بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب قرارگاه فضایی آلفا؛ جلد اول | طاقچه
کتاب قرارگاه فضایی آلفا؛ جلد اول اثر استوارت گیبز

بریده‌هایی از کتاب قرارگاه فضایی آلفا؛ جلد اول

۴٫۷
(۳۶)
«من فرمانده قرارگاهم، دشیل. کارم اینه که بدونم این‌جا چه خبره.»
• Strawberry🍓
دِمیَن گریسن، متخصص تعمیرات و نگهداری
• Strawberry🍓
زندگی در برون‌فضا مفت نمی‌ارزد.
شراره نورمحمدی
دلخوری در چهرهٔ کایرا پیدا شد. «از کی؟
روح‌الله م
تمدن ما از تمدن شما خیلی پیشرفته‌تره، و حتی ما هم راهی پیدا نکردیم که در مدتی کمتر از یه نسل از سیاره‌ای به سیارهٔ دیگه بریم. اما برخلاف اون چیزی که دانشمندهاتون به شما می‌گن، یه چیزی هست که می‌تونه سریع‌تر از نور حرکت کنه. در واقع خیلی سریع‌تر: فکر.»
باغچه خانم
در مورد ادرار لازم است از شلنگ مکنده استفاده کنید که همه را به دستگاه پردازشگر می‌برد و دستگاه ناخالصی‌ها را خارج می‌کند و باقی را به مخزن آب‌انبار اصلی برمی‌گرداند. بله، ما در فضا ادرار خود را بازیافت می‌کنیم. این را هم در پیشتازان فضا نگنجاندند.
روح‌الله م
(می‌گویند کامپیوتری که سامانهٔ موشکی هسته‌ای امریکای شمالی را اداره می‌کند، وقتی حرف فرمانده را که گفته بود «خنک می‌شه غروب‌ها.» به‌اشتباه «خراب بشه اروپا.» فهمیده، چیزی نمانده بود که جنگ جهانی سوم به راه بیفتد.)
Ms.red
هرچه دربارهٔ سفرهای فضایی از فیلم‌ها یاد گرفته‌اید، مزخرف است. سفینه‌های عظیم فضایی که به اندازهٔ کشتی‌های تفریحی راحت‌اند؟ تخیل محض است. سفر با سرعتی بیشتر از نور؟ هرگز عملی نمی‌شود. هولودک؟ زمینی‌سازی؟ انتقال تابشی؟ هیچ‌کدامشان را جدی نگیرید. زندگی در برون‌فضا مفت نمی‌ارزد. حرفم را قبول کنید، من خبر دارم. اسم من دشیل گیبسن است. دوازده ساله‌ام و در ماه زندگی می‌کنم؛ دقیق بگویم، در قرارگاه فضایی آلفا. البته که این موضوع را می‌دانید، هرکسی در زمین این را می‌داند، مگر این‌که چند سالِ گذشته را در جنگل استوایی آمازون زندگی کرده باشد، و چون از جنگل استوایی آمازون تقریباً چیزی باقی نمانده است، حدس می‌زنم که چنین چیزی بعید باشد.
یک فنجان کتاب داغ
مطمئن نیستم این تصور که دانشمندها مدام سرشان در کتاب است، از کجا آمده
𝐑𝐎𝐒𝐄
نینا چنان غضبناک بود که نمی‌دانست اول از چه عصبانی بشود. ابتدا راجع‌به یک‌چیز دادوبیداد می‌کرد و بعد نظرش عوض می‌شد و از بابت چیز دیگری فریاد می‌کشید. تنها ظرف سی ثانیه به دلیل بی‌مسئولیتی من، ویرانی گاراژ ماه‌نوردها، خرد شدن پنل‌های خورشیدی، قیمت گزاف روبات، و این‌که با دنبال کردن تحقیقاتم دستور مستقیم او را نقض کرده بودم از کوره در رفت. در این ضمن هیچ به فکر نیفتاد که از من بپرسد بعد از رفتن تا آستانهٔ مرگ، حالا حالم چطور است.
کاربر ۲۷۴۴۳۱۵

حجم

۳۹۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

حجم

۳۹۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

قیمت:
۶۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد