بریدههایی از کتاب پس از بیست سال
۴٫۸
(۴۶۴)
«تو امروز میبخشی تا فردا بستانی، دنیا را ارزانی میداری تا آخرت را تصاحب نمایی و جسم را فربه میکنی تا روح را بندهٔ خود گردانی.»
Bahar Abdalvand
آوارگی نصیب قومی است که امام خویش را وانهد
Bahar Abdalvand
هشام دائم به او میگفت: «نیکیکردن جز آنجا که سودی نهفته باشد، حماقت است؛ اگر از تو نترسند فرمانت نمیبرند؛ آنکه قدرت ندارد، شرافت ندارد...» و حوراء در گوش دیگرش زمزمه میکرد: «پسرم! نیکی چیزی نیست جز احسان در حق خودت؛ اگر تو را دوست داشته باشند، فرمانت میبرند؛ آنکه شرافت دارد، قدرت دارد...»
Bahar Abdalvand
«تفاوت این دو مسلمانی در چیست؟»
آموزگار پیر پاسخ داد: «عدالت... بهخدا سوگند آنگاه که پیامبر رسالتش را آشکار کرد، مشرکین نزدش آمدند و گفتند، ای محمد! در این شهر سیصد خدا پرستیده میشود و خدای تو نیز یکی بر آنان افزوده است. پس تو خدایان ما را ستایش کن تا ما نیز به خدای نادیدهٔ تو روی آوریم. آنان با اسلام ستیزی نداشتند، تا آن زمان که رسول خدا از آنان خواست که به عدل رفتار کنند و دست از ستمگری و تعدی به مردمان بکشند، آنگاه بود که خون و خشم و شکنجه و نبرد آغاز گشت. آری فرزندم. اسلامی که به عدالت نرسد، کفری است که لباس توحید به تن کرده است.»
Bahar Abdalvand
«آری آنان مسلماناند، با اسلام نمیجنگند ولی با ایمان درحال نبردند. با نزول قرآن مخالف نیستند ولیک با تأویل آن مخالفاند. بهخدا سوگند این سخنی بود که پیامبر به علی گفت که ای علی! با من بر سر نزول قرآن میجنگند و با تو بر سر تأویل آن. دشمنان من مشرکیناند و دشمنان تو منافقین.»
Bahar Abdalvand
«خواب زیاد آفت روح است فرزندم. خداوند روزیِ روح را در بیداریِ شب، و روزیِ جسم را در تلاشِ روز گذاشته است.»
Bahar Abdalvand
بهراستی که مردمان را باید به حق عرضه داشت، نه حق را به آنان که کژیها و بدعتها اینچنین هویدا میشوند.»
Bahar Abdalvand
اسلامِ علی بیش از آنکه اسلامِ شمشیر باشد، اسلام ایمان و حکمت و عدالت است، نه اسلام مناسک و ظواهر. و علی برای فتح قلوب آمده است، نه فتح سرزمینها. علی قصد دارد روح ایمان را به کالبد نیمهجان اسلام بازگرداند که بهخدا سوگند، سرزمینی که از اسلام لبریز و از ایمان تهی باشد، بلاد جاهلیت است.
Bahar Abdalvand
حاکم باید چون پدری برای مردمش باشد؛ آنان را آگاهی دهد تا جاهل نباشند، اموال را به عدالت میانشان تقسیم کند تا کافر نشوند و با آنان مدارا کند تا خدا را اطاعت کنند.»
Bahar Abdalvand
بخشیدن مال به کسی که مستحق آن نیست با تبذیر و اسراف یکی است. چنین کاری منزلت بخشنده را در دنیا بالا برَد و در آخرت خوار و زبون سازد. خداوند گشایش را در عدالت قرار داده و او پدر ما آدم، و مادر ما حوا را بَرده و غلام خلق نکرد بلکه آزاد و رها آفرید، پس هیچیک از بندگان خدا را بر دیگری رجحانی نیست؛ مگر در تقوای الهی
Bahar Abdalvand
«دشمن ما در درون ماست فرزندم. دشمنی که ما را به بندگی گرفته تا تمام عمر اندیشهای جز برآوردهساختن هوسهای او نداشته باشیم.»
Bahar Abdalvand
«مردمان در تمام روزگاران، سرگشتهٔ حاکمان بودهاند. ما همیشه فکر میکنیم انسانهای اطرافمان را خوب میشناسم، امّا سالیانی که بگذرد درخواهیم یافت چقدر خطا کردهایم. همیشه قسمت بزرگی از حقیقت پنهان است فرزندم، چراکه واقعیتها آنان را پوشاندهاند و مردمان همیشه فریبخوردهٔ این واقعیتها هستند.»
Bahar Abdalvand
«من نیز هجرت میکنم؟ به کجا؟ چگونه؟»
«به جایی که تو را از ظلمت به نور رهنمون سازد. در آن روز باید غل و زنجیر جاذبههای این سرزمین را از پر و بال روحت بگشایی تا رها گردی. و بهراستی شأن انسان جز این نیست که همیشه در هجرت بهسر بَرَد و امروز و فردایش یکسان نباشد.»
Bahar Abdalvand
«بهراستی که انسان کامل نمیگردد مگر آنکه پیش از هجرتِ جسم، اندیشه و روانش را از پلیدی و زشتی بهسوی ایمان و پاکی کوچ دهد، و پس از این کوچ مقدس است که جهاد معنی خویش را مییابد.»
Bahar Abdalvand
ابوذر گفت: «پس پیامبر خدا که در خانهای خشتی میزیست، بر حصیر میخوابید و شیر بز میدوشید، خویش را کوچک میکرد؟ یا عمر و ابوبکر که چنین بودند، خود را خوار مینمودند؟» صدا از هیچکس برنخاست. ابوذر گفت: «ای مردم! آیا رواست که دستهای از حاکمان شب را در کاخ سر کنند و عدهای از مردم در بیغولهها بلولند؟ بهخدا که کاخی ساخته نمیشود مگر اینکه کوخهای بسیار ویران گردد و ثروتی انباشته نمیشود مگر آنکه مردمانی گرسنه بمانند.»
Bahar Abdalvand
حجم
۵۶۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۷۵۲ صفحه
حجم
۵۶۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۷۵۲ صفحه
قیمت:
۲۵۰,۰۰۰
تومان