رعایت قالبهای کهن، یعنی گردننهادن به آن دو اصل تساوی وزن و نظم قافیهها. این گردن نهادن، همچنان که شعر را موسیقیای دلپذیر میبخشد، محدودکننده نیز هست.
shariaty
بسیار کسان بودند که خردهذوقی داشتند، ولی توان دست و پنجه نرم کردن با وزن و قافیه در آنان نبود و اینان شعر نو را دستآویزی کردند برای اظهار وجود و چنین شد که ناخالصی در شعر، بیشتر از پیش شد.
shariaty
قالب قصیده از شعر عرب برگرفته شده و غزل نیز بهتدریج از دل قصیده بیرون آمده است؛ ولی مثنوی را شاعران فارسیزبان پدید آوردهاند. این قالب، تعداد نامعینی بیت دارد و در هر بیت، مصراعهای اوّل و دوّم همقافیهاند. قافیه میتواند در هر بیت عوض شود و با این فراخی میدان انتخاب برای قافیه، شاعر در طولانیکردن شعر، دست بازتری دارد
shariaty
قصیده قالبی است شبیه غزل ولی با تعداد بیتهایی بیشتر.
shariaty
قطعه مجموعه تعدادی بیت است که مصراعهای دوّمشان همقافیه باشد.
shariaty
گوش انسان تفاوتهای ریز را درک نمیکند و در مجموع، سه نوع هجا بیشتر نمیشناسد. بنای وزن نیز بر آن سه گذاشته میشود؛ «هجای کوتاه»، «هجای بلند» و «هجای کشیده».
shariaty
برای شناخت وزن، پیش از هر کاری، بهتر است «هجا» را بشناسیم و جملات را به هجاهای سازندهشان تجزیه کنیم. هجا «یک واحد گفتار است که با هر ضربه هوای ریه به بیرون رانده میشود. »
shariaty
سنایی میگوید:
اول و آخر قرآن ز چه «با» آمد و «سین»؟
یعنی اندر ره دین، رهبر تو قرآن بس
قطعا این شاعر دانشمند، بهتر از همه میدانسته است که این دلیل برای عقل پذیرفتنی نیست و کلمه «بس» فارسی نمیتواند ربطی به قرآن عربی داشته باشد. نکته این است که شعر، این منطق عقلی را بر نمیتابد بلکه تابع منطقی عاطفی و احساسی است.
atefeh
«شعر حادثهای است که در زبان روی میدهد و در حقیقت، گوینده شعر، با شعر خود، عملی در زبان انجام میدهد که خواننده، میان زبان شعری او، و زبان روزمرّه و عادی... تمایزی احساس میکند. »
atefeh
تعریفهایی که آقای دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی عنوان کرده است، جامعتر و دقیقتر به نظر میآید. ایشان در کتاب ادوار شعر فارسی، شعر را چنین تعریف میکند: «شعر گرهخوردگی عاطفه و تخیل است که در زبانی آهنگین شکل گرفته باشد.
کاربر ۵۱۴۶۷۹۵