بریدههایی از کتاب پیاده روی با خانم میلی
۴٫۳
(۱۸)
بعضی وقتها که دنیا تیرهوتار میشود، خود تو باید مثل رنگینکمان بدرخشی.
𝒌𝒆𝒓𝒎 𝒌𝒆𝒕𝒂𝒃📚🕊️
مامان همیشه میگوید آدمها وقتش که برسد، داستانهایشان را با بقیه در میان میگذارند، آن هم به روش خودشان و نباید با سؤال کردنهای زیادی، موی دماغ کسی بشویم
گلابتون بانو
کتابدار انگار از قبل منتظرم بود. «آلیس، خودتی؟ وای خدای من، امسال چه بزرگ شدی.»
گفتم: «شما هم همینطور.»
ن. عادل
عصبانی یا ناراحت شدن اشکالی نداره ولی بعد از اینکه ناراحت و عصبانی شدی، باید حواست رو جمع کنی. باید یه قدم برگردی عقب، از چیزی که ناراحتت میکنه فاصله بگیری و ببینی چی رو میتونی تغییر بدی و چی رو نمیتونی.
کاربر ۶۴۰۱۱۵۹
«یاد گرفتم که عصبانی یا ناراحت شدن اشکالی نداره ولی بعد از اینکه ناراحت و عصبانی شدی، باید حواست رو جمع کنی. باید یه قدم برگردی عقب، از چیزی که ناراحتت میکنه فاصله بگیری و ببینی چی رو میتونی تغییر بدی و چی رو نمیتونی.»
مآریآ:کرم کتاب🕶📚؛
. «جیمز میگفت که این سنگ یادش میندازه که مهم نیست دنیا بعضی وقتها چهقدر تیره و تاره، مهم اینه که هنوزم میشه چیزهای قشنگی رو توش پیدا کرد.»
=o
«من اصلاً نگفتم از کلیسا خوشم نمیآد؛ کلیسا پر از چیزهای دوستداشتنیه. ولی چیزی که ازش خوشم نمیآد آدمهاییه که کل هفته همون کارهای همیشگیشون رو میکنن، بعد یکشنبه که میشه، لباسهای خوبشون رو میپوشن، میرن کلیسا و بعدش باز دوباره برمیگردن سر همون بدجنسیهای قبلی و بقیهٔ هفته کارهایی میکنن که یه مسیحی نباید بکنه. از دورویی آدمها خسته شدهم.»
گلابتون بانو
کتابی که الان در دست دارید روزی فقط یک رؤیا بود. رؤیاهای شما هم روزی به حقیقت میپیوندند؛ به خودتان ایمان داشته باشید.
زینب سادات رضازاده
ما در زندگی مسیرهای متفاوتی داریم، ولی خوشبختانه، روزی همهمون به یک جا میرسیم.
ヅ𝕊𝕦𝕟𝕤𝕙𝕚𝕟𝕖
خب، انگار نمیشد این تنبیه را دور زد؛ بنابراین راه افتادم، ولی خیلی کُند قدم برمیداشتم... خیلی خیلی کُند... از میان حیاط پشتی مامانبزرگ رد شدم، جوری که انگار داشتم به سمت اتاق مدیر مدرسه میرفتم؛ آن هم توی مدرسهای که مدیرش بچههای بد را میخورد.
=o
حجم
۱۵۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱۵۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۵۲,۰۰۰
تومان