بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پس از بیست سال | صفحه ۱۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پس از بیست سال

بریده‌هایی از کتاب پس از بیست سال

نویسنده:سلمان کدیور
امتیاز:
۴.۸از ۴۶۴ رأی
۴٫۸
(۴۶۴)
«خواب زیاد آفت روح است فرزندم. خداوند روزیِ روح را در بیداریِ شب، و روزیِ جسم را در تلاشِ روز گذاشته است.»
fa,3in
داد: «به این سادگی پس از ایمان کافر می‌شوید؟ چون قوم بنی‌اسرائیل که کافر شدند درحالی‌که پایشان از رطوبت نیل خشک نگشته بود.»
fa,3in
مبادا آفریدگان خدا را بیازارید و بیش از توانشان آنان را مکلّف کنید. پس رحم کنید تا خداوند بر شما رحم کند، با مردم به انصاف رفتار نمایید و بر نیازمندی‌های ایشان صبوری نمایید. هرگز دربانان و نگاهبانان را میان خود و آنان مانع نسازید و از شنیدن بی‌واسطهٔ نیاز هیچ نیازمندی روی مپوشانید. و چون مقدار دارایی‌شان را بیان کردند، آنان را قسم ندهید یا به تجسس نپردازید، بلکه سخنشان را بپذیرید و بر آنان سخت مگیرید. و اگر از شما مهلت خواستند، آنان را مهلت دهید. و هرگاه آفتی زراعت ایشان را رسیده بود، به گرفتن مقداری اندک از آنان رضایت دهید.
fa,3in
به‌راستی که مردمان را باید به حق عرضه داشت، نه حق را به آنان که کژی‌ها و بدعت‌ها این‌چنین هویدا می‌شوند.»
fa,3in
داد: «آنان کتاب خدا را پشت سر انداختند... حرامش را حلال دانستند و حلالش را حرام کردند. شیطان آنان را فریفته و به آنان وعدهٔ باطل داده است.» هنوز ابتدای مردم کوفه
fa,3in
می‌کشید: «به‌خدا سوگند شامیان اگر خدا را می‌خواستند با علی نمی‌جنگیدند. اینان را برای این نبرد نیتی نیست جز این‌که نمی‌خواهند از دنیایی که به آن خو کرده‌اند، جدا گردند.»
fa,3in
امّا کوفه را مردمانی است که بیش از آن‌که اهل اندیشه و تعقل باشند، اهل گوش و زبان‌اند.
fa,3in
ای امیرمؤمنان، من این‌ها را می‌شناسم. شامیان با تو مخالفت می‌کنند چراکه از عدالت تو گریزان‌اند. آنان از سر مال‌دوستی و تنگ‌نظری و محبت سلطنت خویش بر پایهٔ کینه‌ای که از تو دارند و به‌خاطر لطماتی که از تو در زمان رسول خدا چشیده‌اند، با تو دشمن‌اند
fa,3in
سرزمینی که از اسلام لبریز و از ایمان تهی باشد، بلاد جاهلیت است.
fa,3in
«می‌دانم ولی اعتقاد او این است که حاکم باید چون پدری برای مردمش باشد؛ آنان را آگاهی دهد تا جاهل نباشند، اموال را به عدالت میانشان تقسیم کند تا کافر نشوند و با آنان مدارا کند تا خدا را اطاعت کنند.»
fa,3in
«می‌دانم ولی اعتقاد او این است که حاکم باید چون پدری برای مردمش باشد؛ آنان را آگاهی دهد تا جاهل نباشند، اموال را به عدالت میانشان تقسیم کند تا کافر نشوند و با آنان مدارا کند تا خدا را اطاعت کنند.»
fa,3in
گفت: «مردمان در تمام روزگاران، سرگشتهٔ حاکمان بوده‌اند. ما همیشه فکر می‌کنیم انسان‌های اطرافمان را خوب می‌شناسم، امّا سالیانی که بگذرد درخواهیم یافت چقدر خطا کرده‌ایم. همیشه قسمت بزرگی از حقیقت پنهان است فرزندم، چراکه واقعیت‌ها آنان را پوشانده‌اند و مردمان همیشه فریب‌خوردهٔ این واقعیت‌ها هستند.» «مگر حقیقت همان واقعیت نیست؟» «واقعیت آنی است که حاکم و رایج است امّا حقیقت آنی است که باید باشد و نیست. ارزش انسان‌ها به تلاشی است که برای هویدا ساختن حقیقت‌ها می‌کنند، نه پذیرفتن واقعیت‌ها. برای همین است که پیامبران باارزش‌ترین انسان‌ها بوده‌اند.
fa,3in
«بازهم معاویه را به علی ترجیح می‌دهی؟» «نزد علی چیزی است که در دربار پسر ابوسفیان یافت نمی‌شود و در قصر معاویه متاعی است که در حکومت علی نمی‌توان دست یافت.» زن دست همسرش را مهربانانه فشرد و گفت: «هرچند دل‌کندن از دنیا و چرب و شیرینش، از جان‌کندن سخت‌تر است امّا عاقبتی نیکو دارد... اگر مقصد را بشناسی، هیچ‌گاه برای رفتن یا نرفتنِ طریقی تردید نمی‌کنی.»
fa,3in
«بازهم معاویه را به علی ترجیح می‌دهی؟» «نزد علی چیزی است که در دربار پسر ابوسفیان یافت نمی‌شود و در قصر معاویه متاعی است که در حکومت علی نمی‌توان دست یافت.» زن دست همسرش را مهربانانه فشرد و گفت: «هرچند دل‌کندن از دنیا و چرب و شیرینش، از جان‌کندن سخت‌تر است امّا عاقبتی نیکو دارد... اگر مقصد را بشناسی، هیچ‌گاه برای رفتن یا نرفتنِ طریقی تردید نمی‌کنی.»
fa,3in
همیشه به مالک که با علی مانده، فخر می‌فروخت و خود را قدرتمندتر از او می‌یافت امّا حال برای نخستین بار به او رشک برد، چراکه او را قدرتمندی می‌دید که ریشهٔ قدرتش در اندیشه و ایمانش نهفته بود. او را آزادمردی یافت که به‌خاطر چرب و شیرین دنیا، بندگی کسی را نمی‌کرد و این عقیده‌اش بود که بر او حکم می‌راند.
fa,3in
بنوشیم... بیش از این نمی‌خواهم قربانی جهل خویش باشم.
fa,3in
عتبه گفت: «چگونه باید کسی را فریفت که به دنیا رغبتی ندارد؟» عمرو پوزخندی زد و مرموزانه گفت: «با هرکس متناسب طبعش باید روبه‌رو شد. این دو را با وعدهٔ آخرت باید فریفت.»
fa,3in
عمرو تا این جمله را شنید، خندید. تا کمر خم شد و تعظیم‌کنان گفت: «پس آن‌چه را که گفتی بنویس و مهر کن.» «آیا به سخن من اعتماد نداری؟» «به سخن تو آری امّا به وسوسه‌های شیطان نه!»
fa,3in
گفت: «آه معاویه! با من چنان سخن نگو که با ابلهان شام می‌گویی. به‌خدا قسم که تو با علی برابر نیستی.» چهرهٔ معاویه درهم شد و خشمگین به عمرو نگاه کرد. عمرو ادامه داد: «تو نه سابقهٔ هجرت علی را داری، نه هم‌نشینی او با پیامبر، نه جهاد او و نه فقه و دانش او را در دین. به‌خدا سوگند علی در کارش دارای مقامی بزرگ ازسوی خداوند است.»
fa,3in
حوراء وقتی تشویش فرزندش را دید، او را به کناری کشید و گفت: «مردم و صحابهٔ پیامبر با علی بیعت کرده‌اند، همان‌گونه که با شیخین بیعت نمودند، پس او خلیفهٔ رسول خداست و اطاعتش واجب. و خلیفه مختار است حاکمان بلادش را عزل و نصب کند، همان‌گونه که ابوبکر و عمر و عثمان چنین کردند و کسی بر آنان خرده نگرفت. اینان که بر علی شوریده‌اند، از شیوه و سیرهٔ او بیم دارند.»
fa,3in

حجم

۵۶۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۵۲ صفحه

حجم

۵۶۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۵۲ صفحه

قیمت:
۲۵۰,۰۰۰
تومان