بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دختر خاکستر و هیولای زغالی | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دختر خاکستر و هیولای زغالی

بریده‌هایی از کتاب دختر خاکستر و هیولای زغالی

امتیاز:
۴.۵از ۲۸ رأی
۴٫۵
(۲۸)
«کی گفته من هیچ‌وقت نمی‌ترسم؟ معلومه که منم می‌ترسم. بدون ترس، شهامت هم معنی نداره، همون‌طور که اگه سایه‌ای نباشه، پرتوی نوری هم در کار نیست.» انگار هوشیارتر شده بود. «بعضی چیزها ترسناکن و آدم باید احمق باشه که از اون‌ها نترسه.
B.A.H.A.R
«این آدم‌ها مرگت رو تماشا می‌کنن و همون کاری رو می‌کنن که همیشه موقع از دست رفتن یه لوله‌نورد می‌کنن: هیچ کاری.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
«شاید جفتش درست باشه. شاید هر کدوم از ما تخم‌مرغی هستیم که تبدیل به پرنده می‌شه... بچه‌هایی که خودشون یه روزی پدر و مادر می‌شن. اولین بار که تو رو دیدم، بچه‌ای بودی که به مراقبت نیاز داشتی، اما حالا خودت داری از بقیه مراقبت می‌کنی.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
«مگه زشت‌تر از این هم داریم که اجازه بدی چیزی رو باور کنی که می‌دونی حقیقت نداره؟»
𝐑𝐎𝐒𝐄
تنها تعریفی که قبولش می‌کنی همون تعریفیه که آدم به شوخی بهت می‌گه
𝐑𝐎𝐒𝐄
«چرا وقتی می‌خوام بخوابم، نمی‌تونم؟ اما وقتی می‌خوام بیدار بمونم، خوابم می‌گیره.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
«بابا... بابانوئل به دودکش خونهٔ ما هم می‌آد؟» نَن گفت: «اگه بیاد، یکی، دو کلام باهاش حرف دارم. اون فقط به بچه‌های پولداری که خودشون همه چی دارن هدیه می‌ده. من روز بعد از اومدنش تو خونهٔ پولدارها کار کردم. باورت نمی‌شه چه‌قدر اسباب‌بازی و آبنبات و لباس نو دارن ـ بیشتر از اون چیزی که هر بچه‌ای آرزوش رو داره ـ اما فکر می‌کنی اون می‌آد خونهٔ کراد و با لوله‌نوردهایی که دودکش‌ها رو براش پاک می‌کنن یه دست خشک و خالی می‌ده؟ اصلاً. به نظر من که منصفانه نیست.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
«هر چیز فصلی دارد و هر هدف، زمانی...»
𝐑𝐎𝐒𝐄
مردم جوری دربارهٔ یهودی‌ها حرف می‌زدند، انگار تمام بدبختی‌های دنیا زیر سر آن‌ها بود
𝐑𝐎𝐒𝐄
ترجیح می‌داد یک علف هرز باشد تا یک گل احمق.
𝐑𝐎𝐒𝐄
نَن در زندگی‌اش بارها و بارها سقوط کرده بود. به نظرش سقوط کردن به معنای آسیب دیدن بود؛ اما وقتی روی تخت افتاد، آسیب ندید. در عوض، حس کرد در نرمی و لطافت غرق شده؛ یعنی خوابیدن برای پولدارها چنین احساسی داشت؟ گفت: «مثل دراز کشیدن رو ابره.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
دنیای واقعی معجزه‌ای تحویل آدم نمی‌داد. نه خبری از «روزی روزگاری» بود و نه خبری از «به خوبی و خوشی تا آخر عمرشان زندگی کردند.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
دلیل واقعی نفرت نَن از مدرسه‌ها همین بود؛ دانش‌آموزان. بیشتر مردم عادی سعی می‌کنند مؤدب باشند و به آدم زل نزنند، اما بچه‌مدرسه‌ای‌ها برعکس هستند. آن‌قدر زل می‌زنند و زل می‌زنند که حس می‌کنی دیگر هیچ‌چیز در تو باقی نمانده.
𝐑𝐎𝐒𝐄
به سیب خوردن فکر کرد. بعد سعی کرد به سیب خوردن فکر نکند.
𝐑𝐎𝐒𝐄
«اگه کسی همراه آدم نباشه، دیدن همه چی چه فایده‌ای داره؟»
𝐑𝐎𝐒𝐄
نباید به بقیه تکیه کنی تا از تو در مقابل دنیا محافظت کنن. چون یه روزی می‌رسه که به جز خودت کس دیگه‌ای نیست.
𝐑𝐎𝐒𝐄
«کی گفته من هیچ‌وقت نمی‌ترسم؟ معلومه که منم می‌ترسم. بدون ترس، شهامت هم معنی نداره، همون‌طور که اگه سایه‌ای نباشه، پرتوی نوری هم در کار نیست.»
me
اگه همه‌مون بتونیم به ظاهر بقیه اهمیت ندیم، اون‌وقت می‌تونیم بفهمیم که واقعاً چه شکلی هستن.»
me
نَن گفت: «معلومه که باید به یاد بیاریم. اتفاق‌هایی که برامون می‌افته شخصیت ما رو شکل می‌ده.» «به نظرم همین‌طوره.» اجازه داد نسیم برگ را از میان انگشت‌هایش بردارد. «اما اگه همیشه نگاهت به عقب باشه، ممکنه پیش روت رو نبینی.
me
. نَن خمیازه‌کشان گفت: «چرا وقتی می‌خوام بخوابم، نمی‌تونم؟ اما وقتی می‌خوام بیدار بمونم، خوابم می‌گیره.»
me

حجم

۲۴۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

حجم

۲۴۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

قیمت:
۹۶,۰۰۰
تومان