بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هوش عاطفی در محیط کار | صفحه ۱۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب هوش عاطفی در محیط کار

بریده‌هایی از کتاب هوش عاطفی در محیط کار

۴٫۰
(۱۱)
اکثر ما کماکان از سکوت و خاموشی رنج می‌بریم. هیچ وقت نمی‌گوییم به نظرمان کجای کار مشکل دارد، خواسته‌هایمان چیست، چرا عصبانی هستیم، از چه چیزهایی خجالت می‌کشیم و شرایط مطلوب جهان از نظر ما باید چطور باشد ـ مگر وقتی که دیگر بسیار دیر شده است.
هدی✌
وارد جهان و مشکلات پیچیدهٔ بزرگسالی می‌شویم، در حالی که اصرار داریم این‌طور فکر کنیم که درک درونیات ما به سادگیِ یک کودک است.
هدی✌
ما در برقراری ارتباط افتضاح عمل می‌کنیم زیرا نمی‌خواهیم شأن، ضرورت و پیچیدگیِ عمل ارتباط را بپذیریم.
هدی✌
می‌خواهیم دیگران چیزهایی را در موردمان بدانند که به خودمان دردسر نداده‌ایم که به آن‌ها بگوییم. در برخی حالات، حتی چه بسا گمان کنیم که آن‌ها افکار و خواسته‌های ما را خیلی هم خوب می‌دانند، اما عامدانه ما را از خود دلسرد می‌کنند تا بدین طریق از ما امتیاز بگیرند یا تحقیرمان کنند. تنها توضیحی که به ذهنمان می‌رسد که چرا تاکنون درونیاتمان را حدس نزده‌اند این است که حتماً بی‌رحم، بی‌محبت یا احمقی تمام‌عیارند.
هدی✌
در ما میل شدیدی هست که دیگران از نیات و مقاصد ما مطلع شوند، احوالاتمان را با آغوش باز بپذیرند، افکار ذهنی‌مان را بخوانند؛ اما عموماً دلمان نمی‌خواهد صحبت کنیم و مشخصاً هیچ نیاز مبرمی برای حرف زدن حس نمی‌کنیم، بلکه دلمان می‌خواهد درونیاتمان را حدس بزنند، به شکلی شهودی بدون این‌که چیزی بگوییم ما را درک کنند، و با نوعی جادو و جنبل ذهنمان را بخوانند و متوجه نیستیم که در اعماق ذهنمان به وجود این نوع ارتباط بی‌کلام اعتقاد داریم.
هدی✌
اغلب اوقات متوجه نیستیم که نیاز داریم با کسانی که دوست داریم ما را درک کنند صحبت کنیم.
هدی✌
با وجود این همه دکل و ماهواره، هنوز کودکان بسیار زیادی هستند که نمی‌توانند با والدینشان ارتباط روراست و صادقانه‌ای داشته باشند، هنوز زوج‌های فراوانی هستند که به حرف هم گوش نمی‌دهند و همکاران زیادی هستند که برای بیان منظورشان واژه‌های مناسب را نمی‌یابند. هنوز هم چه بسیار یادداشت‌های خودکشی و حرف‌های هنگام وفات هستند که اکثریتشان ناگفته می‌مانند. بخش زیادی از چیزهایی که می‌خواهیم بگوییم در درونمان فروخورده می‌مانند، و حتی وقتی هم بیانشان می‌کنیم وارد سفری پرخطر و نامطمئن می‌شوند که حتی معلوم نیست به مقصد برسند؛ درست مثل کبوترهای نامه‌بر که دو قرن پیش برای ارتباط استفاده می‌شدند.
هدی✌
علی رغم توان خارق‌العاده‌ای که از جهات تکنیکیِ ارتباط در اختیار داریم، اما کیفیت روانشناختیِ ارتباط را چندان بهبود نداده‌ایم. هنوز هم به کرات دچار ترشرویی و عصبانیت می‌شویم؛ از افکاری که در سرمان می‌گذرد هیچ چیزی نمی‌گوییم یا قادر نیستیم منظورمان را به دیگری برسانیم.
هدی✌
