بریدههایی از کتاب واقعیت ناپیدا
۴٫۳
(۶۲)
هرگز با پیمودن مسیرهای ازپیشمشخصشده به جای تازهای نخواهید رسید
mt
فیزیک در نظر من هوای تازهای است که وارد خانهام میشود.
mt
میتوان بینهایت زمان بهدلخواه کوچک داشت که حاصل جمعشان متناهی باشد.
mt
ما مشغول شمردن دانههای فضا هستیم. دانههایی که کیهان از آنها ساخته شده است. کیهانی گسترده اما متناهی.
تنها چیز حقیقتاً نامتناهی، جهل ماست.
محمد
یک جهان نامتناهی عقلانی به نظر نمیرسد: مثلاً اگر جهان نامتناهی باشد، باید در جایی از آن، خوانندهای وجود داشته باشد دقیقاً شبیه شما که مشغول خواندن همین کتاب است (نامتناهی واقعاً بزرگ است و تعداد ترکیبات اتمها آنقدر نیست که همهٔ این جهان نامتناهی را با چیزهای جدید و متفاوت با هم پر کند).
Anahid
برای فهم اینکه نور چطور همزمان هم میتواند یک موج الکترومغناطیسی باشد هم گروهی از فوتونها، به ابداع کل نظریهٔ مکانیک کوانتومی نیاز بود
mt
رنگ چیست؟ به زبان خیلی ساده، رنگ فرکانس یا سرعت نوسان امواج الکترومغناطیسی یعنی همان نور است. هرچه موج سریعتر نوسان کند، نور آبیتر میشود. هرچه آرامتر نوسان کند، نور قرمزتر میشود. رنگ، آنگونه که ما آن را درک میکنیم، واکنش روانفیزیکی ما به سیگنالهایی عصبی است که حسگرهای چشم ما تولید کردهاند. حسگرهایی که میتوانند تفاوت فرکانسهای مختلف امواج الکترومغناطیسی را تشخیص دهند.
☆Nostalgia☆
فضازمان در جایی که ماده وجود دارد بیشتر خمیده میشود. ا
mt
الکترونها همیشه وجود ندارند. آنها صرفاً زمانی وجود دارند که در حال برهمکنشاند و تنها جایی پدیدار میشوند که با چیز دیگری برخورد میکنند.
حسین
رنست ماخ که تأثیرش بر اینشتین زبانزد است، فیلسوفی بود که بر مشکلات مفهومی ایدهٔ نیوتنی فضا انگشت نهاد. این همان ماخی بود که معتقد بود اتمها وجود ندارند (یک مثال خوب برای اینکه چگونه یک نفر میتواند از یک جنبه کوتهنظر و از جنبهای دیگر تیزبین باشد)
Anahid
اگر در یک سیل جهانی تمام دانش علمی بشر نابود شود و بتوان تنها یک جمله را به دست نسل بعدی موجودات رساند، کدام جمله است که شامل بیشترین اطلاعات در کمترین کلمات ممکن است؟
shakiba eskaf
«فکر میکنم بتوانم بگویم که هیچکس واقعاً مکانیک کوانتومی را نمیفهمد».
محمد جواد
نیوتن آشکارا در کتابش ادعا میکند که ما هرگز نمیتوانیم زمان حقیقی (t) را اندازهگیری کنیم.
Liam
ما نمیدانیم که فضا و زمان در مقیاسهای بسیار کوچک چگونه رفتار میکنند. در تمام این موقعیتها نظریههای معاصر گمراهکننده میشوند و پاسخهایشان عقلانی نیست
محمد جواد
نظریهٔ کوانتوم چیست؟ شیرجهای عالی به عمق ماهیت چیزها؟ یک اشتباه که تصادفاً درست جواب میدهد؟ قسمتی از یک پازل ناقص؟ یا یک سرنخ از چیزی عمیق دربارهٔ ساختار جهان که ما هنوز موفق به کشف آن نشدهایم؟
محمد جواد
همهٔ ما در اعماق غار هستیم و با جهلمان، تعصباتمان و حواس ضعیفمان که فقط سایهها را به ما نشان میدهند، بسته شدهایم. اگر سعی کنیم بیشتر ببینیم سرگردان خواهیم شد چرا که چشمانمان هنوز عادت نکرده است. با این وصف تلاش میکنیم و این یعنی علم.
anis maysami
میلتوسیها فهمیده بودند که جهان از طریق عقل قابلتبیین است. آنها به این نتیجه رسیدند که تنوع و تکثر پدیدههای طبیعی باید منشئی یگانه و ساده داشته باشد و تلاش کردند که این منشأ را بیابند. آنها به مادهای اولیه اعتقاد داشتند که همهچیز از آن ساخته شده است. آناکسیمنس میلتوسی معتقد بود که این ماده میتواند متراکم یا رقیق شود و در نتیجه، مدام از یکی از عناصر [چهارگانهٔ] سازندهٔ جهان به دیگری تغییر شکل میدهد. این اولین ریشهٔ علم فیزیک بود و اگرچه خام بود و بدوی اما در مسیری درست قرار داشت. ایدهای بزرگ و بصیرتی عمیق لازم بود تا لایههای پنهان نظم جهان آشکار شود. لوکیپوس و دموکریتوس این ایده را پیدا کردند.
shakiba eskaf
اغراق نیست اگر بگوییم که کل سنت علمی و فلسفی مدیترانهای و مدرن در تأملات متفکران میلتوس قرن ششم قبل از میلاد ریشه دارد. [۱]
این میلتوس درخشان در مدت کوتاهی به پایان فاجعهبار خود رسید. حملهٔ امپراتوری پارس و شورش ناموفق شهر علیه امپراتوری باعث ویرانی سهمگین شهر در سال ۴۹۴ قبل از میلاد و بردگی و اسارت عدهٔ زیادی از شهروندان شد. تراژدی فتح میلتوس اثر فرانیکوس شاعر چنان تأثیری بر آتنیها گذاشت که نمایش دوبارهٔ آن به دلیل ایجاد ناراحتی شدید در آتن ممنوع اعلام شد. اما بیست سال بعد یونانیها خطر پارسها را دفع کردند و میلتوس دوباره متولد شد و پرجمعیت شد و باز به مرکزی برای اقتصاد و تفکر بدل شد و یک بار دیگر نور تفکر و معنویتش را بر جهان افکند.
shakiba eskaf
امروزه بحثهای زیادی راجع به این مسأله هست که شاید مهبانگ آغاز جهان نباشد و یک جهان دیگر پیش از آن وجود داشته.
محمد جواد
ما دنیای اطرافمان را رنگی میبینیم. رنگ چیست؟ به زبان خیلی ساده، رنگ فرکانس یا سرعت نوسان امواج الکترومغناطیسی یعنی همان نور است. هرچه موج سریعتر نوسان کند، نور آبیتر میشود. هرچه آرامتر نوسان کند، نور قرمزتر میشود. رنگ، آنگونه که ما آن را درک میکنیم، واکنش روانفیزیکی ما به سیگنالهایی عصبی است که حسگرهای چشم ما تولید کردهاند. حسگرهایی که میتوانند تفاوت فرکانسهای مختلف امواج الکترومغناطیسی را تشخیص دهند.
anis maysami
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۳ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۳ صفحه
قیمت:
۹۵,۰۰۰
۶۶,۵۰۰۳۰%
تومان