بریده‌هایی از کتاب اثر مرکب

همچنین به این موضوع خواهم پرداخت که چه‌طور می‌توانی مدام، فراتر از انتظارات دیگران عمل کنی، و خوشبختی و موفقیت و کامیابی‌ات را چند برابر کنی. ‌

در این فصل،‌ می‌خواهم در مورد رویارویی با چنین لحظه‌هایی که عیار حقیقی هر کسی عیان می‌شود حرف بزنم، و این‌که چه‌طور «اثر مرکب» می‌تواند کمکت کند راهت را به سطوح جدید و بالاتر موفقیت باز کنی ـ آن هم سریع‌تر از آنچه تصورش را می‌کردی. وقتی که آماده باشی، تمرین کرده باشی، و نهایت تلاشت را به کار گرفته باشی، دیر یا زود، با عیار واقعی خودت روبرو می‌شوی. آن لحظه است که معلوم می‌شود چه کسی هستی، و داری به چه کسی تبدیل می‌شوی

در این فصل،‌ می‌خواهم در مورد رویارویی با چنین لحظه‌هایی که عیار حقیقی هر کسی عیان می‌شود حرف بزنم، و این‌که چه‌طور «اثر مرکب» می‌تواند کمکت کند راهت را به سطوح جدید و بالاتر موفقیت باز کنی

«وقتی از رقیب‌هایت جلو می‌زنی و آن‌ها واکنشی نشان نمی‌دهند، معلوم می‌شود که از نفس افتاده‌اند و این بهترین زمانی است که می‌توانی از آن‌ها پیشی بگیری.»

رقابت تبدیل شده بود به آزمونی برای فهمیدن این‌که، چه کسی می‌تواند از این سختی به بهترین‌نحو جان سالم به در ببرد، و قدرتِ ادامه دادن را در خود پیدا کند... در یک کلام،‌ کی می‌شکند و کی نمی‌شکند!

که با یکی از بزرگ‌ترین سؤال‌های زندگی روبرو می‌شوی: آیا می‌توانی راهت را از میان درد و رنج ادامه دهی، یا مثل شاخه‌ای می‌شکنی و تسلیم می‌شوی؟

«هرآنچه که به‌وضوح در ذهنتان مجسم کنید، مشتاقانه در آرزویش باشید، صادقانه به آن باور داشته باشید، و با شور و شوق برای دستیابی به آن اقدام کنید...

در کودکی، خیلی ریزه‌میزه بودم. به دلیل جثهٔ کوچکم خیلی از کارها را نمی‌توانستم انجام دهم. چند سالی طول کشید تا بالاخره توانستم با دیگران رقابت کنم. تنها چیزی که در تمام آن سال‌ها باعث شد دوام بیاورم این بود که می‌دانستم خیلی بهتر از این‌ها هستم، و باید برای ثابت کردن این قضیه بجنگم. من ناراحت بودم چون می‌دانستم می‌توانم آدم خاصی باشم.» نیازِ کارول به جنگیدن، در نهایت، بزرگی و قدرت‌های او را آشکار کرد.

برخی از بزرگ‌ترین انگیزه‌ها، تصمیم‌گیری‌ها و پایداری‌های سرسختانهٔ من ناشی از این بوده‌اند که دشمنی برای مبارزه داشته‌ام.

هیچ چیز به‌اندازهٔ وقتی که کارها و رفتارهای ما با ارزش‌هایمان همخوانی ندارد، استرس و پریشانی ایجاد نمی‌کند! بعلاوه، تعیینِ ارزش‌های اصلی‌ات کمک می‌کند آسان‌تر و کارآمدتر زندگی کنی

مشخص کردنِ ارزش‌های اصلی‌ات، و همسو کردن هدف‌ها و خواسته‌هایت با آن‌ها، یکی از مهم‌ترین قدم‌ها برای هدایت زندگی‌ات به سوی تحقق رؤیاهای بزرگت است.

موفقیت‌های خارق‌العاده، تضمین‌کنندهٔ شادی، خوشبختی، احساس معنا و عشق نیستند. این دو یکدیگر را تقویت می‌کنند، لذا به باور من، موفقیتِ بدون احساس رضایتمندی

برای این‌که حقیقتاً خلاقیت و نیروی محرکهٔ درونی‌ات را فعال کنی، انگیزه‌هایت باید فراتر از هدف‌های پولی و مادی باشند. البته، منظورم این نیست که این انگیزه‌ها بد هستند ـ نه، خیلی هم عالی‌اند! من خبرهٔ چیزهای خوب هستم. ولی مادیات نمی‌توانند حقیقتاً قلب، روح و شهامتت را برای نبرد به خدمت بگیرند ـ آن شور و اشتیاق باید از جایی عمیق‌تر بیاید.

چرا بار اول که از تو خواستم از تختهٔ بین دو آسمان‌خراش رد شوی گفتی محال است، ولی بار دوم یک لحظه هم تعلل نکردی؟ ریسک‌ها و خطرهای هر دو که یکی بودند؛ پس چه چیزی تغییر کرده بود؟ چرای تو ـ یعنی، دلیلت برای این‌که بخواهی از روی تخته رد شوی. می‌بینی... وقتی که چرایت به‌قدر کافی بزرگ و مهم باشد، حاضری تقریباً هر چه‌طوری را به عمل درآوری. آیا «نیروی ـ چرا» ی تو به‌قدر کافی بزرگ و پُرزور هست؟

تا زمانی که چراهای تو به‌قدرکافی قدرتمند باشند، تمام چه‌طورها بی‌معنا خواهند بود.

نیروی اراده‌ات را فراموش کن؛ اکنون وقتِ نیروی ـ چرای تو است. انتخاب‌های تو فقط زمانی معنا پیدا می‌کنند که آن‌ها را با خواسته‌ها و آرزوهایت پیوند بزنی. عاقلانه‌ترین و انگیزه‌بخش‌ترین انتخاب‌ها آن‌هایی‌اند که همسو با آنچه هستند که به‌عنوان هدفت، خودِ اصلی‌ات، و بالاترین ارزش‌هایت می‌شناسی. باید چیزی را بخواهی، و باید بدانی که چرا آن را می‌خواهی، وگرنه دست‌آخر خیلی راحت تسلیم می‌شوی.

اکثر آدم‌ها بی‌هدف در زندگی پیش می‌روند، بی‌آن‌که انرژیِ آگاهانهٔ چندانی را صرف فهمیدنِ دقیق این مسأله کنند که چه مقصدی دارند و برای رساندنِ خود به آن‌جا چه کارهایی باید انجام دهند. می‌خواهم نشانت دهم که چه‌طور شوروشوقت را شعله‌ور کنی، و کمکت کنم قدرت خلاقانهٔ توقف‌ناپذیرت را در مسیر خواسته‌ها و آرزوهای قلبی‌ات به کار بگیری. ریشه‌کَن کردن عادت‌های بدی که بلوط‌های تنومند شده‌اند شاقّ و پرزحمت خواهد بود؛ برای ماندن تا آخر این راهِ دشوار، چیزی به‌مراتب بزرگ‌تر از مصمم‌ترین اراده‌ها لازم است

چون نیازمان به برآورده شدنِ آنی خواسته‌هایمان می‌تواند ما را به بی‌فکرترین موجود جهان تبدیل کند.

من با آدم‌های بسیار موفق، مدیرعامل‌های سرشناس و «سوپراستارهای» بزرگی ملاقات و کار کرده‌ام، و می‌توانم بااطمینان بگویم همگی یک ویژگیِ مشترک دارند ـ داشتن عادت‌های خوب!

مطالعات روان‌شناختی نشان داده‌اند ۹۵ درصد از آنچه که احساس می‌کنیم، فکر می‌کنیم، انجام می‌دهیم،‌ یا به دست می‌آوریم، نتیجهٔ عادتی اکتسابی است که آن را یادگرفته‌ای