بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خداشناسی | صفحه ۲ | طاقچه
۴٫۷
(۴۱)
چرا نام این برهان «برهان فطرت» است؟ «فَطْر» به معنی «خلق کردن و آفرینش یک چیز بدون سابقه» و «فِطرت» به معنی «نوع خاصی از آفرینش» است. در واقع به گونه خاصّی از آفرینش که خداوند انسان را بر آن سرشته است فطرت می‌گویند. به بیان دیگر فطرت همان ساختار و سرشت اصلی و اولیّه وجود انسان است. وقتی می‌گویند این امری فطری است یعنی انسان در خلقت اصلی خود با آن متناسب بوده و نوع سرشت اولیّه و ساختمان وجودیش آن را به آن سو می‌کشاند یعنی این امر در درون خود انسان بوده و هست نه اینکه تحت تأثیر محیط و یا تربیت خاص آن را آموخته باشد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
چگونه ممکن است که مثلا «قدرت» از آنِ او بوده اما اکنون به راحتی از دستش می‌رود؟ اکنون که با تمام وجود، خود را ناتوان می‌یابد می‌فهمد که «قدرت» از اول هم مِلک او نبوده، و فقط او مانند آینه‌ای که نور دیگری را پرتو افشانی می‌کند، قدرت موجود دیگری را به نمایش می‌گذاشته و «وابسته» به آن موجود دیگر بوده است. باید دقت کرد که فهم این مسأله در این حالت استدلالی نیست، بلکه وجدانی است؛ و یک حالت روانی ناشی از ترس و مشکلات زندگی نیز نیست، بلکه آن قدر این فهم و دریافت شفاف و روشن و صریح است که جائی برای انکار و رد آن وجود ندارد و البته کسانی که دارای چنین دریافتی نیستند ممکن است آن را انکار کنند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اگر برای انسان مشکل مهمی روی دهد به گونه‌ای که از خود ناامید گردد و دستش را از همه جا کوتاه ببیند آنگاه همه منم منم‌ها را بربادرفته یافته و با حسّ باطن، ناداری و فقر ذاتی خود را ادراک می‌کند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اگر در امتحانات نمرات خوبی بگیرم، فکر می‌کنم که «من» دارای علم و هوش زیادی هستم. اگر در مقابل آینه بایستم و به زیبایی چهره خود نگاه کنم با خود می‌گویم «من» زیبا و خوش صورتم. اگر در مسابقات ورزشی برنده شوم با خود می‌گویم «من» قوت و قدرت زیادی دارم و از دیگران قویترم. اگر از راه ارث یا با کار و تلاش دارایی زیادی به من برسد با خود می‌گویم که «من» پولدار و ثروتمندم ولی آیا واقعاً این علم و جمال و قوت و مال، حقیقتا مال «من» است که به آن می‌نازم و افتخار می‌کنم؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
خلاصه برهان فطرت برهان فطرت از دو مقدمه تشکیل شده است: ۱. گاهی در درون خود می‌یابیم که وجود ما سراسر فقر و نیاز است و خود را متصل و مرتبط به غیر خود می‌بینیم. (شهود فقر ذاتی) ۲. هر گاه موجودی که فقیر و محتاج و وابسته و متصل به دیگری وجود داشته باشد، حتماً موجودی غنی و بی‌نیاز هم هست. نتیجه: پس خداوند غنی و بی نیاز وجود دارد. شهود فقر ذاتی تبیین و توضیح دقیق مقدّمه اول در این استدلال مهم‌تر است: ما انسان ها در شرایط عادی خود را موجودی مستقل می‌بینیم که برای خود کمالاتی دارد برای همین است که گاهی خود را با دیگران مقایسه می‌کنیم و خود را از آنها برتر یا پایین‌تر می‌یابیم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
آگاه باش که بنده را چهار چشم است؛ دو چشم که امر آخرتش را با آنها می‌بیند و دو چشم که امر دنیایش را با آنها می‌بیند. هرگاه خداوند بخواهد خیری حقیقی روزی بنده‌ای نماید چشمان قلب او را که خیر و شرّ آخرت را با آن می‌بیند باز می‌کند. (توحید صدوق، ص ۳۶۷)
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
در این مثال ساده می‌بینید که ممکن است که انسان از درد پای خودش که در درون اوست و با اوست،‌ به خاطر مشغول شدن به بیرون خود و دیدن مناظر اطراف و شنیدن صداهای پیرامون غافل شود. پس ممکن است که ما از بعضی از چیزهایی که درون ماست غافل باشیم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
مثلا وقتی به کسی محبت داریم در داشتن این محبت تردیدی نداریم و اگر از چیزی می‌ترسیم دیگر شک نمی‌کنیم که آیا واقعا می‌ترسیم یا توهّم ترس داریم!؟ لذا به اصطلاح گفته می‌شود حس باطن منبع و منشأ گزاره‌های یقینی و قطعی است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
