بریدههایی از کتاب پسری که قبلا بودم!
۴٫۸
(۴۰)
بعضی وقتها ما به حس گناه یا اندوهمون میچسبیم، چون آخرین چیزیه که ما رو به آدمی که از دست دادیم وصل میکنه. دلمون نمیخواد رهاش کنیم، چون احساس میکنیم دیگه چیزی برامون باقی نمیمونه
𝐑𝐎𝐒𝐄
«تلاش برای از بین بردن امید مثل تلاش برای تمیز کردن شن از توی کیف شناست، همیشه یکی دوتا دونه تهش باقی میمونه.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
هر اتفاقی که بیفتد، او برمیگردد پیش من.
𝐑𝐎𝐒𝐄
یک بار، آقای چارلز مُچ کورالی را زمانیکه سر امتحان ریاضی به من تقلب میرساند، گرفت و تهدیدش کرد به مامانش زنگ خواهد زد (کورالی زیر لب گفت: «زنگ بزن ببینم میتونی.»)
𝐑𝐎𝐒𝐄
«بچهها قویان، قویتر از اونی هستن که بیشتر بزرگترها فکر میکنن. تو هم خوب میشی ایتن.»
میخواهد موضوع را عوض کند، اما نمیگذارم از زیرش در برود.
کاربر ۲۹۰۴۶۳۵
یه دوست واقعی ارزشش از هزارتا دوست الکی بیشتره. شاید تو هم یه روز این رو بفهمی.»
بنت الزهرا
اگه هیچوقت برنگردی و من برای حرفهایی که زدم معذرتخواهی نکنم، چی؟ اگه هیچوقت بهت نگم چهقدر دوستت دارم چی؟»
Hossein shiravand
«بعضی وقتها ما به حس گناه یا اندوهمون میچسبیم، چون آخرین چیزیه که ما رو به آدمی که از دست دادیم وصل میکنه. دلمون نمیخواد رهاش کنیم، چون احساس میکنیم دیگه چیزی برامون باقی نمیمونه.
Hossein shiravand
«بعضی وقتها ما به حس گناه یا اندوهمون میچسبیم، چون آخرین چیزیه که ما رو به آدمی که از دست دادیم وصل میکنه. دلمون نمیخواد رهاش کنیم، چون احساس میکنیم دیگه چیزی برامون باقی نمیمونه. ولی این خیلی خطرناکه ایتن. رها نکردن خطرناکه، چون تا زمانی که رها نکنی، نمیتونی به یاد آوردن رو شروع کنی. اگه خاطرات کیسی رو حفظ نکنی، اون واقعاً از بین میره.»
Hossein shiravand
هر موجودی توی دنیا باید یکی رو داشته باشه که حواسش بهش باشه، تو اینطوری فکر نمیکنی؟»
Hossein shiravand
میگوید: «گاهی وقتها یه داستان تمام دارایی آدمه، بعضی وقتها همین کافیه برای آدم.»
j
«ما هیچوقت نمیدونیم زندگی ما رو میبره کجا، ایتن. خیلی از تصمیمهای کوچک بعداً تأثیرهای بزرگی دارن.»
j
«تلاش برای از بین بردن امید مثل تلاش برای تمیز کردن شن از توی کیف شناست، همیشه یکی دوتا دونه تهش باقی میمونه.»
j
وقتی اولین بار پایان داستان را خواندم خیلی دوستش داشتم، اما الان عصبانیام میکند. کتاب را به سمت دیوار پرت میکنم.
j
فقط اگر یک فرصت داشتم، میلیونها راه بود که میتوانستم همهچیز را درست کنم.
پشیز | pashiz
حتماً خیلی گیج به نظر میرسم، چون میخندد و به سمت کافهتریا هدایتم میکند. «همه دوست لازم دارن تازهوارد. حتی عجیبوغریبهایی مثل تو.»
کاربر ۵۳۲۱۵۸۰
بعضی وقتها ما به حس گناه یا اندوهمون میچسبیم، چون آخرین چیزیه که ما رو به آدمی که از دست دادیم وصل میکنه. دلمون نمیخواد رهاش کنیم، چون احساس میکنیم دیگه چیزی برامون باقی نمیمونه. ولی این خیلی خطرناکه ایتن. رها نکردن خطرناکه، چون تا زمانی که رها نکنی، نمیتونی به یاد آوردن رو شروع کنی.
k
حجم
۲۳۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۲۳۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
قیمت:
۱۰۸,۰۰۰
تومان