بریدههایی از کتاب یه چیزی بگو
۴٫۲
(۲۲)
«به جای لعنت فرستادن به تاریکی شمع روشن کن.»
roham.soltani
شاید اگه بزرگ شدم نقاش بشم.
Moti
آقای فریمن: «هنر بدون احساس مثل کیک شکلاتی بدون شکره. بالا میآری.» انگشتش رو میکنه توی گلوش. «بار دیگه که روی درختهات کار میکنی به درختها فکر نکن. به عشق فکر کن، یا به تنفر، یا به شادی، یا به خشم، به هر چیزی که احساسی به تو بده، هر چیزی که کف دستت رو از عرق خیس کنه یا پنجهی پات رو مچاله کنه. تمرکزت رو بگذار روی همون احساس. وقتی آدما احساسشون رو بیرون نمیریزند یک تکهشون همون وقت میمیره. باورت نمیشه چهقدر از همین آدمبزرگها عملاً از درون مردهن. روزاشون رو بدون اینکه بدونن کیاند سپری میکنند، فقط منتظر یه سکتهی قلبیاند یا سرطان یا کامیونی که از راه برسه و کارشون رو تموم کنه. این غمانگیزترین چیزیه که میدونم.»
Fateme Soltani
چهقدر از همین آدمبزرگها عملاً از درون مردهن. روزاشون رو بدون اینکه بدونن کیاند سپری میکنند، فقط منتظر یه سکتهی قلبیاند یا سرطان یا کامیونی که از راه برسه و کارشون رو تموم کنه. این غمانگیزترین چیزیه که میدونم.
نون
چرا در هالووین هیچ پسربچهای لباس دامادی نمیپوشه؟
نون
وقتی یک گیاه خیلیخیلی کوچولو سر از خاک بیرون میآره، شروع میکنه به برگ دادن، تا بتونه نور بیشتری جذب کنه. میگیره میخوابه، میخوره و حموم آفتاب میگیره تا آمادهی گل دادن بشه ــ این میشه یک گیاه نوجَوون. ولی نوجوونی زمان نامناسبی برای تبدیل شدن به یه گل رز یا گل همیشهبهار نیست، چون آدما با قیچیهاشون حمله میکنند به اونا و زیباییهاشون رو میچینند. ولی گیاهان موجودات خونسردیاند. اگه گل رزی چیده بشه، بوتهی رزْ گل دیگهای میده. گل رز برای تولید دانههای بیشتر باید غنچه کُنه.
Fateme Soltani
«به جای لعنت فرستادن به تاریکی شمع روشن کن.»
نون
میخوام دوباره برگردم به کلاس پنجم. حالا این شده یه راز مخوف، تقریباً به بزرگیِ اون یکی. چهقدر همهی چیزا در کلاس پنجم آسون سپری میشدند، اونقدر بزرگ بودم که بدون حضور مامان جلو خونه بازی کنم و اونقدر جَوون که کمی از خونه دور بشم. همونقدر دور شدن از خونه کافی بود
ماهان
شرط میبندم اگه به دنیا نیومده بودم پدر و مادرم تا حالا از هم جدا شده بودند. تردیدی ندارم سخت مایهی سرخوردگیشون شدهم. نه جذابم و نه باهوش و نه خوشهیکل. تماموکمال مثل خودشون هستم ــ یه انگل معمولی در پسِ کلی راز و دروغ. باور نمیکنم بتونیم تا فارغالتحصیل شدنم این نقش بازی کردن رو ادامه بدیم. مایهی تأسفه که نمیتونیم قبول کنیم در زندگی خانوادگیمون شکست خوردیم، خونهمون رو بفروشیم، پولش رو تقسیم کنیم و هر کدوم بریم دنبال زندگی خودمون.
Moti
اگه یه آدم معروف این رو انجام میداد احتمالاً کار معروفی میشد و با قیمت بالایی فروش میرفت. ولی اگه من همون کار رو بکنم، استقبال نمیشه.
نون
گیاهان بیشتر از چیزی که نیاز دارند دانه تولید میکنند، چون میدونن همهچیزِ زندگی چفتوبست نداره و همهی دانهها هم جون به درنمیبرن. خوب که فکر میکنید میفهمید گیاهان چهقدر باهوشن. آدما هم روزگاری همینطوری عمل میکردند، ده دوازدهتا بچه میآوردند چون میدونستن چندتاییشون میمیرند، چندتایی هرز میرن و یکی دوتاشون هم میشن کشاورزانی سختکوش و درستکار. کشاورزانی که میدونن چهطوری دانه بار بیارن.
Fateme Soltani
چهقدر مونده؟ دو هفته کلاس مونده؟ گاهی فکر میکنم دبیرستان یه بیگاری طولانیمدته؛ اگه اونقدر قوی باشی که ازش جون به درببری، اجازه میدن بزرگسال بشی. امیدوارم ارزشش رو داشته باشه.
Fateme Soltani
حجم
۲۱۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۱۴ صفحه
حجم
۲۱۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۱۴ صفحه
قیمت:
۴۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد