بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب راهنماشناسی | صفحه ۵ | طاقچه
۴٫۹
(۱۷)
پیشوایی در اینجا به معنای یک ریاست و رهبری ظاهری نیست، بلکه امام در هر عصری هم از جهات ظاهری و مدیریت اجتماعی وظیفه پیشوایی و رهبری دارد و هم درعالم باطن جلودار همه موجودات به سوی خداوند است و از طریق باطن از موجودات دستگیری می‌کند و آنها را به سوی خداوند حرکت می‌دهد. «امام» هر عصری آن ولی خدایی است که امر نظارت بر همه موجودات و هدایت و راهبری ایشان را بر عهده گرفته و از درون به همه توجّه داشته و ایشان را در مسیر خود حرکت دهد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
وقتی اولیای خدا به «عالم بقا» بازمی گردند می‌توانند به دنیا و مخلوقات توجّه کنند و چون با ورود به عالم ولایت، جان و دلشان پاک شده از یاد خداوند و اتصال به او نیز هیچگاه غافل نمی‌شوند و به همین جهت عالم بقاء را «مقام جمع میان وحدت   و کثرت» می‌شمرند. (مانند کسی که هم عالم بیداری را کاملاً می‌فهمد و مدیریّت می‌نماید و هم در همان زمان در عالم خواب به سر می‌برد و در آنجا فعالیّت می‌کند.) در «عالم بقا» نیز گاهی به اولیای خدا حالات فنایی دست می‌دهد و ولیّ خدا مدّتی کوتاه یا بلند کلّاً از این دنیا جدا می‌شود. به بسیاری از انبیا در زمان وحی، چنین حالاتی دست می‌دهد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
در اصطلاح عرفانی سفر انسان از عالم دنیا را به عالم ولایت و توحید «سفر اول» یا «سفر من الخلق الی الحق» می‌نامند. این سفر با رسیدن به عالم ولایت تمام می‌شود. بازگشت ولی خدا از آن عالم به میان جامعه و حضور در عرصه دنیا را «سفر من الحق الی الخلق» می‌شمرند. رسیدن به عالم ولایت را «مقام فنا» و بازگشت کامل به میان مردم را «مقام بقا» می‌نامند. در حالات فنایی، اولیاء خدا از «عالم کثرت» جدا شده و همیشه به سوی خداوند متعال و «عالم وحدت» توجّه دارند و در این حالات چون به غیر خداوند توّجه کامل ندارند، نمی‌توانند از مردم دستگیری کرده و بار ارشاد انسان‌ها را به دوش بکشند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
این مقام، مقام «ولایت» است، کسانی که به این درجه می‌رسند اگر زیر مجموعه کسی نبوده و استقلال داشته باشند «نبی» (بلند مرتبه) نامیده می‌شوند و اگر با استمداد از عنایات یکی دیگر از اولیا و در تحت پرچم و رایت او به این درجه رسیده و میراث‌دار دیگری باشند، آن گاه اگر جانشین «نبی» الهی باشند، «وصی» خوانده شده و اگر نه فقط «ولی» نامیده می‌شوند. درجه هر وصی و ولی‌ای از نبی زمان خود پایین‌تر است ولی ممکن است درجه وصی یکی از انبیا از نبی دیگری بالاتر باشد؛
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
و خداوند پس ازآنکه شما را به این عالم پایین آورده بود، دوباره شما را به شریفترین جاهائی که بندگان گرامی وی در آنند و به برترین منزلگاه‌های مقربان خود و بالاترین درجات پیغمبران مرسل رسانید؛ به مرتبه‌ای که هیچ کس به آن نتواند رسید، و از آن پیشی و برتری نتواند گرفت، بلکه کسی آرزوی رسیدن به آن را نیز ندارد، [و خداوند شما را به منزلگاهی رسانید که بر همه مخلوقات اشراف داشته و با همه همراه است (مقام ولایت)]‌ به طوری که کسی از ملایکه مقربین و انبیای مرسلین و صدّیقین و شهدا و دانایان و نادانان و انسان‌های پست یا فاضل یا مؤمنان صالح یا بدکاران و ستمگران و شیاطین سرکش و آنانکه در میان این مراتب قرار دارند باقی نماند مگر آنکه خداوند جلالت قدر و عظمت منزلت و تمامیت نور و حقانیت جایگاه شما و شرافت و قرب مقامتان را در نزد خود به ایشان شناساند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
که هر چیزی که خلق می شود از سوی خداوند پایین می‌آید و دوباره بالا می رود. اکنون خوب است بدانیم که مقام باطنی چهارده معصوم از افق زمان و مکان برتر و بالاتر است و قبل از ورود بدن مادی ایشان به عالم دنیا این مقام وجود داشته است. از این مقام گاهی به مقام نورانیت امام (ع) تعبیر می‌کنند. وجود مبارک امام از آن جایگاه پایین می‌آید و پس از ورود به این دنیا با عمل صالح و مجاهده در راه خدا دوباره این مسیر را طی نموده و به اصل و منبع خویش بازمی‌گردد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
