بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب روح ما میداند! | صفحه ۱۸ | طاقچه
کتاب روح ما میداند! اثر سیده مریم  خامسی

بریده‌هایی از کتاب روح ما میداند!

انتشارات:انتشارات آرنا
امتیاز:
۴.۹از ۳۶ رأی
۴٫۹
(۳۶)
من هنوز با دیدن اسب های چوبی غمگین میشوم... اسب هایی که نمی توانند بدوند، مثل ما اسیرانی که نمیتوانیم پرواز کنیم... درختان دست های زمینند که برایمان سالهاست سیب به بار آورده اند و شما ریشه هایشان را خشکانده اید تا مجسمه های چوبی اسیر و غمگین بسازید!! من هنوز با دیدن اسب های چوبی غمگین میشوم و نمیدانم چه کسی این اسب چوبی را روی طاقچه گذاشت تا هر وقت نگاهش میکنم به اسارت خودمان فکر کنم...
:)
اگه تو هم از زندگی وحشت کردی، برو شهر بازی و تصمیمتو بگیر...
:)
خدا عشق را آفرید، عشق کافی نبود، مادرم را صدا کرد... مادرم آفریده شد... او همیشه بود... وقتی که هیچ دلیلی برای دوست داشتنم نبود...
سیاوش
من فکر میکنم که کارهای خوب، فکرهای خوب، نیت های خوب هیچ گاه حیف نمیشوند... هیچ گاه هدر نمی روند... هیچ گاه تمام نمی شوند... اینها تنها چیزهایی هستند که ریختنشان به پای هیچ موجودی به معنی هدر دادنشان نیست... اینها چیزهایی هستند که هر چه بیشتر خرج کنیم بیشتر و بیشتر میشوند...
سیاوش
روزهایی را که خیلی خوشبخت بودیم در جستجوی خوشبختی از دست دادیم! آری ما خیلی خوشبخت بودیم تا اینکه مغزمان شروع کرد به حرف زدن با ما... تا اینکه هاله هایی از نفهمیدن گلویمان راچنگ انداخت... ما خیلی خوشبخت بودیم تا اینکه تصمیم گرفتیم تا زمانیکه نفهمیم خوشحال نباشیم و از آن موقع دیگر چیزی ما را شاد نکرد...
سیاوش
داستان ما را شبی اگرخواستی تعریف کنی با یکی بود یکی نبود، شروع نکن... داستان ما همیشه یکی بود، ده تا نبود! یکی بود، صد تا نبود... یکی بود، هزارتا نبود... عجیب نبود که کلاغ قصه هایمان هیچ گاه به خانه اش نرسید!
سیاوش
میگویند رنج ها روح ما را بزرگ میکنند، نمیدانم! من فکر میکنم رنج ها روح ما را میتراشند و شکل میدهند، شاید زیباتر شده باشیم، ببین! ما کمی صبورتر شده ایم... ما نخواهیم مرد...
سیاوش
ما تا زمانی که نفس میکشیم کاری از دستمان بر می آید حتی اگر گمان کنیم بی مصرف ترین موجود در این کرهٔ خاکی هستیم... ما هستیم، چون باید باشیم ...چون هنوز کارمان به پایان نرسیده است... پس میتوانی لبخند بزنی، چرا که گوشه ای از جهان لنگ ماست...
zakieh2
من فهمیده ام که چیزی در این دنیا قطعی نیست... اما قطعا و قطعا اثبات خود به دیگران کار بیهوده ایست، آنگاه که به خویشتن خویش ثابت شده باشیم...
zakieh2
که چرا ما ناگزیرهمیشه جنگ را انتخاب میکنیم؟! ما فریفته شده ایم میان جنگ های زرگری شما...
sarina_m_19

حجم

۲۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

حجم

۲۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

قیمت:
رایگان