بریدههایی از کتاب مزرعه حیوانات
۴٫۷
(۱۵)
اسنوبال سرگرم سازماندهی حیوانات به گروههایی بود که آنها را «کمیتههای حیوانی» مینامید. به طرزی خستگیناپذیر روی این موضوع کار میکرد. او این کمیتهها را تشکیل داده بود: کمیته تولید تخممرغ برای مرغها، کمیته دُمتمیزان برای گاوها، کمیته بازآموزی رفقای وحشی (که هدفش اهلی کردن موشها و خرگوشها بود)، جنبش پشم سفیدترها برای گوسفندان و کمیتههای مختلف دیگر. به علاوه، کلاسهایی برای آموزش خواندن و نوشتن دایر کرده بود. در کل این پروژهها با شکست مواجه شدند. مثلا تلاش برای اهلی کردن حیوانات وحشی تقریبآ بلافاصله شکست خورد
علی پیلپا
فقط اینرو هیچوقت یادتون نره که بشر دشمن شماست. هر دوپایی دشمن و هر چهارپا یا حیوون بالداری دوسته. یادتون باشه که بعد از پیروزی بر بشر، نباید مثل اونها رفتار کنین. از عادات اونها پرهیز کنین. هیچ حیوونی نباید در خانه زندگی کنه، توی رختخواب بخوابه، لباس بپوشه، الکل بنوشه، تنباکو دود کنه، به پول دست بزنه یا درگیر تجارت بشه. همه عادات بشر شیطانی هستن. از همه مهمتر، هیچ حیوونی نباید به حیوون دیگه ظلم کنه. هیچ حیوونی نباید حیوون دیگه رو بکشه. همه حیوانات با هم برابرن.
علی پیلپا
هیچ استدلالی نباید گمراهتون کنه. به این حرفها گوش ندین که میگن بشر و حیوانات منافع مشترک دارن یا خوشبختی یکی، خوشبختی دیگری هم هست. اینها همهش دروغ محضه. بشر فقط به فکر منافع خودشه. شما حیوانات باید همیشه با هم متحد باشین. همه آدمها دشمن ما هستن و همه حیوانات دوست ما.»
علی پیلپا
بشر تنها موجودیه که فقط مصرف میکنه و هیچ تولیدی نداره: شیر نمیده، تخم نمیذاره، اون قدر ضعیفه که نمیتونه گاوآهن رو بکشه، نمیتونه اون قدر سریع بدوه که خرگوشهارو بگیره؛ با این وجود ارباب همه حیواناته: از حیوانات کار میکشه، غذای بخور و نمیری بهشون میده و بقیه محصولات رو برای خودش برمیداره. کار ما زمین رو آماده کشت میکنه، کود ما زمین رو حاصلخیز میکنه؛ اما از سودش چیزی بهمون نمیرسه. شما گاوها که جلوی من نشستین، همین پارسال چند هزار گالن شیر دادین؟ چه اتفاقی افتاد برای اون شیرها که باید صرف پرورش گوسالههای شما میشد؟ قطره قطره اون شیر از گلوی دشمنان ما پایین رفت. شما مرغها، پارسال چند تا از تخمهاتون تبدیل به جوجه شد؟ بیشتر تخممرغها به بازار برده و فروخته شدن تا برای آقای جونز و خانوادهاش درآمد ایجاد بشه. و تو کلوور، اون چهار تا کرّهت کجان که الان عصای پیریت باشن؟! وقتی یه ساله بودن، فروخته شدن و تو دیگه هرگز اونها رو نخواهی دید. در قبال اونها و این همه کار طاقتفرسا، چی گیرت اومده؛ جز یه جیره ناچیز و زندگی تو کنج اصطبل؟
علی پیلپا
«رفقا، زندگی ما چطور میگذره؟ بذارین باهاش روبهرو بشیم: زندگی ما کوتاه، طاقتفرسا و نکبتباره: به دنیا میآییم و بهمون غذای بخور و نمیری میدن. بعد تا آخرین نفس ازمون کار میکشن؛ هر وقت هم که از کارافتاده بشیم، با بیرحمی تمام سلاخیمون میکنن. هیچ حیوونی در انگلستان بعد از یک سالگی معنی شادی و خوشبختی رو نمیفهمه. هیچ حیوونی در انگلستان آزاد نیست. این زندگیای که ما داریم، فقط بدبختیه و بردگی. این حقیقت مثل روز برای من روشنه.
