بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مجمع الجزایر رویا | طاقچه
تصویر جلد کتاب مجمع الجزایر رویا

بریده‌هایی از کتاب مجمع الجزایر رویا

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۵از ۶ رأی
۳٫۵
(۶)
در ميانه‌ی زندگی مرگ می‌آيد و اندازه‌ی آدمی را می‌گيرد. اين ملاقات از ياد می‌رود و زندگی ادامه می‌يابد. اما آن جامه در سکوت دوخته می‌شود.
Mohammad
«نزدِ من آی، زيرا من نيز چون تو لبريز از تناقضم.»
Mohammad
«شرمسار مباش که انسانی، مغرور باش! در تو تاق‌ها باز خواهد شد، تاق از پیِ تاقْ بی‌پايان. تو هیچ‌وقت کامل نخواهی شد، و جز اين هم قراری نيست.»
Mohammad
او هرگز به پشت‌سر نگاه نکرد اما درست به‌ اين خاطر توانست آن‌چه را که تازه بود ببيند و در آن چنگ بيندازد.
Mohammad
حکم می‌راندند. مردمی که در عوضِ چهره آينده داشتند.
Mohammad
درياچه‌ پنجره‌ای‌ست رو به زمين.
knight moho
او قلم را به کناری نهاد.
knight moho

حجم

۴۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۳۹ صفحه

حجم

۴۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۳۹ صفحه

قیمت:
۳۱,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد