بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شواهد | طاقچه
تصویر جلد کتاب شواهد

بریده‌هایی از کتاب شواهد

انتشارات:نشر ثالث
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۱۰ رأی
۳٫۹
(۱۰)
«هیچ‌کس دلش نمی‌خواد بمیره. اما بعضی آدم‌ها نمی‌خوان فقط به شیوه‌هایی که بهشون اجازه داده می‌شه زندگی کنن.»
HeLeN
وقتی با شما کار شرم‌آوری می‌کنند، بخشی از آن بی‌شرمی به وجود آدم نشت می‌کند. آدم احساس می‌کند چرک و کثیف شده است.
HeLeN
همه‌چیز را، هرچه هست، توی خودت می‌ریزی تا عاقبت بدترین بخش ماجرا را پشت سر می‌گذاری. بعد که به جای امنی رسیدی، تمام اشک‌هایی که پیش‌تر فرصت سرازیر شدن بر گونه‌هایت را نیافته‌اند ناگهان از چشمانت سرازیر می‌شوند.
HeLeN
اما ما دخترها از حقیقت آگاه بودیم. این‌که در مجموع خوشگل بودن بهتر از زشت بودن است.
MehradAria
زیردستانی که ناگهان به قدرت می‌رسند اغلب اوقات به بدترین سوءاستفاده کنندگان از این قدرت تبدیل می‌شوند.
HeLeN
این گندکاری‌ها طلا نیست، اما می‌توان سودهای غیرمادی از آن‌ها برد: دانش قدرت است، به خصوص دانشی که مایهٔ رسوایی‌ست.
HeLeN
قدم اول را برمی‌داریم، و برای رهانیدن خودمان از پیامدهایش، گام بعدی را هم برمی‌داریم. در دورانی شبیه به دوران ما، فقط دو مسیر وجود دارد: صعود یا سقوط.
HeLeN
نوشتن ممکن است خطرآفرین باشد.
MehradAria
بعدها به این فکر کردم که چطور ایوب راضی شد خداوند بچه‌های جدیدی به او قالب کند و بعد توقع داشته باشد او وانمود کند آن بچه‌های مرده اصلاً اهمیتی نداشته‌اند.
Mostafa F
او به من مدیون است، اما همین مسئله ممکن است برای آدم مایهٔ دردسر شود. بعضی از آدم‌ها زیاد از مدیون بودن خوششان نمی‌آید.
HeLeN
طولانی شدن حیات سیاسی‌ام سه دلیل دیگر هم دارد. اول این‌که رژیم به من نیاز دارد. من، با مُشتی آهنین در روکشی چرمی با آستری پشمی، طرف زنانهٔ این ماجرا را کنترل می‌کنم و همه‌چیز را منظم و مرتب نگه می‌دارم. درست مثل خواجهٔ حرم، فقط برای انجام همین کار گماشته شده‌ام. دوم این‌که در مورد رهبران خیلی چیزها می‌دانم __ چیزهایی خیلی کثیف __ و آن‌ها درست نمی‌دانند که من ممکن است با این اطلاعات چه اسنادی گردآوری کرده باشم. اگر اعدامم کنند، ممکن است اطلاعاتم در بارهٔ آن کثافت‌کاری‌ها درز کند. ممکن است با خودشان فکر کنند که مبادا از سر احتیاط اسنادی جمع کرده باشم، که اگر این‌طور فکر کنند، حق هم دارند. سوم این‌که من رازدارم. تک‌تک مردان رده‌بالا همیشه حس کرده‌اند که جای رازهایشان در سینهٔ من امن است؛ اما همان‌طور که غیرمستقیم اشاره کرده‌ام، فقط تا جایی که خودم در امان باشم این کار را می‌کنم.
HeLeN
ملانی به دست‌دوم می‌گفت «محبوبِ پیشین» چون عقیده داشت «دست‌دوم» یعنی «استثمارشده».
HeLeN
بازوها پوشیده، موها پوشیده و تا پیش از پنج‌سالگی دامن‌ها باید تا زانو، و پس از این، باید تا پنج سانت بالای قوزک می‌بود، زیرا هوا و هوس مردها هولناک بود، و این عطش باید مهار می‌شد.
MehradAria
آن بیرون، در جهان پهناورِ بلاخیز و تباه‌ازگناه، ما گل‌های ارزشمندی بودیم که باید در گل‌خانه‌های شیشه‌ای از وجودمان محافظت می‌شد، وگرنه ممکن بود گلبرگ‌هایمان دریده و وجودمان پاره‌پاره و لگدکوبِ عطش سیراب‌ناشدنیِ مردانی شود که ممکن بود در هر کنج‌وکناری به کمین ما نشسته باشند.
سپید
«طوری نگاهت می‌کنه که انگار واقعاً می‌بینتت.» آدم‌های زیادی چشمشان به من افتاده بود بی آن‌که واقعاً من را ببینند.
HeLeN
این‌جا بهشت نیست. این‌جا صحنهٔ ماروپله است، و با این‌که من زمانی در بالاترین نقطهٔ نردبانی به درخت زندگی تکیه داده بودم، حالا ماری نیشم زده و از بالای نردبان پایین افتاده‌ام. دیدن سقوط من برای دیگران چه لذت‌بخش بود!
HeLeN
مخترع آینه به اکثر قریب‌به‌اتفاق ما چندان لطفی نکرده، یعنی به حتم تا پیش از آن‌که بدانیم چه‌شکلی هستیم خوشبخت‌تر بودیم.
HeLeN
«زندگی که فقط مو نیست.» حرفی که البته درست است، اما این هم درست است که مو به خاطر زندگی‌ست. مو حکم شعلهٔ شمع بدن را دارد، و با کم‌فروغ شدن این شعله، بدن هم تحلیل می‌رود و آب می‌شود.
HeLeN
عمه وایدلا گفت داشتن دوست صمیمی منجر به راه افتادن پچ‌پچ و نقشه‌کشی و رازداری می‌شود، و نقشه‌کشی و رازورمز هم باعث نافرمانی خداوند می‌شود، و این نافرمانی به نوبهٔ خود به شورش مبدل می‌شود، و دختران شورشی تبدیل به زنان شورشی می‌شوند، و زن شورشی حتی از مرد شورشی هم بدتر است، چون مردان شورشی فوقش خائن می‌شوند، اما زنان شورشی زناکار می‌شوند.
HeLeN
در پارک‌ها تاب هم بود، اما چون ممکن بود باد دامن‌هایمان را پس بزند و پاهایمان در معرض دید قرار بگیرد، نباید به انجام چنین کار وقیحانه‌ای فکر می‌کردیم. فقط پسرها می‌توانستند طعم این آزادی را بچشند؛ فقط آن‌ها می‌توانستند روی تاب اوج بگیرند و فروبیایند. فقط آن‌ها اجازه داشتند در آسمان پربکشند. حتی تا به امروز هم سوار تاب نشده‌ام. هنوز هم تاب‌سواری یکی از آرزوهایم است.
HeLeN

حجم

۴۳۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۸۷ صفحه

حجم

۴۳۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۸۷ صفحه

قیمت:
۲۹۳,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد