بریده‌هایی از کتاب اثر مرکب

من متوجه شده‌ام بهترین راه برای به دست آوردن چیزهایی که در زندگی می‌خواهم این است که انرژی‌ام را روی بخشش به دیگران متمرکز کنم. اگر می‌خواهم اعتماد به نفسم را بیشتر کنم، دنبال راه‌هایی می‌گردم تا به شخص دیگری کمک کنم اعتماد به نفس بیشتری پیدا کند

آرزو نکن که آسان‌تر باشد؛ آرزو کن که تو بهتر باشی

رسانه‌ها با گروگان گرفتن ما امپراتوری خود را می‌سازند!

باهوش نبودن، تجربه نداشتن، تربیت غلط، نداشتن تحصیلات کافی، غیره). تصمیم بگیر که این کمبودها را با کار سخت و تلاش برای رشد فردی جبران کنی، تا از همه ـ از جمله خود ِقدیمی‌ات ـ جلو بزنی. اسکات باش ـ چند قدم کوچکِ به ظاهر کم‌اهمیت را که می‌توانی هر روز برداری بنویس؛ قدم‌هایی که می‌توانند زندگی‌ات را به مسیر جدید و مثبتی بکشانند. بِرد نباش ـ اقدام‌های کوچکِ به‌ظاهر کم‌اهمیتی را که می‌توانی انجام‌دادنشان را متوقف کنی بنویس؛ همان اقدام‌هایی که می‌توانند نتایج منفی تو را تشدید کنند. لیستی از چند حوزه،‌ مهارت یا دستاورد را که در گذشته در آن‌ها بسیار موفق بوده‌ای تهیه کن. ببین آیا موفقیتِ آن‌ها را مسلم فرض کرده‌ای و دیگر تلاشی برای بهتر شدن نمی‌کنی؟ اگر این‌طور است، به دلیل این غرور و ازخودراضی بودنت به‌زودی شکست خواهی خورد!

چند تا از بهانه‌هایی را که ممکن است برای توجیه به آن‌ها متوسل شوی بنویس (برای مثال، به قدر کافی

اثر مرکب کتاب راهنمای عملیاتی است که به تو یاد می‌دهد چه‌طور صاحبِ سیستم بشوی، چه‌طور کنترلش کنی، چه‌طور در استفاده از آن خبره شوی، و چه‌طور آن را بر اساس نیازها و خواسته‌هایت شکل دهی. وقتی این کار را بکنی، دیگر هیچ چیزی نیست که نتوانی به دست آوری یا به آن برسی.

از آن‌جایی که دستاوردهای تو حاصل انتخاب‌های لحظه به لحظه‌ات هستند، با تغییر دادن آن انتخاب‌ها، قدرتی باورنکردنی برای تغییر دادن زندگی‌ات پیدا می‌کنی.

۹۹ درصد افراد «شکست‌خورده» و «موفق» در یک چیز مشترکند ـ همگی از انجام‌دادن کارهای یکنواخت متنفرند! ولی فرقشان این است که آدم‌های موفق، در هر حال، آن کارها را انجام می‌دهند! تغییر سخت است؛

بعد، تمام عادت‌هایی را به این لیست اضافه کن که باید در خودت ایجاد کنی ـ عادت‌هایی که وقتی در گذر زمان به‌کارگرفته و مرکب شوند، منجر می‌شوند شکوهمندانه به هدف‌هایت برسی. البته یادت باشد هدف از تهیهٔ چنین لیستی این نیست که انرژی‌ات را با سرزنش کردن خودت و تأسف خوردن به هدر بدهی. هدف فقط این است که نگاه دقیق و روشنی به آن چیزی بیندازی که می‌خواهی بهبود ببخشی. و البته، قرار نیست به این‌جا که رسیدیم تو را رها کنم. بیا آن عادت‌های بدِ ویرانگر را از ریشه درآوریم، و به جایشان عادت‌های جدید مثبت و سالم بکاریم.

