بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب من هیچ کاره بودم | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب من هیچ کاره بودم اثر حسن روحانی‌نژاد

بریده‌هایی از کتاب من هیچ کاره بودم

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۸از ۹ رأی
۴٫۸
(۹)
گفتیم: ما از طرف شوهرتان آمده ایم، کمی پول آوردیم به شما بدهیم. خانم در را کمی باز کرد؛ در همان نگاه اول دیدیم از سر و وضع زندگیشان فقر می بارد ولی در کمال عزت نفس، خیلی محکم و مؤدبانه گفت: آقا ما همه‌چیز داریم، به خدا همه‌چیز داریم، خواهش می‌کنم بفرمایید. گفتیم: خانم این پول امانتی است که باید به شما بدیم، اگر شما نگیرید ما مجبوریم از لای دراین پول را به خانه شما بیندازیم. با ناراحتی گفت: وقتی ما احتیاج نداریم چرا پول مردم را بگیرم. بعد هم در را بست و رفت. ما هم دیدیم اصرار بی فایده است و برگشتیم. بله، انقلاب با چنین مبارزانی به ثمر رسیده است.
آسمان
دیدم فروشندگان، خانم‌هایی هستند با وضع ظاهری خیلی بد که آدم از دیدن آن‌ها مشمئز می‌شد! در اروپا هم فکر نمی‌کنم فروشندگان به این جلفی بودند!
آسمان

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد