مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
تمام خاک را گشتم به دنبال صدای تو
ببین، باقی است روی لحظههایم جای پای تو
shariaty
مسمّط نیز از تعدادی بند تشکیل میشود. در هر بند، همه مصراعها همقافیهاند، مگر آخرین مصراع که این یکی با مصراعهای آخر بندهای دیگر همقافیه است. تعداد مصراعهای بندها در یک شعر ثابت و غالبا پنج یا شش است.
shariaty
این عنوانی عام است برای هر نوع شعری که از بندهای چهارمصراعی تشکیل شدهباشد و در هر بند، بعضی مصراعها همقافیه باشند. مشهورترین شکل چهارپاره که رواجی عام هم یافته است، آن است که قافیه در مصراعهای دوّم و چهارم هر بند رعایت شود
shariaty
این قالبها از دو بیت (چهار مصراع) تشکیل میشود، به گونهای که مصراعهای اول، دوّم و چهارم همقافیه است و مصراع سوم میتواند با آنان همقافیه باشد یا نباشد، که غالبا هم نیست. ویژگی این دو قالب این است که همواره فقط در دو وزن خاص سروده میشود. رباعی بر وزن «مفعول مفاعلن مفاعیلن فع» که معادل است با عبارت «لا حول و لا قوة الاّ باللّه» سروده میشود و دوبیتی بر وزن «مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل».
shariaty
به نظر میرسد که ما باید برای یک ارزیابی و تقسیمبندی درست، تکلیف خویش را در مورد قالبها مشخّص کنیم که شکل صوری شعر را ملاک عمل میدانیم یا محتوایش را.
shariaty
غزل نیز شبیه قطعه است، با این تفاوت که مصراع نخست بیت اوّل نیز با مصراعهای دوّم بیتها همقافیه است؛ یعنی در بیت اول، هر دو مصراع دارای قافیه است و در بیتهای بعدی، فقط مصراعهای دوم. تعداد بیتها نیز معمولاً بین پنج تا حدود پانزده است.
shariaty
وزن، مسألهای آوایی است و مبنای آن، تلفظ واژههاست، نه شکل نوشتاری آنها. در زبان فارسی همانند هر زبان دیگر، در مواردی اختلافهایی میان شکل نوشتاری و تلفّظ کلمات دیده میشود که در همه موارد، باید تلفّظ را ملاک دانست.
shariaty
هجای کشیده دقیقا معادل یک هجای بلند و کوتاه نیست، بلکه مختصر اختلافی با آن دارد که گوش انسان در برابرش حسّاس نیست و هر دو را یکی میپندارد.
shariaty
برای گوش انسان، هجای کشیده هم در عمل معادل یک هجای بلند و یک هجای کوتاه حس میشود
shariaty
به این کار، یعنی تفکیک شعر به هجاهای سازنده آن، اصطلاحا «تقطیع» میگویند.
shariaty