خداوند منزّه است از هر وصفی که هر کسی بیان کند، مگر بندگان پاک شده و خالص‌شده خداوند مخلصین زبان خداوندند و از خود سخن نمی‌گویند و خداست که از زبان آنها سخن می گوید و به همین جهت می‌توان وصف واقعی خداوند را از زبان ایشان شنید. این نهایت کمال برای یک انسان و یک مخلوق است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
یکی از القاب اولیای خدا در قرآن «مخلَصین» (پاک‌شدگان) است؛ یعنی کسانی که آن قدر عمل صالح انجام داده‌اند و خود را خالص و پاک نموده‌اند که تمام وجودشان پاک و خالص شده و دیگری هیچ کدورتی در آن وجود ندارد. در قرآن برای مخلَصین چند خصوصیت بیان شده است: اوّل این که به تصریح قرآن کریم شیطان هیچ تسلّطی بر ایشان نداشته و از تیررس او خارج می‌باشند:
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حقیقت ایمان به خداوند داشتن ارتباط قلبی با خداوند و اعتراف کردن به عجز و فقر در درگاه اوست که انسان را بالا برده و روز به روز به خداوند نزدیک‌تر می‌کند. سیر کردن در مراحل آغازین عوالم هستی، بدون عشق و محبت و عبادت خداوند هم ممکن است. کسانی که به خداوند کفر می‌ورزند نیز می توانند مراحلی از عوالم را با تحمّل ریاضت های شاق و طاقت‌فرسا طی نمایند. به همین جهت در دنیا مرتاضانی را می‌بینیم که توانایی های خاصی دارند و کارهایی می‌کنند که از افراد عادی ساخته نیست. اما مراحلی از عالم هستی جز با عبودیت و بندگی و اعتراف به عجز و نیستی در برابر خداوند شدنی نیست
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
هر گاه در جایی مدحی در وصف یکی از اولیا خواندیم باید دقت کنیم که آن مدیحه مربوط به مقام باطن ولی خداست یا مقام ظاهر. آنچه مربوط به مقام باطن است برای همه اولیای خدا به اعتبار وحدت مقام باطن قابل گفتن است ولی آنچه مربوط به عالم ظاهر است مخصوص به هر یک از اولیاء است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
وقتی به زیارت مشرف می‌شوید دقت کنید که فقط به زیارت ظاهر و بدن امام (ع) نیامده‌اید، بلکه در کنار بدن امام (ع) حاضر شده‌اید تا با ملکوت و باطن امام که همه جا را پر نموده و با همه چیز همراه است مرتبط شوید و از آن مدد بگیرید. اگر امام را با دیده ملکوتی بشناسیم و معرفت به مقام ولایت حضرتش بیابیم، با تمام وجود حضور امام را در همه زندگی خود احساس می‌کنیم و از اتصال قلبی با امام بهره‌های معنوی فراوانی می‌گیریم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
«ولیّ خدا» و «امام» جان عالم است. همان طور که جان انسان بر بدنش تسلط دارد و همه کارهای بدن به واسطه او انجام می‌شود و هر اراده‌ای بکند بدن همان‌گونه عمل می‌نماید، باطن ولی خدا نیز چنین است و همه عالم از دریچه نفس او روزی می‌خورند و در تحت امر او به سر می‌برند. در ادبیات عرفانی خداوند را «جانان» می‌نامند؛ «جانان» یعنی «جان جان». حیات و جان کل عالم امام (ع) است و حیات و جان امام خداوند است تبارک و تعالی.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
بر اساس قرآن کریم و روایات اهل‌بیت (ع) و نیز برهانهای فلسفی و شهود عارفان راستین در نظام عالم خلقت اولین مخلوق خداوند موجودی بسیار شریف است که نور وجود را از خداوند مستقیم دریافت می‌نماید و آن را کمی تنزّل داده و قابل انتقال به طبقات بعدی عالم هستی می‌نماید و آن نور از دریچه وجود آنان به طبقات بعدی منتقل می‌شود و از هر مرحله‌ای به مرحله بعد می‌رود تا برسد به پایین‌ترین درجه عالم وجود و ضعیف‌ترین موجودات.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
کارخانه برقی را فرض کنید که برق چندهزار ولت تولید می‌کند. آیا این برق در خانه قابل استفاده است؟ آیا می‌توان با این برق چراغهای خانگی را روشن نمود؟ معلوم است که پاسخ منفی است و اگر چنین برقی به صورت مستقیم در خانه بیاید نه فقط فائده‌ای ندارد بلکه موجب آتش‌سوزی و تخریب خواهد شد. آیا غیر قابل استفاده بودن این برق به خاطر ضعف و ناتوانی برق کارخانه است یا به خاطر ضعف و سستی دستگاه‌های خانگی است؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
