بریده‌هایی از کتاب رهبری

۳. سومین روشی که می‌توانید حس مهم و ارزشمند بودن را در فرد ایجاد کنید، تحسین است. مدام از ویژگی‌های رفتاری افراد مانند صبر و دارایی‌هایشان مانند لباس یا دستاورهایشان تعریف کنید. ۴. شاید مهم‌ترین راه ایجاد احساس مهم و ارزشمند بودن از طریق توجه باشد. اگر افراد مدام نادیده گرفته شوند، خود را وقف اهداف سازمان نمی‌کنند. اگر بدون داشتن هیچ فرصتی برای اظهارنظر یا بازخورد تنها دستورها را دریافت کنند، احساس نمی‌کنند که در مأموریت سازمان، بازیکنان اصلی هستند. توجه به معنای گوش دادن به افراد بدون قطع کردن حرف آنهاست. شما لزومآ مجبور به قبول پیشنهاد آنها یا موافقت با آنچه می‌گویند، نیستید. اما به آنها فرصتی دهید تا صحبت کنند.

نیچه می‌گوید: «بشر می‌تواند هرچیزی را تحمل کند، تنها اگر دلیلی بزرگ و کافی برای آن داشته باشد.»

از نگرانی یا عصبانیت اجتناب کنید. البته گفتنش آسان است، اما رهبران آرامش و شفافیت ذهنی خود را حفظ می‌کنند، زیرا بابت آنچه توانایی تغییرش را ندارند، عصبانی نمی‌شوند.

«اگر بخواهیم در بازار خودمان موفق شویم، باید زودتر در این زمینه شکست بخوریم.» به عبارت دیگر، باید سریع‌تر درس‌هایمان را بیاموزیم. به جای یکی دو شکست در سال، مزهٔ ده ـ بیست شکست را بچشید و آن‌گاه از نظر موقعیت و دانش در جایی قرار می‌گیرید که بر بازار مسلط شوید.

رهبران می‌دانند که برای انگیزش افراد باید محرکی به آنها داده شود که باعث انگیزش آنها شود. کارهایی به آنها واگذار کنید که توانایی‌هایشان گسترش یابد، آنها را از منطقهٔ امن‌شان خارج و به رشدشان کمک کند.

چهار روش وجود دارد که هر کدام از آنها را در اینجا شرح می‌دهیم: ۱. اولین روش تقدیر است. از هر فرصتی برای سپاسگزاری از افراد بابت کیفیت کار و نقش آنها در موفقیت شرکت، استفاده کنید. هر بار که از افراد تشکر کنید، احساس ارزشمندتر بودن می‌کنند و با مشاهدهٔ ایمانی که به آنها دارید، انگیزهٔ بیشتری پیدا می‌کنند. ۲. دومین روش ایجاد حس مهم‌تر و ارزشمندتر بودن در افراد، تأیید است. در هر فرصتی برای هر دستاورد کوچک یا بزرگ، تلاش افراد را تأیید کنید. همچنین آنها را برای پیشنهادها و عقایدشان تحسین کنید. احساسات افراد با تحسین برانگیخته می‌شود. عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفس آنها افزایش می‌یابد. اما تأیید سریع و اختصاصی اهمیت دارد زیرا افراد می‌فهمند که واقعی است.

واتسون مدیر شرکت آی‌بی‌ام پرسید: «چگونه می‌توانم در کارم سریع‌تر پیشرفت کنم؟» واتسون پاسخ داد: «نرخ شکست خود را دو برابر کن.» به بیان دیگر، هرچه بیشتر شکست بخورید و یاد بگیرید، سریع‌تر موفق خواهید شد.

آریزن سوئت ماردن، نویسندهٔ الهام بخش می‌گوید: «برای فردی که قدرتش را می‌شناسد، کسی که نمی‌داند کی ضربه خواهد خورد، چیزی به اسم شکست وجود ندارد. برای اراده‌ای نامتزلزل و تلاشی قاطع، چیزی به نام شکست وجود ندارد. برای فردی که پس از هربار زمین خوردن برمی‌خیزد، کسی که مانند توپی پلاستیکی دوباره برمی‌گردد، کسی که وقتی همه تسلیم شده‌اند مقاومت می‌کند و وقتی همه برمی‌گردند او ادامه می‌دهد، چیزی به نام شکست وجود ندارد.»

بخش کلیدی رهبری این است که افرادی با دیدگاه‌ها، نیازها و گرایش‌های متفاوت را دور هم جمع کنید و آن دیدگاه‌ها را هماهنگ سازید تا همه بتوانند برای دستیابی به اهداف سازمان مشارکت داشته باشند.

زمانی‌که مشتری بعد از خرید درحال ترک فروشگاه بود، یکی از دوستانش او را به کناری کشید و گفت: «آیا می‌دانی آن پیرمرد که بود؟» مرد جواب داد: «نه.» دوستش گفت: «او آکیو موریتا، مدیرعامل سونی است.» موریتا در ایالات متحده سفر می‌کرد، از فروشگاه‌ها بازدید می‌کرد و برای دریافت بازخورد از مشتریان، خودش محصولات را می‌فروخت.

بهترین رهبران از دفتر کارشان خارج می‌شوند، به اطراف سر می‌زنند و پنجاه درصد زمان خود را جلوی چشم و در دسترس دیگران هستند

رهبران علاوه بر «چه کاری»، «چرای» آن را نیز مشخص می‌کنند. رهبران اطمینان حاصل می‌کنند که افراد دلیل کارهایی را که انجام می‌دهند، می‌دانند. هر یک از ما به‌عنوان نیروی کار نیاز داریم تا دلیل کاری را که انجام می‌دهیم، بدانیم.