نفر که به ما بد کردند به جنازه‌ام نماز بخوانند. می‌خواهم قبرم مخفی باشد خودت می‌دانی چقدر به تو وابسته‌ام. وقتی دفنم کردی، کنار قبرم بنشین و برایم قرآن بخوان. دعا بخوان. دلم برای قرآن خواندنت تنگ می‌شود، علی.
سپیده دم اندیشه
- شوهرت چطور مردی است؟ - علی بهترین شوهر دنیاست
s.latifi
- نور خدا نه‌تنها در من و علی که در نسل او تا مهدی در جریان است. مهدی همان کسی است که حق مظلوم را از ظالم می‌گیرد. دشمنان دین را نابود می‌کند. همه انبیا به وجودش بشارت داده‌اند. مهدی همیشه پیروز است و شکست در او راه ندارد.
سپیده دم اندیشه
با پیامبر مشغول خوردن شدیم.‌ایشان با دست راست خرما می‌خوردند و با دست چپ هسته‌هایشان را جلوی من می‌گذاشتند. آخرین خرما را به دهان بردم. - علی جان! چقدر خرما خوردی؟ انگار خیلی گرسنه بودی. - یارسول‌الله! فکر کنم شما بیشتر گرسنه بودید که خرماها را با هسته خوردید.
s.latifi

حجم

۳۴۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۸۰ صفحه

حجم

۳۴۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۸۰ صفحه

قیمت:
۳۷,۵۰۰
تومان