بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ترس ها و مزخرفات ذهنی | صفحه ۲۵ | طاقچه
کتاب ترس ها و مزخرفات ذهنی اثر آرتور شوپنهاور

بریده‌هایی از کتاب ترس ها و مزخرفات ذهنی

۳٫۶
(۶۰)
جدایی تمرینی است برای مرگ، و وصال تمرینی است برای تولد. شاید دلیل خوشحالی دو نفر که بعد از بیست سال یکدیگر را می‌بینند همین باشد، فرقی هم نمی‌کند که آن‌ها در طول آشنایی خود نسبت به یکدیگر بی‌تفاوت بوده باشند یا خیر.
محمدرضا
مرگ، نابودی یک پدیده است و خودش صرفاً یک عارضه است، این در حالی است که ذات کسی که در معرض این عارضه قرار می‌گیرد بدون تغییر باقی می‌ماند، و این ذات، حیات خود را در کالبد شخص دیگری ادامه خواهد داد و این مهم را شخص در حال مرگ نیز به خوبی درک می‌کند و این درک را از عکس‌العملش می‌توان دریافت. زیرا اگر این‌گونه نبود و زندگی ما دست به دست نمی‌شد، چطور ممکن بود که شخص میرا بدون توجه به حیات خویش در پی نجات دیگری برآید و آرامش و ادامهٔ حیات دیگری را بر خویش ترجیح دهد؟
محمدرضا
با نگاه عمیق‌تری به افکار و رویاهایمان در می‌یابیم که چه بسیار اعمالی با ظاهری پرهیزگارانه در درونمان وجود دارد که در واقع تلاشی است برای پوشاندن شرارت‌ها و نقصان‌های درونی‌مان که در عمیق‌ترین و ناپیداترین زوایا نیز به وضوح دیده می‌شوند. جهان متمدن ما چیزی نیست جز یک نقاب بزرگ. در زندگی‌تان با شوالیه‌ها، کشیشان، سربازان، پزشکان، وکلا، اسقف‌ها، فیلسوف‌ها و انسان‌های بیشمار دیگری مواجه می‌شوید، اما آن‌ها همانی که می‌نمایند نیستند، تنها نقاب‌هایی هستند که در پس‌شان افرادی طماع و پول‌پرست حضور دارد. یک نفر نقاب عدالت بر چهره می‌زند تا بدان وسیله راحت‌تر بتواند رعایا را سرکیسه کند، شخصی دیگر با نقاب وطن پرستی مقصودی مشابه قبلی دارد و شخص سوم، با نقاب زهد و ایمان. بسیاری نیز در پس نقاب فلسفه، نوع دوستی و امثال آن‌ها پنهان می‌شوند و آن را ابزاری در جهت رسیدن به خواهش‌هایشان می‌دانند
محمدرضا
دین همواره با گره کور سعادت و فلاکت، صداقت و فریب، خیر و شر، عزت و حقارتی همراه است که دنیا در شدیدترین و سنگین‌ترین صورت، آن را به ما عرضه می‌کند و مقدس‌ترین حقیقت، تنها زمانی امکان بروز می‌یابد که در لفافه‌ای دروغین پیچیده شده باشد، حقیقتی که قدرتش را مدیون دروغی است که می‌تواند تاثیر زیادی بر روان آدمی بگذارد، دروغی که به نام و قالب وحی از آن یاد می‌شود.
محمدرضا
دین مجموعه‌ای از دروغ‌ها و ابزاری عجیب برای القای زهد و پرهیزکاری است. پرچمی که من به آن سوگند وفاداری یاد کردم، پرچم حقیقت است، در همه حال به آن وفادار خواهم ماند و نتیجهٔ حاصله‌اش برایم تفاوتی ندارد. اگر دین را یک دشمن بپنداریم...
محمدرضا
پشت هر صلیبی، شیطانی ایستاده.
محمدرضا
ایمان اکتسابی، که شخص بزرگسال با صلاح خود به آن دست می‌یابد، به طور یقین حقه‌ای است که جهت کسب منافع شخصی از آن استفاده می‌کنند. کوچک شمردن ایمان عوام‌الناس به این دلیل است که اعتقاد عامهٔ مردم به دین، باوری منطقی نیست و صرفاً نتیجهٔ آموزش‌هایی است که در دوران کودکی در ذهنشان کاشته شده است. این تنها مردم عامی نیستند که به صورت کورکورانه به عقاید و مذهب آبا و اجدادی خویش وفادار باقی می‌مانند، بلکه حتی روحانیون و مبلغین مذهبی نیز، که به مطالعهٔ ریشه‌ها و تعصبات و مباحث دینی که به آن پایبند هستند می‌پردازند، وضعیتی مشابه عوام‌الناس دارند؛ به همین دلیل است که غیرمحتمل‌ترین امر در دنیا این است که یک مبلغ مذهبی از دین خودش به دینی دیگر گرایش پیدا کند.
محمدرضا
ادیان به منطق علاقه‌ای نشان نمی‌دهند و معتقد به ایمانی بر مبنای وحی هستند. در دوران کودکی پذیرفتن این اعتقادات در اوج خود قرار دارد و به همین دلیل ادیان پیش از هر چیز عزم خود را جزم نموده‌اند که سال‌های ابتدایی حیات انسان را به تملک خود درآورند. نتیجه این است که ایمان، حتی بیشتر از معجزاتی که از آن‌ها سخن می‌گوید، عقلانیت را زیر سوال می‌برد، زیرا هنگامی که در دوران کودکی با تکرار بسیار، اصول و قواعدی را به فرد دیکته کنند و تمام راه‌های شک و تردید را بسته نگه دارند، آثاری که در ذهن فرد به جا می‌گذارد چنان عمیق است که می‌توان گفت همان‌طوری که آن شخص به وجود خودش اطمینان دارد، در وجود آن اصول نیز تردیدی به خود راه نمی‌دهد، و به ندرت و احتمالاً یکی در میان هزاران نفر یافت می‌شود که به عقلش رجوع می‌کند و از خود می‌پرسد: تا چه میزان مسائلی که آموختم حقیقت دارد؟ روح و ارادهٔ فراگیر متعلق به افرادی است که شیوهٔ استفاده از آن را در اختیار دارند. اما اکثریت قریب به اتفاقشان این پرسش را مطرح نمی‌کنند
محمدرضا
دین تنها وسیله‌ای است که به واسطهٔ آن می‌شود برخی از مفاهیم عالی زندگی را به مغز خام عوام حالی کرد و درست به همان اندازه‌ای که مشاغل سختشان در ذهنشان حک شده این مفاهیم را نیز برایشان جا انداخت. انسان به طور غریزی تنها در اندیشهٔ ارضای نیازهای جسمانی و تمایلات خویش است، و هنگامی که از آن‌ها رفع نیاز کند به فکر اندکی سرگرمی و تفریح می‌افتد. فلاسفه و بنیانگذاران دینی به این جهان آمدند تا انسان را از حیرت و آشفتگی رهانیده و توجه او را به سوی معنای والای حیات معطوف نمایند.
محمدرضا
جدایی تمرینی است برای مرگ، و وصال تمرینی است برای تولد. شاید دلیل خوشحالی دو نفر که بعد از بیست سال یکدیگر را می‌بینند همین باشد، فرقی هم نمی‌کند که آن‌ها در طول آشنایی خود نسبت به یکدیگر بی‌تفاوت بوده باشند یا خیر.
sayeshyni

حجم

۹۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۹۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۵۰%
تومان