بریده‌هایی از کتاب ذهنی فراتر از باور

مشخص شده است که تمام مغزها از توانمندی‌های پنهانی فرا‌بشری برخوردارند

در پس هر پدیده‌ای هرقدر هم عجیب، استدلالی علمی و ملموس نهفته. شاید امروز نتوانیم به‌طور کامل چرایی پدیده‌ای را تبیین کنیم، اما این نه به خاطر تبیین‌ناپذیر بودن آن پدیده‌ توسط علم که به سبب کوتاهی قد دانش فعلی ماست. روزی فرامی‌رسد که یک‌به‌یک قله‌های نامتعارف و عجیب عالم با دستان پرتوان علم فتح می‌شوند؛ تا آن زمان بر ماست که بکوشیم در مواجهه با این موارد عجیب و نامعمول در دامن اوهام و داستان‌های کودکانه نغلتیم و عینی‌نگری خود را حفظ کنیم.

جیسون پس از ضرباتی که بر سرش وارد آمد، حرکات را در قالب تصاویر منفرد ثابت می‌بیند. این مشکل ممکن است نوعی کوریِ حرکتی باشد که آکینتوپسی (ادراک‌پریشی حرکتی) خوانده می‌شود.

خاطرات روایت‌گونه، در مقایسه با خاطرات معمولی، در قالبی پررنگ‌تر ذخیره می‌شوند؛ پس چنانچه نگرانید که مبادا هنگام خرید، فهرستی شامل شیر، یک شیشه شربت و پرتقال را فراموش کنید، در ذهن‌تان روایتی هیجانی همراه با احساسات و تداعی‌های مختلف از اقلام این فهرست ایجاد کنید. می‌توانید آبشاری از شیر را در آشپزخانه‌تان تجسم کنید. ممکن است این تصویرسازی احساس دیوانگی یا احساسی خوشایند در شما پدید آورد

توانمندی‌های مغز فرا‌بشری، ماورایی و غیرقابل‌دسترس نیستند. این‌گونه نیست که چنین توانمندی‌هایی مهارت‌هایی آسمانی باشند، بلکه آن‌ها را می‌توان استعدادهایی ذاتی دانست که در وجود اغلب ما نهفته‌اند.

اورلاندو سرل ازجمله چنین افرادی است. او پسربچه‌ای کاملاً معمولی بود و در ده سال نخست عمرش، ذهنی کاملاً عادی داشت. در ژانویه سال ۱۹۷۹، زمانی که او با دوستانش مشغول بازی بیس‌بال بود، توپ بیس‌بال محکم به سمت چپ سرش برخورد کرد. اورلاندو به زمین اُفتاد اما دوباره برخاست و به بازی‌اش ادامه داد. برای هفته‌ها بعدازاین اتفاق او از سردرد رنج می‌برد اما نه به پزشک مراجعه کرد و نه راجع به مشکل خود و حادثه‌ای که برایش روی داده بود، به پدر و مادرش چیزی گفت. سرانجام سردردهایش متوقف شدند. مدت کمی بعد، دریافت که از روز پس از حادثه، قادر است تا محاسبات تقویمی دقیقی انجام دهد. برای مثال اگر از او بپرسید، ۱۵ ژانویه سال ۲۰۰۴ چه روزی بود، بلافاصله پاسخ می‌دهد «سه‌شنبه»، کاری که تا قبل از حادثه، هرگز قادر به انجامش نبود. اگر از او در مورد روز به‌خصوصی پس از حادثه سال ۱۹۷۹ بپرسید، احتمالاً قادر خواهد بود تا به شما بگوید، آن روز به‌خصوص هوا چطور بوده، خودش کجا بوده و چه می‌کرده است.

گفتن اینکه افراد معمولی می‌توانند در عرض چند دقیقه به افرادی دارای ذهن برتر بدل شوند، عجیب به‌نظر برسد؛ اما واقعیت آن است که چنین چیزی کاملاً ممکن است.

در مطالعات پیرامون درجه‌بندی جذابیت زنان توسط مردان آشکار شده است که اندکی تغییر سرخی گونه‌های یک زن می‌تواند ارزیابی آزمودنی‌های مرد از صورت زنان را به «تا حدی جذاب» یا «بسیار جذاب» تغییر دهد. دلیل تکاملی این وضعیت آن است که گونه‌های سرخ، نه‌تنها نشانی از سلامت‌اند بلکه نویدبخش باروری نیز هستند.

خاطرات گره‌خورده به هیجانات بسیار پررنگ‌ترند و بازیابی‌شان ساده‌تر است. به همین خاطر است که بهبودی از اختلال فشار روانی پس از سانحه یا خلاصی یافتن از خاطرات روابط عاطفی شکست‌خورده و خاتمه‌یافته، بسیار دشوار است.

ساوان انگلیسی دانیل تامت، حاصل‌ضرب ارقام بزرگ را در قالب تصاویری از اعداد مشاهده می‌کند، این وضعیت او را قادر می‌سازد که بتواند سریع‌تر از یک ماشین‌حساب این ارقام را در هم ضرب کند.

چنانچه در حال فرار، توسط مار گزیده شوید، زهر آن با سرعت بیشتری شما را خواهد کشت.

