بریدههایی از کتاب پس از بیست سال
۴٫۸
(۴۶۴)
نزدیکی به علی فقط دیدار او نیست بلکه چون او زیستن و اندیشیدن، چون او خویش را برای هدایت مردمان وقفنمودن است، وگرنه بسیارند که صبح و شام با علیاند، حتی در سپاه اویند ولیک از او چون زمین و آسمان فاصله دارند، همچون تو که در سپاه معاویهای ولی روحت از او فاصله گرفته است. علی در قلب هرآنکس که دربرابر ستمگران نعره میکشد و درمقابل ضعیفان و مظلومان به لرزه میافتد، خیمهای به پا کرده است. علی تا آخرین روزی که آفتاب بر زمین میتابد و جهان برقرار است، چون رودی جاری خواهد بود، همانگونه که معاویه چنین خواهد بود و جنگ میان این دو، جنگی است که از نزاع هابیل و قابیل آغاز شده و تا قیامت ادامه خواهد داشت.
Moho Sheba
آری فرزندم. اسلامی که به عدالت نرسد، کفری است که لباس توحید به تن کرده است
Moho Sheba
«بهراستی که انسان کامل نمیگردد مگر آنکه پیش از هجرتِ جسم، اندیشه و روانش را از پلیدی و زشتی بهسوی ایمان و پاکی کوچ دهد، و پس از این کوچ مقدس است که جهاد معنی خویش را مییابد.»
عاطفه
«آری آنان مسلماناند، با اسلام نمیجنگند ولی با ایمان درحال نبردند. با نزول قرآن مخالف نیستند ولیک با تأویل آن مخالفاند. بهخدا سوگند این سخنی بود که پیامبر به علی گفت که ای علی! با من بر سر نزول قرآن میجنگند و با تو بر سر تأویل آن. دشمنان من مشرکیناند و دشمنان تو منافقین.»
Samira Hozouri
«آنگاه که باید درکنار امامت میبودی و نبودی، چه تفاوت میکند که کجا و به چه کار مشغول باشی؟ در محراب عبادت یا بزم عیش و نوش، چه تفاوت دارد؟»
•° زهــــرا °•
حیات نیکو در افکاری نهفته است که خواب از چشم برباید و دل را بیدار سازد...
•° زهــــرا °•
بنیامیّه به کسی لقمهای نمیبخشند، مگر اینکه بخواهند او را بندهٔ خود سازند
•° زهــــرا °•
بعد از مسلمان شدنش نیز پیامبر بهعلت خشونت و بیرحمی مثالزدنیاش، هیچگاه به او روی خوش نشان نداد و تنها یک بار درپی اصرار صحابه او را به یمن فرستاد که آن هم چنان رنجش رسول خدا را فراهم آورد که او را به مدینه فراخواند و علی را به جانشینیاش فرستاد.
Samira Hozouri
سکه را در مشتش فشرد تا چشمانش را از لذت نگاه کردن به آن برحذر دارد و فکرش را به جایی منحرف کرد تا به آن نیندیشد.
Samira Hozouri
برو و تمام عمر با خاندان علی باش. نه از آنان پیشی گیر و نه عقب باش که همراهی با آنان همراهی با خداوند است. با هرکه آنان دوستی کردند، دوستی کن و با هرکه دشمنی ورزیدند دشمنی بورز و در هر آتشی که امر کردند، بدون سؤال داخل شو که بهخدا سوگند آن آتش، گلستان ابراهیم است.
Azar
عمرو همچنان در خود فرو رفته و سکوت کرده بود. سرش را بر سینه انداخته، چشمانش را بسته و زیرلب چیزهایی زمزمه میکرد. گاه به صورتش چین میافتاد و گاه لبخندی بر آن مینشست. انگار در عالمی دیگر با موجوداتی دیگر سخن میگفت.
معاویه نزدیک شد، سر در گوشش کرد و گفت: «می دانم که با ابلیس مشورت میکنی عمرو. اسرار درونت را بازگو کن.»
عمرو همچنان سکوت کرد. معاویه ادامه داد: «مصر را بهیاد میآوری؟ و پادشاهی بر آن سرزمین افسونگر را؟ سخن بگو پسر عاص.»
در این هنگام، عمرو از جایش برخاست. چند قدمی راه رفت و افکار پریشانش را منظم ساخت. سپس به زبان آمد و گفت: «باید امری را برایشان طرح کنیم که اگر بپذیرند دچار اختلاف شوند و اگر رد کنند هم دچار تفرقه گردند.»
امیر گوشهایش را تیز کرد و به لبان رفیقش خیره شد. از دهان او چیزی میشنید که مایهٔ تسلّی خاطرش بود.
عمرو ادامه داد: «آنان را به کتاب خدا بخوان... به سربازان بگو هرکس قرآنی به همراه دارد آن را به نیزه کند.»
