تو ابر شو ببار
من برگ میشوم
میریزم
Qeziii
رودخانهای شدهام
بی که دلم
دریا بخواهد
Qeziii
رؤیاها
به پایان نمیرسند
رؤیاها
حتی در بیداری
Qeziii
لب میگذارم بر لب فنجان
تنهایی را سر میکشم
سرد و تلخ
محمد
دوستت دارم
و این تمامِ من است
masoome
همچنان که تو زیباتر میشوی
بر عمق بیچارگی من
افزوده میشود
mohamad.j.molavi
کمی
از شبِ پاییز
جز باران و کمی دلتنگی
چه انتظاری داری؟
hoseini
خطی شدهای
که به ابطال آرزوهایم
اهتمام داری
نسرین
این منم
چیزی شبیه هیچ
در برابر تو
Qeziii
به نیمکت دوخت
مرا
چشمهای قشنگش
Qeziii
بیا
و برای این دوست داشتنات فکری بکن
جا نمیشود در من
Peyman N
شب را
میکشم روی سرم
و میخوابم
masoome
چشمانت که باز میشود
صبح با شدت تمام
در من آغاز میشود
mohamad.j.molavi
دوباره بوی شببوها بلند شده
یا تو از این حوالی گذشتهای؟
mohamad.j.molavi
مردّد شدهام
میان دوست داشتن تو
و این جان ناچیز
mohamad.j.molavi
سیاهترین نقطۀ زندگیام
چشمهای تو
mohamad.j.molavi
بخت ما
پیشانی توست
بلند و پُرچین
mohamad.j.molavi
والشمس و ضحیها
والقمر اذا تلیها
که دلتنگ توام
mohamad.j.molavi
تمام میشوم
در نهایت اذانی
به افق چشمهایت
mohamad.j.molavi
شب
ادامۀ گیسوان توست
بر صبح تنت...
mohamad.j.molavi