مقام ولایت بالاترین درجه و مرتبه عالم هستی است و در اصطلاح آن را عالم اسما و صفات کلیه الهیه و گاهی «اول ما خلق الله»‌ و «لوح محفوظ» و «ام الکتاب» می‌نامند و گاه در زبان روایات «روح القدس» نیز نامیده می‌شود. «روح» همان «جان» و مبدأ حیات و علم و قدرت است. «روح القدس» مخلوقی است برتر از ملایکه مقرب الهی که انبیا و اوصیا به برکت آن به مقام نبوت و وصایت می‌رسند. به تعبیر روایات هر انسانی برای خود سه روح دارد: «روح بدن» و «روح قوت» و «روح شهوت و تمایلات» و مؤمنین علاوه بر آن روح و جانی دیگر دارند که «روح ایمان» است و انبیا و اولیا روح و جان پنجمی به نام «روح القدس» دارند. آن ارواح و جان ها همگی متغیرند ولی روح القدس جاودانه و ثابت است
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
«بنده من به سوی من با چیزی محبوب‌تر از واجبات تقرّب نجسته است و او علاوه بر واجبات با مستحبات خود را به من نزدیک می‌نماید تا جایی که محبوب من شده و من او را دوست می‌دارم و هنگامی که محبوب من شد من گوش او می‌شوم که با آن می‌شنود و چشم او که با آن می‌بیند و زبان او که با آن سخن می‌گوید و دست او که با آن می‌گیرد. (اصول کافی، ج ۲، ص ۲۳۵۲)
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
«پروردگارا! مرا در میان امواج متلاطم و خروشان بحر احدیّت خود و در وسط دریای وحدانیّتت فروبر، و با قوّت سلطنت یکتائی‌ات قدرتم ده» ‌ (مفاتیح الجنان، ص ۱۰۷) و در مناجات شعبانیه می‌خوانیم: إِلَهِی هَبْ لِی کمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْک وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْک حَتَّی تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِک «خداوندا! نهایت انقطاع و جدایی از غیر خودت را به من عطا نما و چشمان دلهای ما را با نور نظر کردن به خودت روشن و منور کن تا چشم های دل ها پرده‌ها و حجاب های نور را پاره کرده و به معدن عظمت وصل شود و ارواح ما به مقام عزّت قدس و پاکی تو معلق و آویخته گردد.»
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
انسان کامل کسی است که از هر چه غیر از خداوند دل کنده و سفر خود را در عوالم هستی به پایان رسانده و تمام منازل کمال انسانی را طی نموده وبه نهایت جایی که برای یک انسان ممکن بوده رسیده است. قرآن کریم انسان‌ها را دعوت به سفر به نهایت درجه کمال انسانی و رسیدن به «لقاء الله» می‌نماید. جایی که تمام آرامش ها و خوشی ها و رهایی از همه رنجها و خستگی‌ها در آنجاست و پیامبران و امامان را کسانی می‌داند که به این منزل پایانی رسیده و دوباره به سوی بشر فرستاده شده‌اند تا راه را به دیگران نشان داده و دستشان را بگیرند و به مقصد برسانند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
مؤمن باید در عوالم هستی حرکت کند و حجابها را یکی پس از دیگری کنار بزند تا به خداوند نزدیک شود. وقتی گفته می‌شود انسان مؤمن باید سعی کند در همه امور قصد قربت نماید، از جهت معرفتی و نه از جهت فقهی یعنی باید سعی کند با این عملی که انجام می‌دهد حجابی را کنار زده و قدمی به سوی خداوند نزدیک شده و انس و محبتش به او بیشتر شود. اگر می‌خواهید ببینید نمازی که خوانده‌اید موجب تقرب به خدا شده است یانه؟ ببینید آیا پس از نماز حال حضور قلب و توجّه و عشق شما به خداوند و بی‌اعتنایی به دنیا بیشتر شده است یا نه؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
تنوع مطلوب است به این علت است که هیچ مطلوبی قدرت ندارد مطلوبیت خودش را برای همیشه حفظ کند و جهتش این است که آن مطلوبْ مطلوب مجازی بشر است و مطلوب واقعی و حقیقی نیست. اگر شیئی مطلوب واقعی و حقیقی باشد، انسان از او سرد نمی‌شود و اگر از او سرد نشد طالب تنوع نیست. در قرآن راجع به نعمت های بهشتی این نکته هست، می‌فرماید: «لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا» (آنجا بشر هرگز طالب تحول و تنوع نیست)؛ رازش همین است که مطلوب واقعی است.» (مجموعه آثاراستاد شهید مطهری، ج۴، ص: ۶۱)
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸

حجم

۳۳۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۳۴ صفحه

حجم

۳۳۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۳۴ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان