بریدههایی از کتاب پلیس حافظه
۳٫۴
(۱۱۴)
هر چقدر هم یه خاطره شیرین باشه اگه تنهاش بذاریم، اگه بهش بیتوجهی کنیم، ناپدید میشه. هیچ ردی هم ازش نمیمونه، هیچ نشونهای که نشون بده اون خاطره یه زمانی وجود داشته.
سورینام
آدمهایی که با کتابسوزی شروع کنند در نهایت به آدمسوزی میرسند.»
سورینام
یک بار وقتی به او گفتم دوست دارم بدانم نظرش دربارهٔ رمانهای من چیست، به تتهپته افتاد.
گفت: «خب، شاید نتونم بگم. اگه آدم یه رمان رو تا آخرش بخونه بعد اون تموم میشه. من هیچوقت دلم نمیخواد این طوری اسراف کنم. ترجیح میدم اونها رو همین طوری صحیح و سالم تا ابد پیش خودم نگهشون دارم.»
سپس کتاب را در محراب کوچک خدایان دریا که در کابین هدایت کشتی داشت، گذاشت و دستهای پر از چین و چروکش را به علامت دعا در هم قلاب کرد.
سورینام
حالا هم با تهدید اسلحه آنها را به صف از ساختمان بیرون میکشیدند. ولی چهرهٔ آن آدمها پر از آرامش بود. نگاههایشان که همچون برکهای آرام در اعماق جنگل بود، به نقطهای نامعلوم در دوردستها خیره مانده بود. بدون شک آن چشمها پر از خاطراتی بود که ما مدتها آنها را فراموش کرده بودیم.
کاربر حسن ملائی شاعر
«ولی چرا آدمها رو میگیرن؟ اونها که کار خطایی نکردن.»
«این جزیره رو آدمهایی اداره میکنن که عزمشون رو جزم کردن یه چیزهایی ناپدید بشن. به نظر اونها، هر چیزی رو که دستور به ناپدید شدنش بدهند و ناپدید نشه، غیرقابل قبوله. بنابراین کار ناپدید شدنش رو اجباری میکنن.»
کاربر حسن ملائی شاعر
آنجا، پشت ضربان قلبت، آیا تمام خاطرات من را حفظ کردهای؟
niloofar
«ولی خاطرات نامرئیاند، درست میگم؟ هر چقدر هم یه خاطره شیرین باشه اگه تنهاش بذاریم، اگه بهش بیتوجهی کنیم، ناپدید میشه. هیچ ردی هم ازش نمیمونه، هیچ نشونهای که نشون بده اون خاطره یه زمانی وجود داشته. ولی به نظرم درست میگی که ما باید تمام تلاشمون رو بکنیم تا خاطرات چیزهایی رو که ناپدید شدن زنده کنیم.»
f@22
شاید رهایی از هر چیزِ سطحی لازمهٔ غرق شدن در فضای خفه، ساکت و تنگ و باریک این اطاق بود که چتری از وحشتِ پیدا شدن و دستگیری بر رویش کشیده شده بود.
پویا
دل آدم خیلی شبیه حافظهٔ آدمه
نگار هستم
دل آدم خیلی شبیه حافظهٔ آدمه
نگار هستم
مطمئنم شما هم قبول دارید که آویزون خاطرات شدن خیلی فایده نداره. اگه انگشت بزرگ پاتون عفونت کنه و قانقاریا بگیره، در اولین فرصت ممکن میبریدش. اگه کاری نکنید طولی نمیکشه که مجبور میشید تمام پا رو ببرید.
_mohamd_e_amin
آن روز صبح آفتاب ضعیفی میتابید اما انبوهی از برف هنوز در پیادهروها بود. برف نرم و تازه. در هر گام پایم تا مچ در برف فرو میرفت. پلیسهای حافظه چکمه میپوشیدند اما مردم عادی برای تردد در خیابانهای شهر دچار مشکل میشدند. آدمها در حالی که کیسهای در بغل داشتند، با قامتهایی خمیده با دقت قدم به قدم در برف پیش میرفتند. همچون حیواناتی بیشمار، غرق در فکر و خیال، با زحمت گام برمیداشتند.
موقع راه رفتن برف توی کفشهایم میرفت و کمی که گذشت جورابهایم خیس شدند.
آرتمیس
حفرههای جدید درون قلبم در جستوجوی چیزی هستن تا اون رو بسوزونن. وادارم میکنن که اون چیزها رو بسوزونم و من هم تا تمام اونها خاکستر نشن آروم نمیشم. برای چی باید اونها رو نگه دارم وقتی میدونم دیگه حتی قرار نیست معنی کلمهٔ "عکس" رو یادم بیاد.
Saharnaz
سالمترین شیوهٔ زندگی در یک اطاق مخفی این است که آدم صبح، بعد از بیدار شدن از خواب، به این فکر کند که در طول آن روز چه کارهایی باید انجام بدهد. سپس، شبهنگام و پیش از خوابیدن ببیند آیا تمام کارهای آن روزش را انجام داده است و باز این که آیا کارهایش موفقیتآمیز بودهاند یا نه. در عین حال شخص باید حتیالامکان کارهایی را در فهرست کارهای روزانهاش قرار دهد که فعالیتهایی ملموس باشند و بهترین حالت ممکن این است که انجام آن کارها جایزهای، هرچند کوچک، برایش داشته باشد. دست آخر هم این که کارهای روزانه باید فرد را از نظر جسمی و فکری خسته کنند.
Saharnaz
اما هیچ کدام از این مسائل برایم دردسرساز نشد. کافی بود در برابر هر ناپدید شدنی تسلیم شوم تا به شکلی طبیعی امواج تغییر من را به جایی که باید ببرند.
متینه
چون دشمن ما غیرقابل مشاهده است، برای مبارزه باهاش باید از بصیرتمون استفاده کنیم
نگار هستم
از باغهای همسایهها نیز دود برمیخاست و کمی بعد دودها با ابرهایی که در آسمان در ارتفاعی پایین قرار داشتند، یکی شدند.
کتابخوان_پردیس
خیلی از وقتها پیش میآمد که نوشتههایم به مسیری کاملا متفاوت از تخیلات اولیهام کشیده میشدند.
کتابخوان_پردیس
اکنون که دریافته بودم راهی برای بیان حرفهایم ندارم، گویی کلمات به سرعت به ذهنم هجوم میآوردند. کلماتی که در سینهام جمع میشدند و من را به مرز خفگی میکشاندند.
کتابخوان_پردیس
آویزون خاطرات شدن خیلی فایده نداره.
نگار هستم
حجم
۲۵۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۴۳ صفحه
حجم
۲۵۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۴۳ صفحه
قیمت:
۹۹,۵۰۰
۶۹,۶۵۰۳۰%
تومان