نفس انسان های عادی به علّت ضعیف بودن وقتی به چیزهائی مشغول می‌شود از برخی چیزهای دیگر غافل می‌شود. به همین دلیل مثلاً به شما می‌گویند سر کلاس درس حرف نزنید با وسایلتان بازی نکنید چرا؟ چون همه این‌ها شما را از شنیدن کلام معلم و فهم درس باز می‌دارد. حس ظاهر دریچه ارتباطی انسان است با بیرون از خودش و حسن باطن دریچه ارتباطی اوست با درون خود؛ بنابراین نتیجه ادراکات ظاهری، می‌تواند بین انسانها مشترک باشد؛ مثلا دیدن یکی از حواس ظاهری است و دیدنیها بیرون از ما هستند به همین خاطر است که ما دیوار را می‌بینیم و دیگران هم آن را می‌بینند اما وقتی ما گرسنه هستیم دیگران ادراکی از گرسنگی ما ندارند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
در اینجا باز هم باید یادآوری کنیم که چه نیازی وجود دارد که با دیدن اتفاقاتی «ظاهرا تصادفی» در بخشهای کوچکی از یک سیستم غول پیکر، دست به نتیجه گیری های فلسفی بسیار بزرگ، یعنی انکار هرگونه هدفمندی و هوشمندی برای کل آن مجموعه بزنیم؟! مثال «تصادفی انتخاب کن» که در نرم افزار کامپیوتری کاربرد دارد، خود می تواند مثال ساده و گیرایی برای توضیح پدیدهٔ سیستم های آشوب و عدم تناقض آشوب باهوشمندی و هدفمندی باشد. آیا تکامل گرایان افراطی نمی توانند درک کنند که با این برداشت مغالطه آمیز فلسفی از یک پدیدهٔ علمی (یعنی بی هدف دانستن تکامل) آن را به کلی در دمان استبعاد فرو می برند و ارزش علمی دانش زیست شناسی را که می تواند به پیشرف گونهٔ انسانی کمک کند، کم می کنند؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
پیدایش و تکوین حیات از مواد بی جان، بسیار نامحتمل و بعید بوده است. پیدایش و تکوین سلول یوکاریوتیک از اشکال ساده تر حیات (نظیر باکتریها) بسیار نامحتمل و بعید بوده است. پیدایش و تکوین آگاهی در انسان، بسیار نامحتمل و بعید بوده است. با قبول این پیش فرضها که زیست شناسان، آن را تأیید می کنند، نتیجه گیری آسان تر خواهد شد. اگر تصادفی بودن اجزای سه گانهٔ این حرکت از مواد بیجان به سمت آگاهی وشعورانسانی را مساوی با بی هدف بودن و عدم وجود هرگونه علت غایی و متعالی در جهان بگیریم، از نظر آماری باید احتمال پیدایش این محصول بی بدیل تکاملی یعنی آگاهی وشعور را حاصل ضرب «حداقل» سه احتمال ذکر شده در بالا بدانیم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
پیدایش و تکوین حیات از مواد بی جان، بسیار نامحتمل و بعید بوده است. پیدایش و تکوین سلول یوکاریوتیک از اشکال ساده تر حیات (نظیر باکتریها) بسیار نامحتمل و بعید بوده است. پیدایش و تکوین آگاهی در انسان، بسیار نامحتمل و بعید بوده است. با قبول این پیش فرضها که زیست شناسان، آن را تأیید می کنند، نتیجه گیری آسان تر خواهد شد. اگر تصادفی بودن اجزای سه گانهٔ این حرکت از مواد بیجان به سمت آگاهی وشعورانسانی را مساوی با بی هدف بودن و عدم وجود هرگونه علت غایی و متعالی در جهان بگیریم، از نظر آماری باید احتمال پیدایش این محصول بی بدیل تکاملی یعنی آگاهی وشعور را حاصل ضرب «حداقل» سه احتمال ذکر شده در بالا بدانیم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
"پیچیده ترین کامپیوتر جهان، انسان است اگر تمام جریانهای اطلاعاتی آگاهانه (زبان واطلاعات مربوط به حرکات) و ناآگاهانه (نقشهای مربوط به اطلاعات اعضا و هورمونها) را جمع کنیم ۱۰ به توان ۲۴ می شود که این اطلاعات مساوی یک میلیون برابر دانش بشری در کتابخانه های دنیا است" (گیت، ۱۹۹۰)
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
بنابراین اگر سیاره ای بخواهد از اولین و ساده ترین مولکول های حیات آبستن شود باید در فاصله ای بسیار دقیق و در یک مدار با پنجرهٔ نوسانی بسیار تنگ در اطراف ستاره مرکزی قرار گیرد. به چنین محدودهٔ باریکی از فضای اطراف هر ستاره که امکان تشکیل اولین مولکولهای حیاتی در آن بازه دمایی وجود دارد، اصطلاحا{دایره طلایی} می گویند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
هر چند راه خیال بافی و تخیل هیچ گاه بسته نمی شود اما آنچه در عمل در محیط واقعی کیهان اتفاق می افتد این است که تنها سیاراتی قابلیت ایجاد حیات را بر روی خود دارند که در فاصله ای بسیار دقیق از ستارهٔ مرکزی خود (که بر اساس جاذبه و گرمای تولید شده توسط آن ستاره تعیین می شود) قرار گرفته باشند و زاویه چرخش آن ها به دور خود و همچنین مدار چرخش سالیانه به دور ستاره مورد نظرهیچگاه از محدوده خاصی که براساس ثابت های نوسان دمایی تعیین می‌شود فراتر نرود.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
روح کلّی عالم امام است؛ از دست امام همه چیز بر می‌آید. افرادی که آمدند و دکان داری نموده و مردم را به باطل خوانده‌اند، دلیل نمی‌شود که اصلًا در عالم خبری نیست؛ و بدین جهت نباید انسان دست از کار خود بردارد و از مسلّمات منحرف شود! من گفتم: من از این حرف‌ها زیاد شنیده‌ام، گوشم سنگین شده، خسته‌ام؛ حالا قدری در موضوعات دیگر با هم سخن گوییم! شما چه‌کار دارید به این کارها؟! گفت: نمی‌شود، جانم نمی‌شود! گفتم: من بیست سال تمام در خانقاه ها بوده‌ام، با مراشد و اقطاب برخورد کرده‌ام؛ هیچ دستگیر من نشده است!
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
آیا بشر ـ که هوش و استعدادش محدود است ـ می تواند بگوید که فلان موضوع با عقل و حق مطابق است و فلان موضوع مطابق نیست؟! در هر صورت من عقیده خود را ابراز نمودم و همیشه در این عقیده ثابت خواهم بود».
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
۲۰. ترفیل؛ فیزیکدان آمریکایی می‌گوید: «هر قدر هم که ما در عمق موضوعی علمی پیش برویم، همواره چیزی را بدون توضیح و تعریف می‌یابیم فلاسفه قرون وسطا زمین را مفروض می‌گرفتند، و وجود آن‌را به خلقت خدا نسبت می‌دادند. در قرن نوزدهم، متوجّه شدند که وجود منظومه شمسی به طور طبیعی از قانون ثقل و وجود کهکشان ها نتیجه می‌شود، و در قرن حاضر، ما دریافته‌ایم که وجود کهکشانها نتیجه انفجار بزرگ است. در هر مرحله، نکته‌ای است که می‌توانند بگویند: دانش عملی، ما را بیش از این یاری نمی‌کند و ورای آن را می‌توانیم خلقتی ویژه فرض کنیم. اکنون، به نظر می‌رسد که کشف قوانینی که بر طبیعت ذرّات بنیادی حاکم هستند به ما اجازه می‌دهد که این مرز را به خود حقیقت جهان برسانیم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
۹. لیته یکی از طبیعی دان های معروف که در موضوع ساختمان نباتات، کشفیّات و تحقیقات قابل توجّهی دارد می گوید: «خدای جاودانی، خدای ازلی و بزرگ، خداوند با خبر از آشکار و نهان، قادر متعال از مقابل چشمان من عبور کرده و من نتوانستم او را در مقابل خود ببینم، ولی پرتوی عظمت و قدرت او در روی صفحه روحم تابید و منعکس گردید! و در نتیجه این انعکاس، روح را در بهت، تعجّب و حیرت انداخته! من آثار او را در تمام مخلوقات و موجودات مشاهده نمودم و در تمام این موجودات و مخلوقات، حتّی در کوچک ترین آنها، در آن موجوداتی که هرگز به چشم دیده نمی شوند، چه قدرت و قوّتی به کار رفته!! چه عقلی!! چه کمال غیر قابل وصفی در آنها دیده می شود!».
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
۵. گالیله: «خداوند در اعمال‌طبیعت، بیشتر از جمله‌های مقدّس انجیل، متجلّی  می‌شود». ۶. «نیوتن» کاشف قانون جاذبه عمومی ـ کلمات مفصّلی دارد که در ضمن آن می گوید: «ما با مطالعه گوش و چشم، می فهمیم که سازنده گوش، قوانین مربوط به صوت را به طور کامل می دانسته و سازنده چشم، قوانین پیچیده مربوط به نور و رؤیت را می دانسته و از مطالعه نظم افلاک به آن حقیقت بزرگ ـ که آنها را طبق نظم مخصوص اداره می کند ـ پی می بریم». و می‌فهمیم: «این زیباترین نظام خورشید و سیّارات و ستاره‌های‌دنباله‌دار، تنها می‌تواند در نتیجه تدبیر و حاکمیت یک موجود دانا وتوانا پدید آید».
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸

حجم

۲٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

حجم

۲٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۵۰%
تومان