چرا کسی در رابطهای که دو طرف میدانند، نادرست است، تا این حد پیش میرود؟ تا وقتی برای کسی این اتفاق نیفتد، متوجه نخواهد شد. آدم میتواند به راحتی خودش را گول بزند. ما در چنین مواردی همهچیز را در جایی که آزارمان ندهد، انباشته میکنیم؛ خودمان را متقاعد میکنیم و عذر و بهانه میآوریم.
مرز بین جنون و عشق بسیار ظریف است.
n re
خبر مرگم نمیخواهم آرام باشم. میخواهم یکی حرفم را باور کند!
n re
کاش کسی را داشتم که نازم را میکشید، برایم شکلات داغ و غذا میآورد، پیشانیام را نوازش میکرد و به من میگفت هیچ مشکلی وجود ندارد.
n re
این که خودت رو برای همهچیز مقصر بدونی، هیچ فایدهای نداره. این کار فقط بیشتر ناراحتت میکنه
n re
من خانههایی را ترجیح میدهم که هویت داشته باشند ــ به سبک دوره خاصی ساخته شده باشند و پر از چوب و رنگهای گرم باشند.
n re
«این روزا کسی نمیخواد خودشو درگیر کنه.»
«ممکنه درست جلوی چشم کسی جنایت اتفاق بیفته اما اون سرشو بندازه پایین، رد بشه، بره.»
n re
ما فقط باید با زندگی کنار بیایم و از همهچیز نهایت استفاده رو ببریم
n re
گاهی اوقات فقط ناچاریم با شرایط کنار بیاییم، مگر نه؟
n re
برای داشتن یک زندگی آرام، هر کاری میشد، انجام دادم.
n re