«خوشبختی چیست؟ خوشبختی یعنی حق داشته باشی به میدان اصلی شهر بروی و از ته دل فریاد بکشی: " خدایا، عجب حکومت مزخرفی داریم!"»
شهریار
آقایان، کمتر صحبت کنید. روسیه از پرحرفی نابود شد.
Tamim Sediqyar
آنچه را با وفاداری نتوانسته بود به چنگ آورد، با خیانت کسب کرد.
شهریار
شاعران در روسیه پیامبرند.
شهریار
«اگر چشمها میگریزند، یعنی نیت ناپسندی داری.»
alisky
«اقتصاد ما آنقدر گسترده خواهد بود که هر رذل صاحباستعدادی بتواند در آن کاری برای خود پیدا کند.»
شهریار
کاملاً بهتسلیمدرآوردن یعنی به آنان یاد دهد به دستگیری دوستان خود توجهی نکنند؟
نه، یعنی به آنان یاد دهد از دستگیری دوستانشان تمجید کنند.
شهریار
هر نسل انقلابی، در مرزی مشخص، به مانعی در راه پیشبرد همان ایدهای تبدیل میشود که خود آن را به دوش میکشید.
شهریار
اصلیترین چیزی که میبایست کبا را شگفتزده کرده باشد، این بود که لنین چقدر راحت مشهورترین احکام مارکسیسم را نادیده گرفت. مارکس نوشته بود که پس از انقلاب دموکراتیک، لزوما باید بورژوازی قدرت را در دست بگیرد، درحالیکه لنین بهقدرترسیدن بورژوازی در روسیه را نتیجهٔ اشتباه پرولتاریا اعلام کرد! او با شور و شوق از گذار به انقلاب سوسیالیستی سخن گفت.
راسکلنیکف
کمی به تأمل در خود نشست: ۳۷ ساله بود و عمرش دیگر به سراشیبی افتاده بود. و چه جایگاهی داشت؟ عضو کمیتهٔ حزبی متشکل از یک مشت پرچانه، که اکثریتشان در زندان به سر میبرند و بقیه در آنسوی مرز به یکدیگر بد و بیراه میگویند. زندگی موفقی نبوده است! حالا او روزهای متمادی دراز میکشد و به دیوار مینگرد. اتاق را تمیز نمیکند و ظرف غذایش را نمیشوید. اسویردلوف که با او همخانه بود، حکایت میکرد که کبا بشقاب پسماندهٔ غذایش را کف اتاق میگذاشت و تماشا میکرد که چگونه سگ میآید و بشقاب او را میلیسد. اسویردلوف فقط وقتی توانست نفس راحتی بکشد که او را به خانهٔ دیگری منتقل کردند.
muhammad shirkhodaei