با دشمن خویشیم دمادم در جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
ما رود مدامیم، بگویید به تیغ
ما شیشهٔ عطریم، بگویید به سنگ
از دیار غریب
بر نعش جوان، صدای کِل میآید
از دیدهٔ شهر، خون دل میآید
گرگی که به کودکانمان رحم نکرد
با جایزهٔ صلح نوبل میآید
یا فاطمه زهرا (س)
ما خیل فرزندان سلمانیم، ما نیز چون سلمان مسلمانیم
سلمان اگر از خاندان توست، اینک ببین ایل و تبارت را
hannanehborna
خون در دل و داغ بر جگر داشته باش
در عالم غم، سیر و سفر داشته باش
گیرم که دعای مستجابی نشدی
چون آه در این جهان اثر داشته باش
Aseman📚🌿🌦
هنوز آثاری از گلهای سرخی مانده بر دریا
هنوز از بغض معصومانهای دارد خبر دریا
خلیج فارس دارد رودرودی تازه میخواند
که موجاموج سرشار است از خون جگر دریا
گرفته رنگی از خوناب گویا تور جاشوها
غروبی سرخ دارد همچنان این نوحهگر -دریا-
هنوز انگار میبیند مصیبت را که پیوسته
به ساحل میرسد آشفته با چشمان تر دریا
چه سنگین، موجها بر صخرههای سخت میتازند
هوای انتقام از دشمنان دارد به سر دریا
به هر سو داستان ناتمامی مانده روی آب
هنوز از گفتهها، ناگفته دارد بیشتر دریا
یا فاطمه زهرا (س)
باز گفتمش
این دل
این همیشه در به در چه میشود؟
سرنوشت این هبوط
این سفر
چه میشود؟
چشمهای من
داد میزند که باز
گریه کردهام
سر نماز
یا فاطمه زهرا (س)
در دفتر کهنه، قصهٔ خون خواناست
هرجا که نگاه میکنی مشق خداست
دیوار فروریختهٔ مدرسه را
بردار و ببین چند نظامی آنجاست
یا فاطمه زهرا (س)
بگو امواج سرکش بیش از این خود را مرنجانند
که طوفانها مصمم میکند مردان دریا را
نقدی
گرچه در بزم حماسه هیچ جای گریه نیست
در هجوم شعلهها، تکلیف باران روشن است
M.SH
ببین قربانیانت را، بنفسی انت یا مولا
سر سرخی به ما آنسان عنایت کن که یحیی را
سالک