بریدههایی از کتاب اثر یک فنجان قهوه لاته در موفقیت مالی و شخصی
۴٫۵
(۱۳)
به نظر میرسید که هرچه درآمدش بیشتر میشد هزینههای زندگیاش هم بیشتر میشد و بیشتر در بدهی فرو میرفت.
mehrnaz
باربارا انتظارات بالا و استانداردهای مشخصی داشت. او رئیس سرسختی بود ولی در عین حال به کارمندان فشار نمیآورد درواقع آنها را به سمت خود جذب میکرد. این به آن معنا نبود که از او میترسیدند بلکه دوست داشتند ناامیدش نکنند.
mehrnaz
زویی میخواست صحبت کند که هنری با بالا آوردن انگشت اشارهاش او را متوقف کرد. «صبر کن. اینجا قانونی وجود دارد. نباید بگویی از عهدهٔ هزینههای آن برنمیآیم.»
alireza sadidi
هنری تکرار کرد: «تو ثروتمندتر از آن هستی که تصور میکنی. و به راستی که این موضوع حقیقت دارد. تو، زویی، همین الان به اندازهٔ کافی درآمد داری. فقط اجازه میدهی که به محض درآوردنش از دستت بیرون برود. مثل این میماند که وان حمامی را که راه آبش باز است بخواهی پر کنی و از اینکه چرا به اندازهٔ کافی پر نمیشود که بتوانی یک دوش آب گرم بگیری تعجب میکنی. ما آنچه را که میتواند بذر دارایی ما باشد بدون حتی لحظهای فکر کردن، با خرج کردن روی چیزهای کوچک که بیاهمیت هم هستند دور میاندازیم.
alireza sadidi
زویی دستمال را برداشت و در جیبش گذاشت. «خوب من قرار است چه کار کنم؟ آمار همهٔ هزینههای کوچکم را داشته باشم؟ هر شب با دقت لیستم را ببینم که کجای آن میتوانم هزینهای را کاهش دهم؟»
برای زویی این کار بدترین شکنجه بود.
هنری گفت: «نه، نه، نه، اصلاً! نکته اینجاست که خود را اذیت نکنی و نیازی نیست برای همیشه آمار هر دلاری را که خرج میکنی نگه داری. یادت باشد، بودجهبندی و حساب و کتاب هزینهها جواب نمیدهد. نه، نکتهٔ این تمرین این است که به خودت یک مدرک ارائه بدهی که نشان میدهد اکنون به اندازهٔ کافی درآمد داری که ایجاد ثروت کنی.»
alireza sadidi
هنری دستمال را برداشت و به زویی داد و گفت: «اثر یک فنجان قهوه لاتهات. اینها اشتباهات تو نیستند. هرچه باشد تو نیاز به غذا خوردن داری. اما اگر تو مثلاً قهوه را صبحها در خانه درست کنی، میوهای از خانه برای خودت بیاوری چه؟ شاید حتی ناهار هم برای خودت بیاوری؟ اگر بتوانی نصف صورتحساب روزانهات را به حساب بازنشستگیات تغییر مسیر دهی، این تغییر ساده در عادات به تنهایی میتواند سبد تخممرغ تو باشد و برایت ایجاد ثروت کند.»
این جملات هنری، زویی را به یاد حرفهای باربارا انداخت که چند ساعت پیش میگفت: راهحل مشکلات مالی تو پول بیشتر نیست، ایجاد عادات جدید است.
alireza sadidi
«اثر یک فنجان قهوه لاته منظورش این نیست که تبدیل به آدم خسیسی شوی یا احتیاجات ضروری خود را برآورده نکنی. هدفش این است که چیزهای مهم را برایت شفاف کند. و دربارهٔ این است که موارد افراطگری و بیهوده خرج کردنهای روزانهات را شناسایی کنی که ممکن است پنج، ده یا بیست دلار در روز باشد و به راحتی میتوانی آنها را به سمت آیندهات تغییر جهت دهی، از برای خود خرج کردن به سمت اول به خودت پرداخت کردن. دربارهٔ از دست دادن چیزهای کوچک و به دست آوردن چیزهای بزرگ است.
«نکتهاش این نیست که نباید پول خرج کنی. البته که میتوانی و باید خرج کنی. از زندگی باید لذت برد. میتوانی برای خودت هر چیزی را که واقعاً نیاز داری بخری، یک لباس قشنگ، یک شب شام بیرون، یک نمایش خوب در شهر. مادامی که اول به خودت پرداخت میکنی.»
alireza sadidi
«اثر یک فنجان قهوه لاته منظورش این نیست که تبدیل به آدم خسیسی شوی یا احتیاجات ضروری خود را برآورده نکنی. هدفش این است که چیزهای مهم را برایت شفاف کند. و دربارهٔ این است که موارد افراطگری و بیهوده خرج کردنهای روزانهات را شناسایی کنی که ممکن است پنج، ده یا بیست دلار در روز باشد و به راحتی میتوانی آنها را به سمت آیندهات تغییر جهت دهی، از برای خود خرج کردن به سمت اول به خودت پرداخت کردن. دربارهٔ از دست دادن چیزهای کوچک و به دست آوردن چیزهای بزرگ است.
«نکتهاش این نیست که نباید پول خرج کنی. البته که میتوانی و باید خرج کنی. از زندگی باید لذت برد. میتوانی برای خودت هر چیزی را که واقعاً نیاز داری بخری، یک لباس قشنگ، یک شب شام بیرون، یک نمایش خوب در شهر. مادامی که اول به خودت پرداخت میکنی.»
alireza sadidi
«پس قهوهٔ صبحگاهی خداحافظ؟»
لبخند هنری محو شد. لیوان چایش را پایین آورد و کف دو دستش را روی میز گذاشت و به زویی نگاه کرد. «زویی لطفاً حرفهای مرا اشتباه برداشت نکن. نه، من نمیگویم که تو باید دست از قهوه خوردن برداری. این موضوع ربطی به قهوهٔ تو ندارد. اثر یک فنجان قهوه لاته یک استعاره است. میتواند هر پول اضافهٔ دیگری باشد که خرج میکنی ولی بدون آن هم میتوانی به خوبی زندگی کنی. سیگار، آبنبات، نوشیدنیهای تجملی، هر چیزی.
alireza sadidi
زویی به این حرف هنری فکر کرد که میگفت: «افراد دو دستهاند.»
هنری سرش را تکان داد. «مستأجرها و مالکان. و زیباییاش اینجاست که هر زمان بخواهی میتوانی بین این دو موقعیت یکی را انتخاب کنی.
alireza sadidi
همهٔ دوستانم ناراحت شدند و سعی کردند در برابر آن بجنگند. علیهشان لابی کردند، کمپین راه انداختند.»
هنری مکث کرد. زویی میدانست این مکث برای شروع خط جدیدی است و پرسید: «و تو؟»
هنری لبخندی زد و گفت: «سهامش را خریدم.»
زویی لیوان قهوهاش را زمین گذاشت و به او خیره شد. «صبر کن ببینم. سهام استارباکس؟ تو؟»
ـ «بله من. زمانی که افرادی برای خرید قهوه به اینجا میآمدند و عدهای دیگر خرید قهوه از اینجا را تحریم کرده بودند من سهامی از شرکتشان خریداری کردم. میتوانی این گونه بگویی که مالکیت وضعیت را به دست گرفتم.»
alireza sadidi
با خود فکر کرد چه چیزی در زندگیاش غایب است: لحظات سرزندگی.
alireza sadidi
سپس، این عبارتی را که هنری دربارهٔ قهوهاش گفته بود به خاطر آورد که «اگر از عهدهٔ خرید این قهوه لاته برآمدی، آن عکس را هم میتوانی بخری.» و سپس اینکه «شاید! تو ثروتمندتر از آنی هستی که فکرش را میکنی.»
alireza sadidi
«اگر نمیدانی کجا میروی، ممکن است از جایی که مسیرت
خاتمه مییابد خشنود نشوی.»
alireza sadidi
. به من قول بده که نصفه زندگی نکنی. زندگیات را تمام و کمال زندگی کن.»
mahana golshahi
اکنون ثروتمند زندگی کن. نه در آیندهای دوردست. امروز
mahana golshahi
رؤیاهای بزرگتر لزوماً رؤیاهای بهتری نیستند. رؤیا، رؤیاست. گاهی اوقات سادهترین آنها بیشتر از همه ترغیبکننده هستند. قطعاً دستیافتنیتر هستند. مثل همین رؤیای تو.
mahana golshahi
من ثروتمندتر از آن هستم که تصور میکنم.»
mahana golshahi
نکته اینجاست که میتواند این گونه نباشد، حقیقت این است که کشتی تو همین جاست، درست زیر پاهایت. تو روی عرشهاش ایستادهای. سفر دریاییاش شروع شده و تو ناخدای آن هستی. سؤال اینجاست که کشتی را روی چه مسیری تنظیم کردهای؟ و روی چه مسیری میخواهی تنظیم کنی؟»
mahana golshahi
باور دارم هر یک از ما برای هدف خاصی به کرهٔ زمین آمدهایم؛ به این زندگی؛ که کاری انجام دهیم؛ کاری خاص. کاری که کس دیگری قادر به انجام دادن آن نیست. و اکثر ما این کار را انجام نمیدهیم؛ زیرا مشغول پرداخت کردن به دیگران هستیم.»
mahana golshahi
حجم
۵۶۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
حجم
۵۶۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
قیمت:
۴۶,۰۰۰
تومان