بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پس از بیست سال | صفحه ۳۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پس از بیست سال

بریده‌هایی از کتاب پس از بیست سال

نویسنده:سلمان کدیور
امتیاز:
۴.۸از ۴۶۴ رأی
۴٫۸
(۴۶۴)
آری... به‌خدا سوگند آوارگی نصیب قومی است که امام خویش را وانهد.»
کاربر ۳۰۱۷۶۳۱
سلیم هنوز در بهت بود. چه می‌دید و چه می‌شنید؟ «حال آیا انتظار شما به‌سر رسیده است؟» راهب دستان جوان را فشرد و گفت: «نه... نه... از امروز انتظار دیگری آغاز شده است.» «انتظار تازه؟ انتظار چه کسی؟» «انسان کامل.» «انسان کامل؟ او کیست؟» «آری فرزندم. او از ذریّهٔ علی است و چون ظاهر شود، مسیح به زمین بازخواهد گشت... به‌خدایی که حق را بر ما هویدا ساخت، انتظارْ مقصد حوادث روزگار تا رستاخیز است.»
کاربر ۳۰۱۷۶۳۱
«آن‌گاه که باید درکنار امامت می‌بودی و نبودی، چه تفاوت می‌کند که کجا و به چه کار مشغول باشی؟ در محراب عبادت یا بزم عیش و نوش، چه تفاوت دارد؟»
Fatemeh Tavangarian
ارزش انسان‌ها به تلاشی است که برای هویدا ساختن حقیقت‌ها می‌کنند، نه پذیرفتن واقعیت‌ها. برای همین است که پیامبران باارزش‌ترین انسان‌ها بوده‌اند.»
Fatemeh Tavangarian
به‌خدا که کاخی ساخته نمی‌شود مگر این‌که کوخ‌های بسیار ویران گردد و ثروتی انباشته نمی‌شود مگر آن‌که مردمانی گرسنه بمانند.
"مُسٰافِرِمٰاھ؛
«خواب زیاد آفت روح است فرزندم. خداوند روزیِ روح را در بیداریِ شب، و روزیِ جسم را در تلاشِ روز گذاشته است.»
Mohammad Fouladian
«به‌خدا سوگند شامیان اگر خدا را می‌خواستند با علی نمی‌جنگیدند. اینان را برای این نبرد نیتی نیست جز این‌که نمی‌خواهند از دنیایی که به آن خو کرده‌اند، جدا گردند.»
Mohammad Fouladian
«آن‌گاه که باید درکنار امامت می‌بودی و نبودی، چه تفاوت می‌کند که کجا و به چه کار مشغول باشی؟ در محراب عبادت یا بزم عیش و نوش، چه تفاوت دارد؟»
Mohammad Fouladian
«تو از درِ فریب وارد شده‌ای و من این را نخواهم پذیرفت. ازسویی به من لبخند می‌زنی و ازسوی دیگر، سپاهیانت را تا دندان مسلح می‌نمایی و بر طبل جنگ می‌کوبی. ما را تهدید می‌کنی و باز سخن از مصالحه می‌رانی.»
Mohammad Fouladian
گفت: «مبادا به پسر هند اعتماد کنی و از حدودی که امام پیش پایت گذارده، تجاوز نمایی. بدان که تو به ملاقات دشمنی از دشمنان خدا می‌روی، پس چون دشمن با او روبه‌رو شو و به وعده‌هایش اطمینان مکن که جز فریب چیزی نیست. بدان که هرچه دربرابر او نرم‌تر باشی، او درمقابل تو سخت‌تر خواهد شد و دشمن آن مقدار پیش خواهد آمد که تو عقب بنشینی.»
Mohammad Fouladian
«به‌خدا سوگند که ستم‌گران ستمی نکنند و مردمی را به بردگی نکشند، مگر به پشتوانهٔ دسته‌ای از عالمان دین... فردا در این صحرا محشری است... خون آل‌محمد ریخته خواهد شد و شما به اسارت خواهید رفت.» و صدایش در گلو شکست.
zahravalidia
پرسید: «در جدال این دو اسلام، چگونه راستینش را بیابم؟» پیرمرد گفت: «اگر در سرزمینی از مسلمین مسجدی نباشد، صدای اذانی بلند نگردد، مردم عبادات خویش را در پستوها بگزارند، به‌نام پیامبر سکه‌ای نکوبند و نام خداوند و رسولش را از در و دیوار و زبان مردم شهر بردارند و سپس غریبه‌ای به آن داخل شود، آیا نشانه‌ای هست که با آن پی برد به بلاد مسلمین داخل شده است؟»
zahravalidia
آن‌که وقت یاریِ امامش خفته باشد، با لگد دشمنش بیدار خواهد شد.»
zahravalidia
مردم به‌تدریج به دو دستهٔ عوام تهی‌دست و اشراف صاحب‌قدرت تقسیم شوند؛ چیزی که کم‌کم خشم عمومی از خلیفه و والیانش را به‌خاطر رواج بی‌اندازهٔ ظلم و ستم، شعله‌ور ساخت.
zahravalidia
مالک ادامه داد: «فقط شیپور جنگ است که نرها و مردها را از یکدیگر جدا می‌کند و تو بزرگ‌مرد شامی.»
zahravalidia
به‌خدا سوگند حیرت نباید کرد که چرا مردمی که زمانی برای خدا سنگ به شکم خویش می‌بستند، این‌چنین به جمع ثروت و حرص و طمع افتاده‌اند. آنان پیامبر را می‌دیدند و اینان شما را. آه که به‌راستی مردمان آینهٔ حاکمان خویش‌اند.
zahravalidia
پیرمردی بلندقامت و تکیده، با چهره‌ای سوخته و ریشِ کم‌پشت و سفید، با عصایی بلند جمعیت را شکافت. معاویه از آسمان رؤیاهایش بر زمین افتاد.
اف جی
ه پشتوانهٔ همین قدرت، سپاه شام در مسیر خود به هر شهر و روستا و زراعتی که می‌رسید، بدون ترس از مؤاخذه، از غارت و تعدّی به آن دریغ نمی‌کرد. همین بیش از همه مایهٔ آزار و ناراحتی سلیم می‌شد و هرگاه به پدرش بر این رویه اعتراض می‌کرد، پاسخ می‌شنید: «مگر نمی‌دانی که تأمین آذوقهٔ هر سپاه بر ذمّهٔ مردمانی است که لشکریان از دیارشان عبور می‌کنند؟»
zahravalidia
اسلامی که به عدالت نرسد، کفری است که لباس توحید به تن کرده است.
zolikani
«کوفیان با حسین معامله‌ای کردند که پیش از این با برادر و پدرش کرده بودند... می‌بینی سلیم؟ تاریخ انگار به تکرار نشسته است.» «نه راحیل... تاریخ تکرار نمی‌شود؛ بلکه این مردان تکراری‌اند که بدون عبرت، رفتار گذشتگان را دربرابر آزمون‌های روزگار تکرار می‌کنند.»
Azar

حجم

۵۶۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۵۲ صفحه

حجم

۵۶۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۵۲ صفحه

قیمت:
۲۵۰,۰۰۰
تومان