بسیاری بر این باورند که تنها مغزهای خاصی قادرند تا به سطوح غایی توانمندی‌های ذهنیِ خارق‌العاده دست یابند و این برتری استعدادی مادرزادی است که تنها عده معدودی بخت برخورداری از آن را پیدا می‌کنند؛ اما مشخص شده است که تمام مغزها از توانمندی‌های پنهانی فرا‌بشری برخوردارند. ما فقط باید کلید مناسب جهت باز کردن قفل این توانمندی‌ها را داشته باشیم؛

این نورون‌های قشر آهیانه‌ای‌اند که جهت دقیق حرکت دست‌ها و اندازه لازم باز شدن آن‌ها را برای قاپیدن اشیایی که به‌سرعت در هوا معلق یا در حال پرتاب شدن‌اند، محاسبه می‌کنند یا اجازه می‌دهند تا مثلاً به‌محض آشکار شدن تصویر یا متنی خاص بر صفحه کامپیوتر کلید به‌خصوصی را بفشاریم.

با محدودسازی موقت نیمکره چپ یا «رئیس مغز» این امکان فراهم می‌آید تا توانمندی‌های سرکوب‌شده نیمکره راست نمودی پررنگ‌تر پیدا کنند.

ریکی ساوجانی، ایگلمن و همکاران‌شان معتقدند که تقویت شبکه کنترل تکانه از طریق تمرین امکان‌پذیر است. به‌بیان‌دیگر، به باور آنان غلبه بر اعتیاد تا حدی شبیه به‌کار بر عضلات‌تان در یک باشگاه بدن‌سازی است؛ اما چطور می‌توانیم مغزمان را به ورزش کردن واداریم؟ از طریق نوروفیدبک (بازخورد عصبی) آنی.

وقتی مغز می‌آموزد تا زبانی را حامل معنایی، ورای زیروبمی آن درک کند، توانایی شناسایی زیروبم‌ها را درنتیجه فقدان مقایسه میان آن‌ها از دست خواهد داد. شاید یکی از دلایل دشوار بودن یادگیری بدون لهجه زبان دوم پس از سال‌های نوجوانی، همین باشد. درواقع مغز حین یادگیری زبان دوم کمتر بر واج‌های زبان خارجی تمرکز می‌کند و تمرکزش بیشتر بر معنای واژگان آن معطوف خواهد بود.

جالب آنکه، همه ما گاه در وضعیتی شبیه به زوال عقل پیشانی-گیجگاهی قرار می‌گیریم، وضعیتی که بیشتر با مسیر بینایی پشتی سروکار دارد؛ چه زمانی در این وضعیت قرار می‌گیریم؟ وقتی که خواب هستیم.

هنگامی‌که مناطق مسئول کارکردهای اجرایی، مثل نواحی پیشانی-گیجگاهی در نیمکره چپ آسیب ببینند یا مهار شوند، پدیده‌ای مشابه با زوال عقل پیشانی-گیجگاهی رخ می‌دهد. در هر دو وضعیت، مغز به حالت ماقبل مفهومی، کودکانه، شبه‌درخودمانده و جزئی‌نگر بازمی‌گردد.

موفق‌ترین برنامه‌های یادگیری زبان، ظرف یک هفته می‌توانند مهارت‌های ابتدایی لازم جهت انجام مکالمات اولیه با زبانی تازه را در اختیارتان قرار دهند. این برنامه‌ها با استفاده از مهارت‌های موجود در دستور و ترکیب زبان و نیز تقویت تداعی‌های تازه حافظه به چنین توفیقی نائل می‌آیند. ازجمله نمونه‌های این برنامه‌ها، روش میشل توماس است. میشل توماس زبان‌شناسی چندزبانه بود که در آموزشگاهی بسیار موفق در بورلی هیلز به نام مؤسسه چندزبانی اصول موردنظر خود را تدوین و تدریس می‌کرد. او مدعی بود شاگردانش قادرند «طی سه روز به مهارت‌هایی دست یابند که در هیچ آموزشگاه دیگری پس از دو یا سه سال هم به دست نمی‌آید» (۲۰). او بعدتر شعبه دوم آموزشگاه خود را در نیویورک افتتاح کرد.

دستورالعمل کلی: جملات در صفحه اینترنتی آزمایشگاه ما به آدرس brogaardlab.com/superhuman موجودند. هرروز جملات مربوط بدان روز را به آهستگی و هر یک ساعت یک ‌بار بخوانید. به معنای عبارات فکر کنید. سپس تمام جملات روزهای پیشین را دوباره بخوانید. این کار هر ساعت به‌طور متوسط تنها حدود شش دقیقه از زمان شما را می‌گیرد، در روزهای نخست قدری کمتر و در روزهای بعدی کمی بیشتر. مجموع زمان لازم برای این کار به حدود ۹۶ دقیقه در روز می‌رسد. برای تکمیل این تکلیف طی بازه‌ای دوهفته‌ای، روزی دو بار و با وقفه‌هایی نیم‌ساعته، آن را انجام دهید. در پایان بازه دوهفته‌ای، تمامی عبارات را چند بار در هفته بخوانید تا اتصالات حس‌آمیزانه پدیدآمده حفظ و اتصالات عصبی قوی‌تری ایجاد شوند.