بریدههایی از کتاب شنود
۴٫۵
(۱۴۴۲)
بالاتر رفتم. کل زمین را مانند یک آسمان پر ستاره میدیدم. اما اگر تمام زمین مثل ستاره بود، یک نقطه و یک شهر مانند ماه میدرخشید! شاید بگویم مانند خورشید بود. چون نور خیره کنندهای داشت.
سریع به آن نقطه رفتم. در تصور اولیه خودم فکر کردم اینجا مکه باشد. اما وقتی به سمت آن نقطه رفتم، حس و حالم بهکلی عوض شد. من دو گنبد طلایی را دیدم!
Younes Rahimi
تمام این افکار منفی، از سوی رئیس اداره پخش شد و به سرنوشت بسیاری از مردم انتقال یافت و گناه آن در نامه عمل آن رئیس ثبت شد!
یک مولوی با مشکلات ریوی
وقتی کسی تعهد میدهد که در یک اداره به میزان ساعتی مشخص، کار مفید انجام دهد، باید نهایت دقت را بنماید که مشکل حقالناس و خصوصاً در ادارات دولتی به مشکل بیتالمال گرفتار نشود.
یک مولوی با مشکلات ریوی
لذا بارها به دوستانم گفتهام همه چیز دست ماست. اگر امروز که بهترین ساعات عمر را میگذرانیم، غفلت نماییم، بعدها پشمیان خواهیم شد.
کاربر ۳۸۶۸۳۹۲
مرور زندگی به منظور تنبیه ما نیست، بلکه برای یادگیری و رشد روحی ماست تا دریابیم چگونه تصمیمات ما روی زندگی دیگران و خود ما تأثیرگذار بوده و کجا میتوانستیم بهتر عمل کنیم.
feri
«مرور زندگی من، مانند این بود که در یک سینما نشسته و فیلمی از کل زندگی گذشته خود میبینم. این سختترین و دردناکترین قسمت تجربهام بود! واقعیت این است که هیچ کس مرا مورد قضاوت قرار نمیداد.
خودم بودم که باید قاضی اعمالم میشدم، آن هم در زمانی که در هالهای از عشق الهی احاطه شده بودم. من فهمیدم که ما اعمال خود را مورد ارزیابی قرار میدهیم، آن هم نه از زاویهٔ دید خود، بلکه از زاویهٔ وجود الهی که از منیت و احساسات خالی است. آنجا شرمندگی انسان به خاطر اشتباهات گذشتهاش خیلی دردآور است. من سختگیرترین قاضی در مورد خود بودم...»
feri
کمال انسان در این است که چقدر در مسیر خداوند متعال و در راه عمل به وظیفهاش قدم برمیدارد.
feri
دیگر یقین من کامل شده بود که هیچ چیزی در این عالم به اندازه قدم برداشتن در مسیر رضای خدا باارزش نیست.
feri
آنجا میدیدم که تمام قدرت دست خداست. اگر من نیت الهی خودم را حفظ میکردم، خداوند هم اگر به صلاح من بود، از خزانه غیبی خودش، مشکل مرا برطرف میکرد.
soleimannejad.ir
من در آن لحظات آرزو داشتم بار دیگر به دنیا برگردم و این بار خالصانهتر از قبل، فقط برای رضای خدا قدم بردارم. دیگر یقین من کامل شده بود که هیچ چیزی در این عالم به اندازه قدم برداشتن در مسیر رضای خدا باارزش نیست.
کاربر ۳۳۵۲۳۹۷
در آن لحظات و در حضور ملکالموت، فقط آرزو داشتم که برگردم، بلکه بتوانم کارهایم را فقط با نیت الهی به جا آورم.
هرچه که میخواستم در مورد کارهایم توضیح بدهم، توجیه میشدم که کارم با نیت الهی و برای رضای خدا نبوده.
کاربر ۳۳۵۲۳۹۷
نکته دیگری که باید عرض کنم، اینکه در آن وادی کسی ما را بازخواست نمیکند، این خود ما هستیم که همه چیز را میبینیم و خودمان قاضی هستیم. اینکه به نماز و روزه گرفتن و انجام واجبات، دلمان را خوش کنیم خیلی خوشخیالی است.
اینها ابزار سفر است، ابزاری برای رسیدن به مقصد. حالا به مقصد که رسیدیم باید به خداوند عرض کنیم که چه کردیم و برای رضای خدا چه آوردیم؟
par4301
یعنی تقریباً هر کار خوبی کرده بودم با کارهای اشتباه نابود شده بود. اما به من گفتند: میتوانی وارد بهشت شوی.
بهشتی که به طفیلی و به شفاعت نصیبم شده بود. نه اینکه لایق ورود به بهشت پروردگار باشم. من آنچه از بررسی اعمال دیدم، لحظهای بیشتر طول نکشید.
خودم بودم که اعمالم را قضاوت میکردم. خودم مشاهده کردم که چیزی برایم باقی نمانده!
par4301
در این مدت واژه توحید و خداشناسی به گونه دیگری برایم معنا شده بود.
دیگر یقین داشتم تا خداوند نخواهد، هیچ اتفاقی نمیافتد. مطمئن بودم که اگر انسانی واقعاً با خدا باشد، میشود اراده خدا، یعنی خداوند او را در هر شرایطی یاری میکند.
اما اگر از خداوند غفلت کرد و به اسباب و علل مادی دل خوش نمود، به همان اسباب
par4301
در آن لحظات و در حضور ملکالموت، فقط آرزو داشتم که برگردم، بلکه بتوانم کارهایم را فقط با نیت الهی به جا آورم.
هرچه که میخواستم در مورد کارهایم توضیح بدهم، توجیه میشدم که کارم با نیت الهی و برای رضای خدا نبوده.
در بررسی اعمال، حسرت میخوردم برای کارهایی که به خاطر اسم و رسم و ریا و پول و منفعت مالی انجام دادم.
reza.m.1001
از مهران تا نقطه صفر مرزی با خودروی مرزبانی رفتیم و دقیقاً پشت دیوار مرز مهران یک خودرو منتظر ما بود تا به گاراژ عراقی برویم. در صورتی که در سفر اول تمام این مسیر را پیاده رفته بودم. فهمیدم که در این سفر خانوادگی محاسبه نباید داشته باشم.
یکدفعه یک ماشین عراقی از مقابل ما رد شد، اما برگشت و راننده و برادرش که در کنار او بودند پیاده شدند! نگاهی به ما کردند وگفتند: بیا بالا. گفتم: کرایه چقدر؟ گفت: مجانی.
سوار شدیم و حرکت کرد. تا خود نجف این دو نفر گریه میکردند.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
حتی به من نشان داده شد که چون خالصانه برای خداوند وقت گذاشتی، ما هم به تو سفر اول کربلا را هدیه دادیم. یعنی همان سفر اول که باعث بخشش تمامی گناهان قبلی من شد، همان هم عنایت پروردگار بود.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
حداقل سه بار هم در سانحه رانندگی باید از دنیا میرفتم. یعنی هر کسی به صحنه تصادف نگاه میکرد، میگفت: تو چطور زنده ماندی؟ چطور هنوز سالمی؟
در بررسی اعمال، جملهای دیدم که برایم جالب بود. نوشته شده بود: «جان در مقابل جان» به من فهماندند که تو در مسجد و هیئت، جان بسیاری از افراد را از اینکه آلوده به فساد و گمراهی و مواد بشوند نجات دادی، ما هم جان تو را از حوادث و گرفتاریها حفظ کردیم.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
من دیدم که یکی از کارمندان وارد اتاق رئیس شد. این رئیس هم شروع به داد زدن کرد: چرا این کاری که گفتم را درست انجام ندادی؟ این چه وضعیه درست کردی؟ باید قرارداد شما رو لغو کنم و...
بنده خدا این کارمند، تلاش خودش را کرده بود، اما بیشتر از این توان نداشت.
بعد از تهدیدات این رئیس مبنی بر اخراج و تنبیه و... این کارمند با ناراحتی و خجالت از اتاق بیرون آمد.
عصر وقتی به خانه رفت، با راننده تاکسی بگو مگو کرد.
وارد خانه که شد در جواب همسرش که میخواست با او صحبت کند، داد و بیداد کرد و همان روحیه و اعصاب خشن و افکار منفی را به او منتقل کرد!
همسرش نیز سر بچهها داد زد و این زنجیره ادامه یافت. تمام این افکار منفی، از سوی رئیس اداره پخش شد و به سرنوشت بسیاری از مردم انتقال یافت و گناه آن در نامه عمل آن رئیس ثبت شد!
من زنده ام و غزل فکر میکنم
من دیدم که یکی از کارمندان وارد اتاق رئیس شد. این رئیس هم شروع به داد زدن کرد: چرا این کاری که گفتم را درست انجام ندادی؟ این چه وضعیه درست کردی؟ باید قرارداد شما رو لغو کنم و...
بنده خدا این کارمند، تلاش خودش را کرده بود، اما بیشتر از این توان نداشت.
بعد از تهدیدات این رئیس مبنی بر اخراج و تنبیه و... این کارمند با ناراحتی و خجالت از اتاق بیرون آمد.
عصر وقتی به خانه رفت، با راننده تاکسی بگو مگو کرد.
وارد خانه که شد در جواب همسرش که میخواست با او صحبت کند، داد و بیداد کرد و همان روحیه و اعصاب خشن و افکار منفی را به او منتقل کرد!
من زنده ام و غزل فکر میکنم
حجم
۱۰۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۱۰۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
۶,۰۰۰۵۰%
تومان