بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب من نه، ما؛ جلد اول | صفحه ۱۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب من نه، ما؛ جلد اول

بریده‌هایی از کتاب من نه، ما؛ جلد اول

انتشارات:عهد مانا
امتیاز:
۴.۵از ۶۴ رأی
۴٫۵
(۶۴)
وقتی‌که بیست سال نه، پنج شش سال است که می‌توانستی به هر پسری دل بدهی و محبت ببینی و به به و چه چه و کادو دریافت کنی و تو فقط با هوس‌هایت جنگیده‌ای، به هیچ لبخندی جواب نداده‌ای، هیچ دست نامحرمی را ندیدی، هیچ محبتی را پاسخ ندادی و حالا چشمان پرستارۀ مردی که روبرویت نشسته، تمام سلول‌هایت را به پایکوبی می‌اندازد؛ طبیعی است که دلت گرم شود و قلبت یادش برود ریتم همیشه‌اش را و با سازی متفاوت بر طبل زندگی بکوبد.
امیر حسین
وسط گندم‌زار طلایی سر انداخته‌ام پایین تا گندمی را له نکنم، در حالی‌که به خودم وعده داده بودم وقتی که برسم کنار مزرعه، میان گندم‌زار لذتی عمیق ببرم از آرزوهایم! حالا میان همانم و هیچ ندانم!
امیر حسین
من چرا نمی‌خواهم خودم با تکیه بر خود خدا دست به زانو بگیرم و بعد هم دست هزاران نفر را بگیرم؟ چرا آرزو دارم مرد زندگیم بالاتر باشد و بهتر؟ خوب خودم، خودم را از زمین خاکی بکنم تا زندگی شیرینی برای او هم درست کنم!
امیر حسین
- من از آدم‌هایی که خودشان را ضعیف نگه می‌دارند و همیشه از دیگران گدایی می‌کنند، بدم می‌آد و ترجیح می‌دم برای کسی که برای داده‌های درونیش ارزش قائل نیست و برنامه‌ای نداره زمان نگذارم. لب‌هایم را به هم فشار می‌دهم تا کلام بی‌ربطی نگویم. خودش اما می‌گوید: - مسخره نیست که تو خودت رو دست پایین بخواهی و گدایی کنی یکی مثل خودت بیاد تو رو بالا بکشه! مطمئن باش اگر فرد خوبی هم نصیبت بشه، تو به جایی نمی‌رسی. چون منتظری یکی برای تو کاری کنه، در حالی‌که فقط خودت می‌تونی برای خودت کاری کنی! بعد هم تو از خدای به اون عظمت یه مرد می‌خوای، که یه انسان مثل خودته، پر از خطا و آزمون؛ اون‌وقت از یه مرد کوچک می‌خوای انسان بسازه! این ندیدن خودت و خداست بچه!
امیر حسین
خداوند زن را هم‌سر، شریک و مایۀ آرامش و پایۀ محبت و ریحانه معرفی می‌کند، وقتی خود خداوند جایگاه زن و مرد را یک‌سان می‌بیند و عمل‌کرد را شبیه هم «زن لباس مردش»، «مرد لباس زنش» است، چرا کسی فراتر از حرف خالق، حرف می‌زند. تو هم همین الان یاد بگیر، مقابل مردت، شاگرد نیستی، برده نیستی، ابزار نیستی... اگر خواستی کاری انجام بدهی، جایی بروی، خریدی کنی... به او اطلاع بده؛ بگو می‌روم خانۀ مادرم، شما می‌آیی یا نه؟ می‌روم قدم بزنم! می‌روم یک روسری بخرم! دارم تخم‌مرغ درست می‌کنم، نانش با شما! پدر و مادرت را شام نگه داشته‌ام، زودتر بیایی خوش‌حال می‌شوم... این را با محبت بگو، حالا اگر همسرت در هر کدام و هر موقعیت، ناراضی بود و بیان کرد، تو قبول کن؛ نه این‌که هر دو ناراحتی کنید، هر دو بپذیرید که طبق روال خدا پیش بروید! این نه جدال است که غم بیاورد، نه بردگی است که افسردگی بیاورد! زندگی است، زندگی!
امیر حسین
- هرکس سبک رفتاری که دیگران با خودش را، خودش تعریف می‌کند. زن‌ها اشتباهاً بعد از ازدواج کاری می‌کنند که مردها فکر می‌کنند یک پادشاه بلامنازع هستند و زن‌ها هم اسیرشان.
امیر حسین
شاید برای دخترها و زن‌های دیگر طراحی نقشه و پیچیدن نسخه و کارمندی و منشی‌گری یک پرستیژ باشد اما برای من به‌وجود آوردن یک موجود زنده و پرورش دادن او و محبت و نوازش او شیرین‌ترین کار عالم است.
امیر حسین
اگر اخلاقت با من به زیبایی تیپت نباشد، باز هم من کنار تو شادم یا مرده‌شور را فراخوان می‌زنم در ذهنم؟ این‌هایی که طلاق می‌گیرند به خاطر بدپوششی است یا بداخلاقی؟
امیر حسین
من را برای آرامش خودت و خودت را برای آرامش من بخواه!
امیر حسین
عادت ندارم به کسی که به خودم تعلق ندارد بیندیشم.
امیر حسین
می‌گوید: هرچه که نباید به هم بگوئیم چون باید حریم بین‌مان محفوظ بماند با معجزه قلم به هم می‌رسانیم... تو با آبی بنویس، من با سیاه. می‌گوید: از حال دل من خبر نداری اما چون مجنون شده است و رنگ سیاه نهایت مجنونیت، سیاه را انتخاب کرده است.
ArminJP
- زمان برای ما دوتا از الان شکوفه زده؛ هیچی از گذشته به این زمان جدید، ربطی نداره. هرچه رخ بدهد جدید است. تثبیت می‌شود خوش و ناخوشش. این نفس کشیدن با هم از این لحظه جزء قدیم است. بیا مواظب باشیم خرابش نکنیم به خاطر هیچ، به‌خاطر پوچ.
ArminJP
دفتر را می‌بندد و می‌گوید و می‌گویم: « گاهی حرفی هست که به زبان نیاید بهتر است، اما باید گفته شود؛ چون دل را پر کرده و فکر را درگیر! با گفتنش، هم راه‌حل پیدا می‌شود و هم رفع کدورت! اما وقتی باید و نباید متحیرم، شاید بشود نوشت! بعضی لحظه‌ها هم خیلی شیرین است و وقتی نوشته می‌شود ماندگار هم می‌شود. خاصیتش هم این است که مواقع ناراحتی این شیرینی‌ها را مرور کردن یک آرامشی می‌آورد و برکت!
ArminJP
- مسخره نیست که تو خودت رو دست پایین بخواهی و گدایی کنی یکی مثل خودت بیاد تو رو بالا بکشه! مطمئن باش اگر فرد خوبی هم نصیبت بشه، تو به جایی نمی‌رسی. چون منتظری یکی برای تو کاری کنه، در حالی‌که فقط خودت می‌تونی برای خودت کاری کنی! بعد هم تو از خدای به اون عظمت یه مرد می‌خوای، که یه انسان مثل خودته، پر از خطا و آزمون؛ اون‌وقت از یه مرد کوچک می‌خوای انسان بسازه! این ندیدن خودت و خداست بچه!
ArminJP
پس مرا نه برای جسمم بپسند، نه برای این‌که فرمانروای من بشوی و قدرتت را به رخم بکشی، نه برای آن‌که خانه‌داریت را بکنم تا تو آسوده خاطر باشی... من را برای آن‌که خدا بهتر از من نیافریده بخواه. به خاطر آن‌که تو را یاری کنم تا بتوانی به آسمان برسی بخواه، من را برای آرامش خودت و خودت را برای آرامش من بخواه!
اِنسیّه
اونی که سازندۀ انسانه و درون و برون رو خودش قالب زده می‌تونه برنامۀ لذت‌بخش بده.
s.latifi
آدم هوشیار برای خودش ارزش قائل است، برای چشمش، اندیشه‌اش، زبانش، ... کلاً شخصیتش پر از عزت است.
s.latifi
این را می‌دانم که اگر لجام نزنیم به دهنۀ ورودی‌های زندگی، یعنی چشم و گوش و دهان و... ضمیر ناخودآگاه پر می‌شود از زباله و اطلاعات و پوچی‌ها! یک‌باره چشم باز می‌کنیم و می‌بینیم که تمام اموراتمان را بدون اراده دارد پیش می‌برند، در حالی‌که لذت زندگی انسان به همت و قدرت و حرکت اوست. زندگی میدان اراده‌هاست که اگر باشد، فرد می‌تواند بگوید انسان است و الّا که حیوانیت اراده بردار نیست. ورودی‌هایی که وارد سیستم ذهن و ضمیرمان می‌کنیم، خوب و بدش دست خودمان است. وقتی که نگاه را کنترل نمی‌کنیم و به هرکس و هرچیزی زل می‌زنیم، وقتی ذهن را مشغول هر چیز زشت و کثیفی می‌کنیم، وقتی... طبیعتاً اراده ضعیف می‌شود در انتخاب خوب از بد یا خوب‌تر از خوب!
s.latifi
جای مردان سیاست بنشانید درخت تا هوا خوب شود! با این اوضاع افرادی که سوار الاغ سیاست شده‌اند و به فکر پالون‌خودشان هستند تا مردم مظلوم، همه چیز سرسام‌آور گران شده است.
کاربر ۲۵۱۰۱۰۶
- تو خودت قبول داری که تنهایی و بدون کمک نمی‌تونی برای کودکی و نوجوونی و جوونی و پیریت توی همۀ زوایاش برنامه بریزی. قبول هم داری که حاضر نیستی مردم برات برنامه بریزن، معلمت، مشاورت، همسرت، پدر و مادرت،... چون همۀ این‌ها رو ناقص می‌دونی، حتی صمیمی‌ترین دوستت رو هم قبول نداری. عاقلانه که فکر می‌بینی این همه فیلسوف هم که برنامه ریخته بازم فایده نداشته، هر فیلسوفی یه برنامه داره، یه نظریه، هرکدومشون یه قرن یه امت رو سرکار گذاشتن و فیلسوف بعدی اومد چهارتا ایراد بزرگ گرفت که اینا اشتباه گفتن و بعد هم هیچی شد. این وسط مردم زندگیشون دست به دست اون مثل موش آزمایشگاهی خراب شد. من فقط همینو می‌گم. اونی که سازندۀ انسانه و درون و برون رو خودش قالب زده می‌تونه برنامۀ لذت‌بخش بده.
کاربر ۲۵۱۰۱۰۶

حجم

۳۵۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۳۵۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
۳۶,۰۰۰
۵۰%
تومان