اگر می‌خواهی به چیزهای بزرگ‌تری برسی،‌ باید آدم بزرگ‌تری بشوی. موفقیت چیزی نیست که دنبالش کنی. آنچه دنبالش کنی، از تو فرار می‌کند! درست مثل دنبال کردن پروانه‌ها. موفقیت چیزی است که تو با تبدیل شدن به فردی موفق آن را جذب می‌کنی

چه‌های فامیل همگی بچه‌های درس‌خوان و خوبی بودند. احساس می‌کردم کل جامعه مرا از خودش می‌راند، و وجودم مالامال از خشم بود، و بسیار غمگین و افسرده بودم

. تنها چیزی که در تمام آن سال‌ها باعث شد دوام بیاورم این بود که می‌دانستم خیلی بهتر از این‌ها هستم، و باید برای ثابت کردن این قضیه بجنگم. من ناراحت بودم چون می‌دانستم می‌توانم آدم خاصی باشم.»

می‌شناسی. باید چیزی را بخواهی، و باید بدانی که چرا آن را می‌خواهی، وگرنه دست‌آخر خیلی راحت تسلیم می‌شوی.

اگر موفق نشوی آن تماسِ دهمی را با مشتری بگیری و بدانی که به دلیلش فوراً اخراج یا ورشکسته شوی، دیگر برای برداشتنِ دوبارهٔ گوشی تلفن تردید به دل راه نمی‌دهی.

کجای زندگی‌ات ۱۰۰ درصدِ مسئولیت موفقیت یا شکستِ وضع کنونی‌ات را بر عهده نمی‌گیری؟ سه کاری را بنویس که در گذشته انجام داده‌ای و به اوضاع گند زده‌اند. سه کار را لیست کن که باید انجام می‌دادی ولی ندادی. سه اتفاق را روی کاغذ بیاور که برایت رخ داده‌اند، ولی تو به آن‌ها بد واکنش نشان داده‌ای. سه کار را بنویس که می‌توانی همین الآن شروع به انجام‌دادنشان کنی، و با انجامشان، مسئولیت نتایج زندگی‌ات را دوباره به عهده بگیری. شروع به ردگیری و ثبتِ حداقل یک رفتار در حوزه‌ای از زندگی‌ات کن که می‌خواهی در آن تغییر بدهی و بهترش کنی (برای مثال، درآمد، تغذیه، تناسب‌اندام، قدردانی از دیگران، تربیت فرزند، و غیره).

چه هزار دلار برای کت و شلوار جدیدم، چه پنجاه سنت برای پنچرگیری تایر اتومبیلم، همگی باید در آن دفترچه ثبت می‌شدند. وای، خدای من! این کار، آگاهیِ آنی از انتخاب‌های ناخودآگاهِ پولی‌ام برایم به ارمغان آورد ـ انتخاب‌هایی که باعث دور ریختن پول‌هایم شده بود. از آن‌جایی که مجبور بودم همه چیز را ثبت کنم، در مقابل خریدِ بعضی چیزها مقاومت می‌کردم، تا صرفاً مجبور نشوم آن دفترچهٔ کوفتی را دربیاورم و در آن بنویسم!

با تمام وجود فهمیده باشی که تنها راهِ رسیدن تو به موفقیت از یک سلسله کارهای روزمرهٔ معمولی، غیرجذاب، بی‌روح، و گاهی سخت می‌گذرد،

واقعیت این است که تو فقط داستان آن یک برنده را می‌شنوی،

معمولاً آدم‌ها وقتی به سطح چشمگیری از موفقیت می‌رسند، زیادی خیالشان راحت می‌شود!

فرد به جای نگاه کردن به درون خودش و انجام‌دادن کار لازم برای رفع اشتباه‌هایش، طرف مقابل را مقصر می‌کند. مثلاً در مورد بِرد، او نمی‌داند که باید به خودش و کارهایش نگاه کند