علی پیلپا
«رفقا، زندگی ما چطور میگذره؟ بذارین باهاش روبهرو بشیم: زندگی ما کوتاه، طاقتفرسا و نکبتباره: به دنیا میآییم و بهمون غذای بخور و نمیری میدن. بعد تا آخرین نفس ازمون کار میکشن؛ هر وقت هم که از کارافتاده بشیم، با بیرحمی تمام سلاخیمون میکنن. هیچ حیوونی در انگلستان بعد از یک سالگی معنی شادی و خوشبختی رو نمیفهمه. هیچ حیوونی در انگلستان آزاد نیست. این زندگیای که ما داریم، فقط بدبختیه و بردگی. این حقیقت مثل روز برای من روشنه.
علی پیلپا
«رفقا، زندگی ما چطور میگذره؟ بذارین باهاش روبهرو بشیم: زندگی ما کوتاه، طاقتفرسا و نکبتباره: به دنیا میآییم و بهمون غذای بخور و نمیری میدن. بعد تا آخرین نفس ازمون کار میکشن؛ هر وقت هم که از کارافتاده بشیم، با بیرحمی تمام سلاخیمون میکنن. هیچ حیوونی در انگلستان بعد از یک سالگی معنی شادی و خوشبختی رو نمیفهمه. هیچ حیوونی در انگلستان آزاد نیست. این زندگیای که ما داریم، فقط بدبختیه و بردگی. این حقیقت مثل روز برای من روشنه.
علی پیلپا
«رفقا، زندگی ما چطور میگذره؟ بذارین باهاش روبهرو بشیم: زندگی ما کوتاه، طاقتفرسا و نکبتباره: به دنیا میآییم و بهمون غذای بخور و نمیری میدن. بعد تا آخرین نفس ازمون کار میکشن؛ هر وقت هم که از کارافتاده بشیم، با بیرحمی تمام سلاخیمون میکنن. هیچ حیوونی در انگلستان بعد از یک سالگی معنی شادی و خوشبختی رو نمیفهمه. هیچ حیوونی در انگلستان آزاد نیست. این زندگیای که ما داریم، فقط بدبختیه و بردگی. این حقیقت مثل روز برای من روشنه.
علی پیلپا
«رفقا، زندگی ما چطور میگذره؟ بذارین باهاش روبهرو بشیم: زندگی ما کوتاه، طاقتفرسا و نکبتباره: به دنیا میآییم و بهمون غذای بخور و نمیری میدن. بعد تا آخرین نفس ازمون کار میکشن؛ هر وقت هم که از کارافتاده بشیم، با بیرحمی تمام سلاخیمون میکنن. هیچ حیوونی در انگلستان بعد از یک سالگی معنی شادی و خوشبختی رو نمیفهمه. هیچ حیوونی در انگلستان آزاد نیست. این زندگیای که ما داریم، فقط بدبختیه و بردگی. این حقیقت مثل روز برای من روشنه.
علی پیلپا
«رفقا، زندگی ما چطور میگذره؟ بذارین باهاش روبهرو بشیم: زندگی ما کوتاه، طاقتفرسا و نکبتباره: به دنیا میآییم و بهمون غذای بخور و نمیری میدن. بعد تا آخرین نفس ازمون کار میکشن؛ هر وقت هم که از کارافتاده بشیم، با بیرحمی تمام سلاخیمون میکنن. هیچ حیوونی در انگلستان بعد از یک سالگی معنی شادی و خوشبختی رو نمیفهمه. هیچ حیوونی در انگلستان آزاد نیست. این زندگیای که ما داریم، فقط بدبختیه و بردگی. این حقیقت مثل روز برای من روشنه.
علی پیلپا
حجم
۷۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۷۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
قیمت:
۳۰,۵۰۰
۲۱,۳۵۰۳۰%
تومان