بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پس از بیست سال | صفحه ۲۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پس از بیست سال

بریده‌هایی از کتاب پس از بیست سال

نویسنده:سلمان کدیور
امتیاز:
۴.۸از ۴۶۴ رأی
۴٫۸
(۴۶۴)
ای علی! با من بر سر نزول قرآن می‌جنگند و با تو بر سر تأویل آن. دشمنان من مشرکین‌اند و دشمنان تو منافقین
Sobhan Naghizadeh
«ای مردم! من با کهنه‌جامه‌ای که دربر دارم، بر شما وارد شده و با همان نیز شما را ترک خواهم کرد. پس اگر مرا یافتید که در این دوران خشتی بر خشتی نهاده یا از بیت‌المال ثروتی برای خود انباشته‌ام، بدانید من از خیانت‌کاران هستم.
Sobhan Naghizadeh
آیا در مرتبت او همین بس نیست که خداوند در کتابش او را نفس و روح پیامبر خطاب کرده و محبت و اطاعت او را بر همه واجب نموده است؟
Sobhan Naghizadeh
«بنی‌امیّه دین محمد را تباه خواهد کرد. وقتی ولیدبن‌عقبه را بر مسلمین حاکم کند که درحال مستی مسجد بیاید، به امامت بایستد و نماز صبح را چهار رکعت بخواند، وقتی بدون این‌که از مواخذهٔ خلیفه بیم داشته باشد، مرتکب زنا گردد و عیاشی نماید...»
Sobhan Naghizadeh
پیرمرد پاسخ داد: «اگر این را بپذیرم تو را آزاد کرده و خود را اسیر ساخته‌ام. از همین راه که آمدی بازگرد و به امیرت بگو امشب در خانهٔ ابوذر قرص نانی جو هست که او را از تو و سلطنتت بی‌نیاز می‌کند.»
کاربر ۲۹۰۱۸۱۹
«آیا به همهٔ مسلمانان این هدیه را عطا کرده است؟» «امیر صحابهٔ رسول خدا را گرامی داشته و این هدیه را مخصوص او فرستاده است.» ابوذر کمی سکوت کرد و سپس به غلام خیره شد و گفت: «امیرِ تو در من چه دیده که به فریفتنم طمع برده است؟ مرا گرسنگی می‌دهد تا با مالی بفریبد؟ این سکه‌ها را به خودش بازگردان.»
کاربر ۲۹۰۱۸۱۹
سلیم گفت: «آیا مردمان این سخنان را می‌دانند؟» ابوذر گفت: «آه فرزندم... ستم‌گران حکومت خویش را بر جهل و ترس و عادات مردم بنا می‌کنند. آیا نمی‌بینید که چگونه ثروتمندان را به ارضای شهوات و مفلسان را به سیر کردن شکم‌هایشان مشغول ساخته تا جز این‌ها اندیشه‌ای نداشته باشند؟ و در این میان آنان که هوشیار شوند را با سلاحِ ترس خاموش می‌نمایند؟ ترس از دست دادن جان و مال و آبرو. و سخت‌تر از این‌ها عادت است. وقتی مردمان ستمبریِ خود و ستم‌گری حاکمان را بپذیرند و به آن خو بگیرند. جهل و ترس را شاید علاجی باشد، امّا عادت را هرگز.»
کاربر ۲۹۰۱۸۱۹
سلیم با تعجب پرسید: «ابن‌ابی‌سرح منظورتان است؟ او مرتد است؟» ابوذر گفت: «آری. ابتدا اسلام آورد و پیامبر او را کاتب وحی قرار داد. امّا باز مشرک شد و پیامبر و قرآن را تمسخر می‌کرد و می‌گفت، من هم می‌توانم مثل محمد قرآنی بنویسم.»
کاربر ۲۹۰۱۸۱۹
ابوذر گفت: «وقتی خلیفهٔ رسول خدا، خمس غنیمت آفریقا را که حق خداوند و مردم گرسنه است، به پسرعموی خودش، مروان، که تبعیدشدهٔ پیامبر خدا بود، می‌بخشد و والی او در شام، از مالی که متعلق به او نیست کاخی چو شاهان ایران بنا می‌کند، جای تعجب نیست که سربازان او، هزاران فرسخ دورتر از مدینه، مردم را این‌چنین غارت کنند. و وقتی یک مرتد را حاکم مصر می‌کند، نباید از مردم پرستش خداوند را طلب کرد.»
کاربر ۲۹۰۱۸۱۹