حسن
جوان با رگ گردنی برآمده دوباره فریاد کشید: «اسلام پیامبر تو، با دین رومیان چه تفاوت دارد؟ در آن زمان اشراف و ثروتمندان بهنام مسیح به ما ظلم میکردند و حال اشراف شما بهنام رسولالله به ما ستم میورزند. آن زمان هرگاه لب به سخن میگشودیم، با تازیانه و شکنجه پاسخ میشنیدیم و مصلوب میشدیم، حال با شمشیر و مرگ پاسخ میگیریم. بهخدا سوگند هیچ چیز تغییر نکرده مگر آنکه تعلیمی شاهان روم جای خود را به شمشیر داده و جای تاج، دستار نشسته است.»
Mohammad Karimi
از این زمان که حسین بر فرعون و قارون و باعورای عصر خویش چون تمام پیامبران شورید، تا آن روز که قیامت سربرسد، هرکس در هرجای جهان بر زر و زور و تزویر بشورد، پرچم حسین را برافراشته خواهد کرد. بهخدا سوگند که حسین را تا ابد در قلب و جان مردمان زنده کردید و درعوض ننگ و نفرین را برای خود به ارث گذاشتید.
اشک انار
اسلامِ علی بیش از آنکه اسلامِ شمشیر باشد، اسلام ایمان و حکمت و عدالت است، نه اسلام مناسک و ظواهر. و علی برای فتح قلوب آمده است، نه فتح سرزمینها. علی قصد دارد روح ایمان را به کالبد نیمهجان اسلام بازگرداند که بهخدا سوگند، سرزمینی که از اسلام لبریز و از ایمان تهی باشد، بلاد جاهلیت است.
اشک انار
در این حین اُمابراهیم گفت: «طلحه و زبیر نخستین کسانی بودند که با علی بیعت کردند و نخستین کسانی که بیعت شکستند. چراکه امام حقوق ناروای آنان را از بیتالمال قطع کرد و آنان را به عمارت سرزمینی نگمارد، پس بهبهانهٔ حج به مکّه رفتند، به عایشه پیوستند و علم خونخواهی عثمان را برافراشتند. سپاهی بزرگ تجهیز کردند و بصره را فتح کرده و به خاک و خون کشیدند. تا اینکه امام به آنان رسید و در جمل فتنهٔ آنان را خاموش کرد. و عجب که امام بصریانی را که با شورشیان همپیمان شده بودند، عفو کرد امّا جاسوسان پسر هند شایع کردند که علی آنان را به قتل رسانده و شهر را چپاول نموده است.»
saber.zn
ابوذر گفت: «آه فرزندم... ستمگران حکومت خویش را بر جهل و ترس و عادات مردم بنا میکنند. آیا نمیبینید که چگونه ثروتمندان را به ارضای شهوات و مفلسان را به سیر کردن شکمهایشان مشغول ساخته تا جز اینها اندیشهای نداشته باشند؟ و در این میان آنان که هوشیار شوند را با سلاحِ ترس خاموش مینمایند؟ ترس از دست دادن جان و مال و آبرو. و سختتر از اینها عادت است. وقتی مردمان ستمبریِ خود و ستمگری حاکمان را بپذیرند و به آن خو بگیرند. جهل و ترس را شاید علاجی باشد، امّا عادت را هرگز.»
اشک انار
راستی بهیاد داری آخرین روزی را که اینجا به ملاقات من آمدی؟»
«آری، خوب بهیاد دارم.»
«بهیاد داری که گفتی بزرگترین مشکل تو مخالفت پدرم نیست؟»
«آری، بهیاد دارم.»
«خب بگو، بزرگترین مشکلت چه بود؟ از مخالفت پدرم بزرگتر چه مشکلی بود؟»
«واقعاً میخواهی بدانی؟»
«آری.»
سلیم چشم در چشمان روشن عروسش کرد و گفت: «بزرگترین مشکل من زیبایی تو بود که تمام شام را خواهانت میکرد و رقیبانِ بسیار برای من میساخت.»
راحیل دوباره برافروخته شد.
«وقت غروب است، باید به شهر بازگردیم.»
جوان با صدای بلندی خندید.
little_squirrel
«آه هشام... آدمی وقتی در جنگ با خویش قرار میگیرد ناتوانترین موجود است. من و تو خوب میدانستیم این معرکه چگونه مردابی است. ولی گاه خودمان را فریب دادیم تا راه را بر آرزوهایمان سد نکنیم و گاه که عاجز میشدیم، آرزو میکردیم کسی سر برسد و فریبمان دهد. برای همین است که تمجیدهای دروغین را به سرزنشهای باارزش ترجیح دادهایم.»
sunlight
آری... بهخدا سوگند آوارگی نصیب قومی است که امام خویش را وانهد.»
sakindz
«پسرم! نیکی چیزی نیست جز احسان در حق خودت؛ اگر تو را دوست داشته باشند، فرمانت میبرند؛ آنکه شرافت دارد، قدرت دارد...»
sakindz
حجم
۵۶۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۷۵۲ صفحه
حجم
۵۶۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۷۵۲ صفحه
قیمت:
۲۵۰,۰۰۰
تومان