برای این‌که در سطح روانشناسانه نیز در برقراری ارتباط خوب عمل کنیم، لازم است مجهز به بهترین نوع پرورش عاطفی باشیم. نیازمند این قابلیت هستیم که بتوانیم افکار و احساسات خودمان را درک کنیم؛ به خودمان اعتماد کافی داشته باشیم که می‌توانیم حرفمان را به گوش دیگران برسانیم؛ هنگام انتقال پیام‌هایمان می‌توانیم صبور و غیرپرخاشگر باشیم
هدی✌
ما نسبت به کسانی که به شکلی متجاوزانه مجبورمان نمی‌کنند که افسردگی‌هایمان را انکار کنیم، احترام و وفاداری بی‌اندازه‌ای نشان خواهیم داد.
هدی✌
ما اغلب تظاهر می‌کنیم شادمان‌تر از چیزی هستیم که واقعاً هستیم،
هدی✌
مهربانی لزوماً بدین معنا نیست که سعی کنیم یکدیگر را پرطراوت و سرحال کنیم.
هدی✌
زندگی خوب زندگی‌ای نیست که نسبت به رنج و اندوه ایمن باشد، بلکه زندگی‌ای است که رنج‌هایش باعث رشد و پیشرفت شود.
هدی✌
. ما فقط با کسانی دوست می‌شویم که بتوانیم به آن‌ها اعتماد کنیم.
هدی✌
کودکی که والدین‌اش را به ستوه می‌آورد درک نمی‌کند که چرا با درخواستش موافقت نمی‌کنند و از معیارهای واقعیِ آنان اطلاع ندارد. کودک تصور می‌کند که شاید آن‌ها (پس از گذشت سه دقیقه) درخواستش را فراموش کرده‌اند و بنابراین باید درخواستش را دوباره بگوید. رشد مناسب یعنی این‌که هر چه بیشتر آگاه شویم که خودداریِ والدین بابت چه چیزهایی می‌تواند باشد.
هدی✌
ریشهٔ آزارنده بودنِ برخی تبلیغات، تصویری ناخوشایند و اشتباه از مشتریان است. این تصویر مبتنی بر این تصور است که مشتری کسی است که به سروصدای بلند پاسخ می‌دهد؛ و تنها با تکرار مدام می‌توان نظر وی را جلب کرد؛ و فقط به سیگنال‌های مبتذل توجه می‌کند. خودِ فروشنده‌ها نه این‌طور رفتار می‌کنند و نه احساساتشان این‌طور است، اما فکر می‌کنند مخاطبانشان با خودشان فرق دارند. در واقع وقتی دارند از این راهبرد فروش استفاده می‌کنند، دقیقاً برخلاف تجربهٔ خودشان رفتار می‌کنند.
هدی✌
در عشق، یکی از چیزهایی که بدجور ما را به ستوه می‌آورد این است که با یک تعقیب‌گر مزاحم سروکار بیابیم. مزاحم کسی است که گرچه می‌داند خاطرخواه کسی است، اما اصلاً متوجه نیست که هیچ دلیلی وجود ندارد که شخص مورد نظر هم به او علاقه‌مند باشد. مزاحم هیچ گونه مهارتی برای ترغیب دیگری ندارد، بلکه به شیوه‌ای آزارنده خودش را بر دیگری تحمیل می‌کند.
هدی✌
. نق زدن در نهایت باعث می‌شود احتمال اجابت خواسته‌ها هر چه کمتر شود.
هدی✌
در قلمرو روابط هنگامی به ستوه می‌آییم که شریک زندگی‌مان مدام نق می‌زند. البته چه بسا دلیل معقولی در کار باشد ـ مثلاً او باید زباله‌ها را بیرون ببرد و دستشویی را تمیز کند. اما این رویکرد هنگامی ما را به ستوه می‌آورد که این خواسته همیشه بدموقع تکرار می‌شود
هدی✌
در اطرافمان هر چیزی هم که جریان داشته باشد، ما کماکان نسبت به برخی سیگنال‌های کمرنگ واکنش شدیدی نشان می‌دهیم
هدی✌

حجم

۶۴۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۶۴۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان