بریدههایی از کتاب شنود
۴٫۵
(۱۴۴۲)
در لحظات بررسی اعمال، همین مطلب به من نمایان شد. من دیدم که هرچه دیگران را بخشیدهام، باعث بخشش گناهان من شده و همین مطلب بار مرا سبک کرده.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
امام صادق (ع) نقل شده است: هیچ انسانی نیست، مگر اینکه در هنگام مرگ شیطان، یکی از مأمورین خود را نزد او حاضر میکند تا وی را وسوسه کند و در دینش به شک اندازد و او را به کفر بکشاند. این وسوسه ادامه دارد تا اینکه روح از بدن او خارج شود؛ اگر محتضر از مؤمنان حقیقی باشد، شیطان نمیتواند بر او غالب شود و دین و ایمانش را بگیرد. پس هرگاه یکی از شما بر بالین شخصی از کسان خود رفتید که مرگش فرا رسیده است، شهادتین را به او تلقین کنید تا شیطان به او دست نیابد.
zahra sadat
امام صادق (ع) فرمود: هر کس دوست دارد روز قیامت، بر سر سفرههای نور بنشیند باید از زائران امام حسین (ع) باشد. (وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۳۰)
zahra sadat
در کتاب وسائل الشیعه ج ۱۱ ص ۲۴۰ از امام رضا (ع) آمده: هرگاه بندگان، گناه جدیدی را رایج کنند که تا آن زمان نبوده، خداوند بلای جدیدی که تا پیش از آن نبوده برایشان میفرستد.
zahra sadat
کسی که مال برادر دینی خود را به ناحق بخورد و آن را به صاحبش برنگرداند خوراک او در روز قیامت شعلههای آتش خواهد بود. (امام صادق. وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۶۴۲)
zahra sadat
یقین داشم که هیچ بلایی بر سر انسان نمیآید مگر به خاطر اشتباهات و گناهانش، فقط درصد کمی از خواص هستند که بلاها برای رشد و ترقی آنهاست.
zahra.n
خُب وقتی کسی تعهد میدهد که در یک اداره به میزان ساعتی مشخص، کار مفید انجام دهد، باید نهایت دقت را بنماید که مشکل حقالناس و خصوصاً در ادارات دولتی به مشکل بیتالمال گرفتار نشود. این گرفتاریها، انسان را دچار مال حرام کرده و نتیجهٔ مال حرام در ذُریه و فرزند انسان نمایان میشود.
kamran.ch
جالب است که براساس نظریات بسیاری از تجربهگران نزدیک به مرگ، ما به اراده و اختیار خود تصمیم میگیریم که برای رشد و تعالی معنوی بیشتر متولد شویم و به دنیای زمینی بیاییم. یکی از تجربهگران و نویسندگان معروف درمورد تجربهٔ نزدیک به مرگ خودش مینویسد: «به من گفتند که ما زمینیها، همه بدون استثناء، بنابه میل و اراده و اشتیاق شخصی بوده که روی کرهٔ زمین آمدهایم، و اینکه بهراستی، این خود ما بودیم که بسیاری از نقاط ضعف، شرایط و اوضاع دشوار زندگیمان را برگزیدهایم تا به کمک آنها، امکان رشد و تکامل معنوی پیدا کنیم.
ما قبل از آمدن بر روی زمین میدانستیم که لازم است مورد آزمایشهای دشوار و گوناگون قرار بگیریم تا بفهمیم که چگونه خواهیم توانست مأموریتمان را انجام دهیم.»
Amirreza
براساس نظریات بسیاری از تجربهگران نزدیک به مرگ، ما به اراده و اختیار خود تصمیم میگیریم که برای رشد و تعالی معنوی بیشتر متولد شویم و به دنیای زمینی بیاییم.
Amirreza
خداوند میخواهد که ما خالصانه وارد میدان عمل برای رضای خدا شویم.
amir
هیچ چیزی در این عالم به اندازه قدم برداشتن در مسیر رضای خدا باارزش نیست.
amir
خیلی احساس بدبختی و ضرر میکردم. مثل آدمی که به امید یک تجارت پر سود، تمام سرمایهاش را داده و طلا گرفته و بعد از کلی سختی، متوجه میشود که تمام طلاهایی که جمع کرده بدلی بوده!
عشق کتاب
درست در همان زمان و شاید در کمتر از یک لحظه، تمام زندگیام، از لحظه تولد تا زمان ورود به این اتاق بیمارستان در مقابلم ظاهر شد. آن هم با تمام جزئیات!
