بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خانه تاماریس | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خانه تاماریس

بریده‌هایی از کتاب خانه تاماریس

انتشارات:انتشارات خوب
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۱۶ رأی
۴٫۴
(۱۶)
هر روز را تبدیل به‌خاطره‌ای شیرین کنید. در نهایت، خوشبختی تنها چیزی است که با خودمان می‌بریم
هانیه
سعی می‌کنم بفهمم که چطور کار و چندتا رقم توی حساب بانکی می‌توانند مهم‌تر از رنج کسی باشند که دوستش داریم
هانیه
هیچی همین‌طوری به وجود نمی‌آد، همه‌چیز رو خودت به وجود می‌آری. دونه می‌کاری، ازش مراقبت می‌کنی، تر و خشکش می‌کنی، بعد ساقه رو می‌بینی که جوونه می‌زنه، رشد می‌کنه و میوه می‌ده... خلاصه مثل زندگیه.
هانیه
از همه سخت‌تر تحمل کردن پیرها نیست. تحمل آدم‌های کودنه.
هانیه
«آدم‌ها این‌طور خیال می‌کنن. اما حقیقت اینه که در تمام عمرمون نی‌نی باقی می‌مونیم. لباس‌های مختلف می‌پوشیم تا پنهانش کنیم و مثل بقیه بشیم، مثل نوجوون‌ها، مثل آدم‌بزرگ‌ها، مثل مادر و پدرها. بعد، یه روز که اون‌قدر پیر شدیم که دیگه نمی‌تونیم ادا دربیاریم، لباس مبدلمون رو درمی‌آریم و اون چیزی رو که واقعاً هستیم نشون می‌دیم: یه نی‌نی.»
هانیه
«بزرگ‌ترین فضیلت ما این نیست که هرگز زمین نخوریم، بلکه این است که هر بار دوباره برخیزیم.» رالف والدو امرسون
هانیه
زندگی مثل کاخیه که با کارتِ بازی درست شده باشه. یه‌عالمه طول می‌کشه تا بسازیمش، سعی می‌کنیم که پایهٔ محکمی براش درست کنیم، طبقات رو یکی‌یکی روی هم می‌چینیم، و بعد، یه روز، همه‌ش فرو می‌ریزه و یه نفر اون‌ها رو تو یه جعبه می‌ذاره. به چه دردی می‌خوره، می‌تونین بهم بگین؟»
Hasti
من قوی نیستم. اگر حق انتخاب داشتم، از بدنم خارج می‌شدم و می‌گذاشتم تمام این چیزها را به‌تنهایی تحمل کند. اگر حق انتخاب داشتم، چشم‌هایم را می‌بستم و آن‌قدر می‌خوابیدم تا دیگر درد نکشم. حق انتخاب ندارم. خورشید همچنان هر روز صبح طلوع می‌کند، موج‌ها همچنان می‌غلتند، و بدن من همچنان کار می‌کند. مجبورم ادامه دهم. زندگی کماکان ادامه دارد.
سمانه انصاف جو
«خب می‌بینی، کوچولو، همه خیال می‌کنن که آدم در طول زندگی‌ش عوض می‌شه. همه خیال می‌کنن که بچه، آدم‌بزرگ و پیر داریم. اما اشتباهه.» «نه، درسته! من بچه‌ام، تو پیری.» «آدم‌ها این‌طور خیال می‌کنن. اما حقیقت اینه که در تمام عمرمون نی‌نی باقی می‌مونیم. لباس‌های مختلف می‌پوشیم تا پنهانش کنیم و مثل بقیه بشیم، مثل نوجوون‌ها، مثل آدم‌بزرگ‌ها، مثل مادر و پدرها. بعد، یه روز که اون‌قدر پیر شدیم که دیگه نمی‌تونیم ادا دربیاریم، لباس مبدلمون رو درمی‌آریم و اون چیزی رو که واقعاً هستیم نشون می‌دیم: یه نی‌نی.»
زی زی

حجم

۳۳۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۹۶ صفحه

حجم

۳۳۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۹۶ صفحه

قیمت:
۸۲,۵۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد