بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خداشناسی | صفحه ۳ | طاقچه
۴٫۷
(۴۱)
با تأمل در مثال های گذشته به خوبی می‌توان فهمید که امکان ندارد که حیوانات این نوع رفتارها را در اثر تجربه به دست آورده باشند و هر نسلی تجربیات را به نسل بعدی منتقل نموده باشد؛ زیرا در همین مثالها دیدیم که این رفتارهای پیچیده گاهی از حیواناتی سر می‌زند که هیچگاه پدر و مادر خود را نمی‌بینند تا از آنان اطلاعاتی بگیرند. و معلوم است که یک حیوان عادی چون کرم یا بچه ماهی عمرش به قدری نیست که بتواند در این زمینه‌ها تجربه‌هائی کسب کرده و بدین وسیله این مسائل را بفهمد. علاوه بر آنکه حیوانات هوش و استعدادی ندارند که باآن بتوانند این مسائل پیچیده را کشف کنند. به راستی اگر حیوانات خودشان چنین استعدادی می‌داشتند، چرا فقط در یک زمینه خاص این استعداد فعال شد
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
این مرغ مقدار شنی را که حمل می‌کند درست به مقدار احتیاج است، نه بیشتر و نه کمتر، به همان اندازه‌ای است که گرمای خورشید در آن روز، جبران شود. با شروع پاییز، حرارت خورشید، کم می‌شود و گرمایی که از برگ‌های پوسیده، پدید آمده، رو به کاهش می‌رود و این مرغ را با وضعی جدید، رو به رو می‌سازد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
این مرغ، داروی ضد آبستنی را از کجا شناخته است و استعمال آن را از که آموخته است؟ اگر زمستان باران ببارد، این مرغ به فعالیت می‌پردازد و گودال خود را از مواد اولیه، پر می‌کند. کمی قبل از رسیدن بهار، پرندهٔ نر، روزی چند بار، این گودال را که مواد داخل آن در حال تخمیر است به هم می‌زند تا بخار بیرون رود و گودال تهویه شود. و در جهٔ حرارت دستگاه از ۳۳ درجه بالاتر نرود. آن گاه در یک قسمت داخل این دستگاه، جایی را برای تخمگذاری مادینه‌اش آماده می‌کند. نخستین تخمی که پرندهٔ ماده در آن جا می‌گذارد، خارج می‌شود و چند روز دیگر برای گذاردن تخم دوم، باز می‌گردد. در تمام مدت تخمگذاری، پرندهٔ نر می‌کوشد که مقدار حرارت دستگاه جوجه‌کشی را درست در حد ۳۳ درجه نگاه دارد، چه اگر حرارت، کمی بیشتر یا کمتر
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
این پرنده، از آغاز پاییز، یعنی شش ماه قبل از زمان تخمگذاری، آمادهٔ کار می‌شود و به دنبال مواد اولیهٔ ماشین خود می‌رود. مواد اولیهٔ ماشین وی، برگ‌ها و گیاهان مرطوبی است که در حال پوسیدن هستند و میلیون‌ها باکتری در آنها ایجاد حرارت بسیاری می‌کند. نخست، گودالی را به قطر سه متر و عمق یک متر و نیم با پاهای بزرگ خود، حفر می‌کند تا برگ‌ها و گیاهانی را که جمع می‌کند، در آن جای بدهد. گودال مانند قیف کنده شده‌است تا آب باران بیشتری در فصل زمستان در آن جمع شود و رطوبت مواد آلی را بتواند به میزان مطلوب، نگاه دارد. اگر زمستان، باران نبارد، «مگاپود» از جمع‌آوری برگ و گیاه خودداری می‌کند و پرنده ماده در تابستان تخم نمی‌گذارد؛ زیرا تخم برای جوجه شدن، نیاز به حرارت مرطوب دارد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اگر این مرغ بخواهد ده دانه از تخم‌های خود را تبدیل به جوجه کند، بایستی روی دو کیلو و نیم تخم بخوابد که هم وزن آنها از وزن خودش بیشتر است و هم حجم آنها؛ پس، از دادن مقدار حرارتی که مورد نیاز تخم‌ها برای جوجه شدن است، عاجز است. ولی این مرغ با اختراع دستگاه جوجه‌کشی، ناتوانی خود را جبران می‌کند. و این یکی از شگفتی‌های آفرینش است. این مرغ، نیاز تخم‌هایش را به حرارت از کجا تشخیص می‌دهد؟ مقدار حرارت مورد احتیاج آنها را از کجا تشخیص می‌دهد؟ ناتوانی خود را از رسانیدن حرارت به تخم‌هایش به مقدار نیاز از کجا تشخیص می‌دهد؟ امکان جوجه‌کشی را به وسیله دیگر از کجا تشخیص می‌دهد؟ ساختن چنین دستگاهی را از که آموخته‌است؟ و کدام مهندس دانشمند به او آموخته است؟ و با چه زبانی آموخته است؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
این [کارها] با یاد دادن نسل گذشته اصلا قابل توجیه نیست، بلکه باید بگوییم یک نقشه‌ای، طرحی، راهنمایی‌ای [در کار است؛] چون هیچ کس قبول نکرده که ساختمان مغزی و عصبی هیچ حیوانی برای چنین کارهایی کافی است، و الّا تکامل یافته‌ترین مغزها مغز انسان است و باید مغز انسان هم چیزی را که به آن یاد ندهند یاد بگیرد، در حالی که چنین نیست؛ مغز فقط آمادگی دارد برای اینکه اگر چیزی به آن تعلیم کنند یاد بگیرد، اما اگر تعلیم نکردند یاد نمی‌گیرد.»
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حشره‌ای را نام می‌برند به نام «آموفیل» که می‌گویند از زنبور کوچکتر و از مگس بزرگتر است. می‌گویند هر وقت که موقع تخم‌گذاری این حیوان برسد، کرم خاصی را پیدا می‌کند و روی پشت و مهره کمر آن می‌نشیند و نیش خودش را مثل یک آمپول در نقطه معینی از پشت او می‌زند، اما خیلی دقیق است که زیاد نیش نزند، همان مقدار نیش می‌زند که این حیوان بی‌حس می‌شود و می‌افتد ولی نمی‌میرد، چون اگر بمیرد می‌گندد و منظور او حاصل نمی‌شود. بعد آموفیل همان جا تخم‌گذاری می‌کند و بلافاصله بعد از تخم‌گذاری هم می‌میرد. بعد تخم های او به ثمر می‌رسند و از بدن همین کرم تغذی می‌کنند تا وقتی که بزرگ می‌شوند و پَردار می‌شوند و زندگی عادی پیدا می‌کنند. بعد هر یک از آنها موقع تخم‌گذاری‌اش که می‌رسد، عینا همان کار مادر را تکرار می‌کند؛
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
محور زمین، ۵/۲۳ درجه کج است. اگر محور زمین، بر مدار زمین عمود بود، چنانچه محور پاره‌ای از ستارگان چنین است، می‌دانید چه می‌شد؟ خورشید از خط استوا جدا نمی‌شد و پیوسته در طول سال، وقت ظهر بر آن جا عمود می‌شد، بدون آن که عمود بودنش میان دو مدار در دوره سال در تغییر باشد، چنانچه وضع فعلی، چنین است. نتیجه آن می‌شد که منطقهٔ معتدل کرهٔ زمین از میان می‌رفت و تبدیل به مناطق سردسیر و یخساز می‌گشت. منطقه‌های سردسیر زمین به قدری سرد و یخکده می‌گشت که به هیچ وجه قابل تحمل و زیست نبود. منطقه‌های حاره زمین، آن قدر داغ می‌شد که زنده بودن در آن جا محال می‌نمود. پس مایل بودن زمین، یکی از عوامل زندگی و آسایش زمینیان است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
مقدار سرعت حرکت زمین به گرد خویش در خط استوا ساعتی هزار میل است. اگر سرعت حرکت زمین در آن جا ساعتی صد میل بشود می‌دانید چه می‌شود؟ درازای شب و روز ده برابر می‌شود گرمای آفتاب در روزهای ۱۲۰ ساعته همهٔ زندگان روی زمین را می‌سوزاند، شب‌های ۱۲۰ ساعته در نابود کردن حیات از کرهٔ زمین، کمتر از روزها نمی‌بودند، سرمای کشنده‌ای در هر شب، سراسر زمین را فرا می‌گرفت و همهٔ آب‌های روی زمین، یخ می‌بست. آیا انتخاب این سرعت معین برای حرکت وضعی زمین در میان میلیاردها مقدار سرعت، نشانهٔ تدبیر و حکمت و دانش و قدرت آفرینندهٔ زمین نیست؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
نیوتن جواب داد هیچکس، خودش تصادفا بوجود آمده است. دانشمند مادی گفت: آقای نیوتن فکر کردید من احمقم؟ چگونه ممکن است این ماکت با این سبک جالب خودش تصادفا بوجود آمده باشد؟! نه تنها سازنده دارد بلکه سازنده اش نابغه بوده است، اینجا بود که نیوتن به آرامی برخاست و دست روی شانه او گذاشت و گفت دوست من آنچه شما می بینید جز یک ماکت کوچک نیست که از روی سیستم واقعی و عظیم منظومه شمسی ساخته شده است. با این حال شما حاضر نیستید بپذیرید که تصادفا و خودبخود بوجود آمده باشد. پس چگونه اعتقاد دارید خود آن منظومه شمسی با همه وسعت و پیچیدگی که دارد آفریننده ای عاقل و قادر نداشته و بدون سازنده است؟!
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
فاصلهٔ ماه با زمین، اندازهٔ معینی دارد. اگر این اندازه به هم بخورد، می‌دانید چه می‌شود؟ اگر ماه به زمین نزدیک‌تر شود، امواج دریا در موقع مد، همه روی زمین، حتی مرتفعات آن را می‌گیرند و روزانه دو بار، این طوفان سهمناک، تجدید می‌شود. البته دیگر حیوان و انسانی بر روی زمین نخواهد ماند. اگر ماه، دورتر از این می‌بود، مد و جزر دریا از میان می‌رفت، همان مد و جزری که سودهای زراعتی، صنعتی، تجارتی و بهداشتی برای زمینیان دارد و زمین از نور زیبای ماه محروم می‌شد و آب دریا در خطر گندیدن قرار می‌گرفت و حیوانات دریا می‌مردند. اگر ماه بزرگ‌تر از این می‌بود، خطر نخستین پیدا می‌شد و اگر ماه کوچک‌تر از این می‌بود، خطر دومین رخ می‌داد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اگر باران و برف کمتر بود، ذخایر آبی زمین بسیار کم می‌شد. آب‌های روی زمین بر اثر تبخیر، از آبهای زیرزمین کمتر می‌گردید. رودهای عظیمی دیگر یافت نمی‌شد و به جوی‌ها تبدیل نمی‌گردید. سال به سال خشکسالی بیشتر می‌شد، آب های زیرزمینی یا تمام می‌ِشد، یا آن قدر پایین می‌رفت که دیگر قابل بهره‌برداری نبود. قحطی سراسر جهان را فرا می‌گرفت، دیگر گیاهی نمی‌رویید و آنچه روییده بود، خشک می شد. زندگی بر جانداران سخت می‌شد و مرگ به استقبال ایشان می‌شتابید. ولی لطف و مهربانی او نگذارده است که چنین شود. باران و برف را به اندازہ احتیاج زمینیان داده است.»
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
باران و برف اگر بیشتر از اندازه بود، همهٔ سودهای آنها تبدیل به زیان می‌گردید. سیلاب ها راه می‌افتاد و هر کوی و برزن را ویران می‌کرد. درختان و گیاهان را می‌شست و می برد. نه شهری می‌ماند و نه دهی و نه باغی و نه بوستانی. مرداب‌های بسیار در جمیع مناطق پیدا می‌شد و بهترین مؤسّسهٔ تولید حشرات می‌گردید. فراورده‌های این مؤسسه، زنده‌ای در روی زمین باقی نمی‌گذاردند. گل و لای، آن قدر زمین را می‌پوشاند که دیگر قابل کشت و زرع نبود. برای جانوران جایی یافت نمی‌شد. کم‌کم همگی نابود می‌شدند. جانوران که می‌رفتند، انسان ها در دنبالشان بودند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
آیا این را هم می‌دانند که اگر حرارت خورشید به اندازهٔ کافی به آب‌های روی زمین نرسد، بارانی نخواهد بود؟ اگر آب‌ها به گونه‌ای بودند که برای تبخیر، احتیاج به حرارت شدیدتری داشتند بارانی نبود. اگر بخاری که بالا می‌رود، نتواند خود را به طبقات سردسیر برساند، بارانی نمی‌بارد. اگر بخار که به طبقات سردسیر می‌رسید، جوری بود که بسته نمی‌شد، ابر نمی گردید و بارانی نبود. اگر ابرها ناقص می‌ماندند و نمی‌رسیدند، بارانی نبود. اگر جاذبهٔ زمین، قطره های باران را جذب نمی‌کرد و به سوی خود نمی‌کشید، بارانی نبود. و اگر صدها علل دیگر که در وجود باران دخیل هستند نمی‌بودند، بارانی نبود.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
به مجرّد آنکه نزد او نشستم فورا یک دوره اصول اعتقادیّه با برهان و دلیل برای من گفت به طوری که من مؤمن شدم و سپس دستوراتی به من داده فرمود: فردا نیز بیا، چند روزی همچنان نزد او رفتم. هنگامی که پیش روی او می‌نشستم آنچه از امور واقعه روی داده بود برای من بدون ذرّه‌ای کم و بیش حکایت می‌نمود و از افعال و نیّات شخصی من که احدی جز من بر آنها اطّلاع نداشت بیان می‌نمود. مدّتی گذشت تا اینکه شبی از روی ناچاری در مجلس دوستان شرکت کردم و ناچار شدم قماری بنمایم. فردا چون خدمت او رسیدم فورا فرمود: آیا حیا و شرم ننمودی که این گناه کبیره موبقه را انجام دادی؟ اشک ندامت از دیدگان من سرازیر شد گفتم: غلط کردم، توبه کردم، فرمود: غسل توبه کن و دیگر چنین منما،
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
علامه طباطبائی قدّس‌سرّه می‌فرمایند: «اگر کسی از روی واقع در امر هدایت متوسّل به پروردگار خود گردد البتّه او را اعانت و یاری خواهد نمود. در این حال استمداد از آیات قرآنیّه که موافق حال اوست بسیار مؤثّر و مفید واقع خواهد شد، قال الله تبارک وتعالی: [ألا بِذِکْرِ اللَهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ]. و نیز اورادی مانند: یا فتّاح، یا دلیل المتحیّرین و امثالها مؤثّر خواهد بود. البتّه دقّت داشته باشید که باید از ته دل و با حضور قلب کافی و توجّه انجام داد.»
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸

حجم

۲٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

حجم

۲٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد