بریدههایی از کتاب قرص های کاغذی شهر سنگی
۳٫۸
(۳۶)
دوست داشتم بدانم مرا از پشت عینک دودیات چه رنگی میبینی؟
helya.B
به نام خداوند مهربان
و من به هزاران تعبیر تمام اتفاقات جهان را خوب پنداشته ام...
چرا که تو همیشه خوبِ روزگاری...
خدای مهربان من...
بهار
برای آنهایی که خوبیهای تو را فراموش میکنند، قرمزی بکش تا خودت، خودت را فراموش نکنی...
maryam
واقعیت هرروز من باخدایی میگذرد پر از عشق، پر از معرفت و پر از بخشش...
maryam
مهربان نیستم
نمیخواهم سادهلوح باشم، مثل پیرزن همسایه که تمام فیلمها را باور میکند...
نمیخواهم دلخوش کنم به فالهای الکی، به حرفهای رهگذران، به متنهای قشنگ...
دیگر نمیخواهم هرروز منتظر بمانم...
𝑁𝑎𝑧𝑎𝑛𝑖𝑛
سکوتت را چه قدر دوست دارم، میان این آدمها... همینها که دروغ را به حقیقت ترجیح میدهند!...
مگر نمیدانی؟ نمیدانی که سالهاست بر این باورند که حقیقت تلخ است؟!...
Arezuwishi
من اما با مردم شهر مهربانم هنوز...
قلبهای سنگی میان دیوارههای سنگی... چه قدر به هم میآیند!...آری، این شهر مال همین مردم است... من اما با مردم شهر مهربانم هنوز...
هنوز هم میتوانم با بغض، چشم در چشمشان لبخند بزنم، من هنوز هم میتوانم آرام زندگی کنم...
هنوز هم میشود به یاد بیاورم اما پا پس نکشم... من اما هنوز هم به مردم این شهر لبخند میزنم، به حرمت بعضی نگاهها...
زندان بزرگ... تاروپود سنگی شهر... دیوارهای سنگی... قلبهای خالی... نگاههای بیروح من! حجم خالی از عشق...
من اما با مردم شهر مهربانم هنوز... بوی گل میآید، آنطرفتر گلفروشی ایستاده است...
آترین🍃
من هستم، تو هستی، اما کنار من جای توخالی ست...
من خالیُ شهر خالی...
دل من تنگ، اما پر امید...
آترین🍃
اینجا پر از آدم یخیهایی ست که به شهرمان خیلی وقت است زمستان آوردهاند
پارسا
خوبِ من! محکم بمان... نکند عوض شوی روزی تو را نشناسم...
خوب من! خوب بمان...
هر که با تو هر چه کرد، تو فقط پای خودت محکم بمان... نکند عوض شوی ، دگر تو را نشناسم!!!
دلِ من! میدانی که چه قدر مقدسی و چه اندازه که تو باارزشی...
تو بزرگی جا نمیگیری به زیر پایشان...
تو بزرگی جا نمیگیری به زیر پایشان..
قدر خود را تو بدان...
تکهای از قلب خود را نکند جایی تو جا بگذاری... گردِ کینه پرکند دنیایت! نَشِکَن، محکم باش...
آترین🍃
و چه قدر گاهی ساده میشوی تو!!!...
برخیز... بِشِکَن آنچه تو را میشکند که تبر سالهاست منتظرست...
hassan fatemi
من هم گاهی دوست دارم مترسک باشم...
دوام آوردن میان این آدمهای دروغین که نقاب تو را بیشتر دوست میدارند، سخت است!
hassan fatemi
من هستم، تو هستی، اما کنار من جای توخالی ست...
hassan fatemi
با خودت تکرار کن از تکرار سرد انجماد افکارت بیزاری...
آوین
و نفس تازه میکنم هر شب در حوالی نمناک رد پای خیس خاطرههایمان...
و چکه چکه خیال توست که میچکد از پشت پلکهای من...
به زیر کدامین دستوپا حرام میشوند این خیالهای ناب من؟...
min
ای مهربانِ گناهکار! گناهت مهربانی بیشازحد توست!...
دوستت دارم بهاندازهی گناهی که هنوز مرتکب میشوی..
tina
لطفاً بروید
ای اسطورهی ماندنهای بیانتها، به آنانی که بیدلیل رفتند، بگو:
ارزنی بودونبودشان غمی بر روی دل جا نگذاشت...
خدای من در بودونبودشان خدایی میکند...
لَبیکَ یا مهدی (عج)
تو که میگویم تا بی نهایت حرف زدهام...
میدانی!...تو که میگویم... خودت میدانی از چهها میگویم...
_SOMEONE_
این بار با تمام قلب خود آمدهام...
آمدهام بمانم...
به شمار ثانیههای مانده...................
به شمار تمام ثانیههای مانده.............
خدای مهربان من...
_SOMEONE_
چه فایده که سرزمین نگاه تو به چشمان من راه ندارد
_SOMEONE_
حجم
۶۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۸۷ صفحه
حجم
۶۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۸۷ صفحه
قیمت:
رایگان