«در کتابخانه میتوانید برای تمام مراحل زندگی خود، یک دوست پیدا کنید.»
melik
وقتی یه کتاب رو باز میکنیم، درحقیقت فکر خودمون رو باز کردیم
vania
«قدرت در دانش است! این یکی از اعتقادات اصلی خانوادهٔ ماست!»
melik
افکار ما وقتی توی یه کتابخونه هستیم، از هر خطری در امانه. حتی سرقت از بانک هم نمیتونه مزاحمشون بشه.
♡عاشق کتاب♡
«یه کتابخونه نیازی به پنجره نداره اَندرو! ما اینجا کتابا رو داریم که مثل پنجرههای ما به دنیاهایی هستن که حتی توی رویاهامون اونا رو ممکن نمیبینیم.»
♡عاشق کتاب♡
«دانشی که به دیگران منتقل نشود، ناشناخته خواهد ماند؛ لوییجی لمونچِلو.»
♡عاشق کتاب♡
در همین زمان بود که سیرا راسِل به داخل اتاق دوید.
«آهای بچهها! تا شما از اتاق رفتین بیرون، عروسک آقای لمونچِلو یه کارت سرنخ تُف کرد بیرون!»
Romina
«یک کتابِ باز، مثل یک ذهنِ بازه!»
seyed
وقتی یه نفر کارت اُرتُدنسی رو میکشه
المپیان؟:)
«در کتابخانه میتوانید برای تمام مراحل زندگی خود، یک دوست پیدا کنید.»
♡عاشق کتاب♡
«قدرت در دانش است! این یکی از اعتقادات اصلی خانوادهٔ ماست!»
♡عاشق کتاب♡
سیِرا گفت: «این مثل هزارتوی بامانع، تو مسابقهٔ سه جادوگره.»
«هان؟»
«هری پاتر، جلد چهارم، جام آتش.»
«آهان! پس اینیکی رو هم باید بخونم.»
المپیان؟:)
افکار ما وقتی توی یه کتابخونه هستیم، از هر خطری در امانه
vania
«در کتابخانه میتوانید برای تمام مراحل زندگی خود، یک دوست پیدا کنید.»
شکوفا
«کدام کار است که وقتی آن را یاد بگیری، تا ابد آزاد خواهی بود؟»
همه خندیدند.
این معمای آخر، بهطرز مسخرهای آسان بود.
آقای لمونچِلو گفت: «بچهها حاضرین؟ همه با هم!»
و همه، همزمان فریاد زدند: «مطالعه!»
seyed
و کایل عقیده داشت که دوستها نباید به هم پُز بدهند.
melik
کتابِ نُه قصه، نوشتهٔ جِی. دی. سَلینجر.»
المپیان؟:)
توی همهٔ بازیها، تا آخرین لحظه شانس بردن وجود داره.
vania
"هر چه بیشتر بخوانید، بیشتر خواهید دانست و هر چه بیشتر بدانید، به جاهای بیشتری سفر خواهید کرد."
melik
تا وقتی یه نفر دیگه برنده نشده، نباید از بازی بیرون رفت.
melik