اشک از چشمانش گرفت و ادامه داد: «سپاس خدای را. در زمان رسول خدا توسط مشرکین شکنجه می‌شدیم و حال توسط جیره‌خواران معاویه.»
کاربر ۲۹۰۱۸۱۹
«چرا نمی‌روید ساعتی خوش باشید؟ شهر پُر از جنب‌وجوش و رقص و آهنگ است. زنان و دختران بسیاری در کوچه و خیابان‌ها، خواهان پهلوانانی چون شمایند.» سرباز چند لحظه تعلل کرد. به سکه‌ها نگاهی انداخت و گفت: «فقط زود بازگردید.» مهاجر گفت: «آسوده باش دوست من. تو برو که پاسبانی شبی به ندامت عمری نمی‌ارزد.» نزدیک خانهٔ ابوذر که رسیدند، مهاجر با صدای بلند گفت: «سلام بر ابوذر غفاری.»
کاربر ۲۹۰۱۸۱۹
زمانی علی را سارق و راهزن می‌گفتید تا مردمان را به جنگش بخوانید و حال فرزندش را خارج شده از دین می‌گویید تا خونش را مباح کرده باشید...
feri
«معاویه پس از صلح دست از توطئه نخواهد شست. جنگی که در صلح ادامه یابد، مصیبت‌بارتر است برادر. جنگی که بر فراز منبرها و درون قلب‌ها و مغزها رواج یابد، از جنگ شمشیرها و نیزه‌ها سخت‌تر است. تنها نبردی که ابوسفیان در آن اسلام را مغلوب ساخت.»
booklover
برو و تمام عمر با خاندان علی باش. نه از آنان پیشی گیر و نه عقب باش که همراهی با آنان همراهی با خداوند است. با هرکه آنان دوستی کردند، دوستی کن و با هرکه دشمنی ورزیدند دشمنی بورز و در هر آتشی که امر کردند، بدون سؤال داخل شو که به‌خدا سوگند آن آتش، گلستان ابراهیم است. آیا به من قول می‌دهی؟
booklover
«واقعیت آنی است که حاکم و رایج است امّا حقیقت آنی است که باید باشد و نیست. ارزش انسان‌ها به تلاشی است که برای هویدا ساختن حقیقت‌ها می‌کنند، نه پذیرفتن واقعیت‌ها. برای همین است که پیامبران باارزش‌ترین انسان‌ها بوده‌اند.»
booklover
گفت: «تنها غافلان از مرگ، در این دنیا ذخیره می‌کنند.»
کاربر خ
ابوذر گفت: «تنها غافلان از مرگ، در این دنیا ذخیره می‌کنند.»
فاطمه
ابوذر گفت: «ای مردم! آیا رواست که دسته‌ای از حاکمان شب را در کاخ سر کنند و عده‌ای از مردم در بیغوله‌ها بلولند؟ به‌خدا که کاخی ساخته نمی‌شود مگر این‌که کوخ‌های بسیار ویران گردد و ثروتی انباشته نمی‌شود مگر آن‌که مردمانی گرسنه بمانند.»
کاربر خ
عتبه ادامه داد: «جاسوسان خبر آورده‌اند که اوضاع مدینه آشفته‌تر از قبل است و اُم‌المؤمنین، عایشه، مردم را بیش از قبل به قتل خلیفه تحریک می‌کند. علی نیز حسن و حسین و جوانان بنی‌هاشم را بر خلیفه گمارده تا از او محافظت کنند... مردم بر خلیفه به‌خاطر عطاهای بسیار او به بنی‌امیّه خشم گرفته‌اند، امّا این بنی‌هاشم‌اند که جان او را حراست می‌کنند. به‌خدا سوگند این ننگی برای خاندان امیّه است که دشمنانش از بزرگانش حراست کنند. من می‌دانم در ذهن تو چه می‌گذرد برادر، امّا نباید نامه را بی‌پاسخ بگذاریم.»
zahra kheirzadeh
عتبه ادامه داد: «جاسوسان خبر آورده‌اند که اوضاع مدینه آشفته‌تر از قبل است و اُم‌المؤمنین، عایشه، مردم را بیش از قبل به قتل خلیفه تحریک می‌کند. علی نیز حسن و حسین و جوانان بنی‌هاشم را بر خلیفه گمارده تا از او محافظت کنند...
zahra kheirzadeh

حجم

۵۶۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۵۲ صفحه

حجم

۵۶۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۵۲ صفحه

قیمت:
۲۵۰,۰۰۰
تومان