عشق کتاب
من از کودکی آموخته بودم که از کسی جز دشمنان اسلام، کینه به دل نداشته باشم.
لذا بسیاری از افرادی که فکر میکردند زرنگ هستند و در زمینه حقالناس به من بدهکار میشدند را میبخشیدم، البته نه اینکه دست روی دست بگذارم تا هر که هر کاری میخواهد انجام دهد، بلکه کینهای از کسی نداشتم و علاقه نداشتم کسی در آن سوی هستی به خاطر حقالناس نسبت به من، معطل و گرفتار باشد. لذا همه را بخشیدم. در لحظات بررسی اعمال، همین مطلب به من نمایان شد. من دیدم که هرچه دیگران را بخشیدهام، باعث بخشش گناهان من شده و همین مطلب بار مرا سبک کرده.
1371
بالاتر رفتم. کل زمین را مانند یک آسمان پر ستاره میدیدم. اما اگر تمام زمین مثل ستاره بود، یک نقطه و یک شهر مانند ماه میدرخشید! شاید بگویم مانند خورشید بود. چون نور خیره کنندهای داشت.
سریع به آن نقطه رفتم. در تصور اولیه خودم فکر کردم اینجا مکه باشد. اما وقتی به سمت آن نقطه رفتم، حس و حالم بهکلی عوض شد. من دو گنبد طلایی را دیدم!
کربلا منبع عظیم نور و پاکی بود که تمام نورها در تمام نقاط عالم به آن متصل بود. کربلا عامل نورانیت تمام زمین بود.
تمام نقاط نورانی در شبکهای عظیم به مرکزیت کربلای معلی با خطوطی نورانی به هم متصل بود و از آن طرف، تمام خانههای فاضلابی و نجس، مانند نقاط سیاه با یکدیگر در ارتباط بودند.
1371
به اتاق یکی از دوستانم رفتم. در زمان اداری مشغول کارهای شخصی شده و ارباب رجوع را پشت در معطل کرده بود! با یک نگاه فهمیدم که این کار هر روزه اوست!
با اینکه ایشان نمازخوان و اهل رعایت حرام و حلال بود، اما من قیامت او را دیدم که به دنبال مردم میگشت تا از آنها حلالیت بطلبد.
دوست دیگرم در یکی دیگر از قسمتهای آن اداره مشغول بود. او همان لحظه برای کاری وارد اتاقی شد که من حضور داشتم. با دیدن او خیلی وحشت کردم. باطن او شبیه زنان عریان شده بود!
وقتی بار دیگر به او نگاه کردم فهمیدم که این دوستم، تا لحظاتی قبل و در محل کار و با اینترنت بیتالمال، مشغول تماشای فیلمهای مستهجن بوده!
1371
یقین داشم که هیچ بلایی بر سر انسان نمیآید مگر به خاطر اشتباهات و گناهانش، فقط درصد کمی از خواص هستند که بلاها برای رشد و ترقی آنهاست.
در ایامی که دخترم سوخت، من چندین بار همسرم را با کلام خودم اذیت کردم. من دوسال بعد از ازدواج، فهمیده بودم که همسرم در دوران کودکی سرطان داشته و پس از چند سال پیگیری، معالجه و درمان شده بود.
حالا همین مطلب را در جواب بعضی از گلایههای همسرم تکرار میکردم: چرا تو خواستگاری نگفتی سرطان داشتی؟ و...
همسرم دلش شکست. خداوند با این بلایی که بر سر دخترم آمد، میخواست بفهماند که بیماری و بلا در دوران کودکی برای هر دختری میتواند باشد.
1371
من میدیدم که برخی کارهای الهیام، چقدر در حل مشکلات دنیاییام تأثیر داشت و حسرت میخوردم که چرا تمام کارهایم، حتی سادهترین کارهای زندگی روزمره را با نیت الهی انجام ندادهام.
1371
من فقط حسرت میخوردم که چقدر برای هیچ و پوچ دویدهام. حتی گاهی کارهایم، به جای بار مثبت، بار منفی داشت و علت آن عدم اخلاص و ریا در کارهایم بود.
1371
در واقع میدیدم که خیلی از کارهایم در میزان و حسابرسی وزنی ندارد! وزن اعمالم فقط به میزان اخلاص در کارها بستگی داشت و ربطی به کمیت آنها نداشت.
1371
حجم
۱۰۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۱۰۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
۶,۰۰۰۵۰%
تومان