بریده‌هایی از کتاب در محاصره احمق ها

خصلت زردها مثل لیوان‌هایی است که روزانه با آن آب می‌خوریم. لیوان‌های آبخوری حجم بیشتری دارند و راحت می‌توان فهمید کِی پُر می‌شوند.

اگر لیوان کوچک و کم‌حجم باشد، فرد قرمز را وادار می‌کند که بگوید: «این چه لیوانی است؟ چیزی در آن جا نمی‌گیرد!» اکثر قرمزها همین واکنش را نشان می‌دهند. خیلی زود عصبانی می‌شوند. همین واکنش را در مورد ترافیک، تلفنی که جواب داده نشده، آهسته راه رفتن فرد روی پله یا در آسانسور و مانند آن نشان می‌دهند. یادتان باشد که قرمزها بیشتر از دیگران خود را در میان احمق‌ها فرض می‌کنند. قرمزها دلایل زیادی برای عصبانی شدن دارند. نکتهٔ مثبت در مورد قرمزها این است که وقتی منفجر می‌شوند، خشمشان فروکش می‌کند. زود عصبانی می‌شوند، ولی خیلی زود آرام می‌گیرند، درست مثل همان لیوان کوچک.

ارتباط خوب و متعامل ارتباطی مطلوب و مبتنی بر انعطاف و توانایی شما در برآورده کردن نیازهای طرف مقابل است.

شاید ناراحت‌کننده باشد که بدانیم ما به عنوان گوینده و تولیدکنندهٔ پیام کنترل اندکی بر میزان درک و فهم شنونده از آن پیام داریم. مهم نیست شما چه مؤلفه‌هایی را برای ترغیب ذهن شنونده به درک صحیح‌تر و دقیق‌تر پیامتان به کار ببرید. هرچه بکنید، برای درک دقیق و صحیح پیام از سوی شنونده کاری از دستتان برنمی‌آید. این یکی از چالش‌های متعدد در برقراری ارتباط بین افراد است. شما که نمی‌توانید کارکرد ذهنی مخاطبتان را تغییر دهید.

آبی‌ها از هر کاری که ریسک داشته باشد دوری می‌کنند. آبی‌ها ریزبین و نکته‌بین‌اند. هرگز آبی‌های متعدد را در یک گروه قرار ندهید. فکر می‌کنند، برنامه‌ریزی می‌کنند، جزئیات کار را برآورد می‌کنند، اما یک بیل در زمین فرونمی‌کنند.

می‌توانید مطمئن باشید که وقتی کنار ماشین قهوه‌ساز بایستید یا وقتی به دست‌شویی بروید، متوجه حقیقت شوید. سبزها با حرف نزدن در برابر افراد فشارها را تخلیه می‌کنند. آنها پشت سر حرف می‌زنند. نارضایتی و ناخشنودی خود را در جمع‌های دونفره، سه‌نفره یا مانند آن ابراز می‌کنند. در این کار هم استادند. وقتی مطمئن باشند که می‌توانند از چشم شما دور بمانند، چنان ضربه‌ای به شما می‌زنند که از یک سبز انتظار ندارید.

سبز نمی‌خواهد درگیر بحث‌های داغ شود، حتی حاضر نیست منزوی شود؛ پس سکوت اختیار می‌کند.

قرمزها دوست دارند نظر منفی و مخالف بدهند.

می‌پذیریم که مناقشه امری طبیعی است. هیچ مجموعهٔ انسانی‌ای وجود ندارد که اعضایش در همه چیز توافق کامل داشته باشند.

تلاش برای ایجاد تفاهم همیشگی و کنار آمدن همگان با همه چیز غیرممکن است. این کار حتی ارزش تلاش کردن را هم ندارد.

مناقشه نشانه‌ای از رهبری ضعیف، ارتباطات ضعیف و ناهماهنگی است.

سبزها آدم‌هایی اجتماعی هستند. هیچ چیز برای آنها باارزش‌تر از حفظ رابطه نیست.

این یکی از کارهایی است که سبزها می‌کنند: سرخوردگی‌ها را به درون خود می‌ریزند و چنان احساس بدی پیدا می‌کنند که همه از آن مطلع می‌شوند.

سبز دلش نمی‌خواهد دیگران گرفتار کار باشند. به نظر او کار کردن خسته‌کننده است. سبز معتقد است که به جای کار کردن، بهتر است آرام بنشینید و کاری نکنید، هیچ.

سبزها روی مبل می‌نشینند و کاری نمی‌کنند. اصلاً کار نکردن را دوست دارند.

وقتی دوست صمیمی ما سخنی بگوید، سخن او برای ما حجت است. فرد سبز هم اگر به کسی اعتماد کند، سخن آن شخص برای سبز قانون است. به همین دلیل، سبزها ممکن است مورد سوءاستفاده قرار گیرند. سبزها با این درجه از اعتماد ممکن است زودباور و ساده‌لوح هم باشند. اما متأسفانه هستند کسانی که از این ساده‌لوحی و زود باوری آنها سوءاستفاده می‌کنند.

سبزها صبور هستند. منتظر می‌مانند، حتی اگر کاری پیش نرود. [سیگاری‌ها، معتادان و همهٔ کسانی که حاضر نیستند دست از عادات ناپسند و خطرناک خود بردارند احتمالاً از همین دسته هستند.]

با کسی که هیچ وقت حاضر به تغییر نظر خود نباشد چه می‌کنید، کسی که وقتی حقایق مؤید ضرورت تغییر باشد، باز هم از تغییر خودداری کند؟

سبزها اصرار دارند نظر حقیقی‌شان را پشت سر فرد مورد نظر بگویند. به همین سبب، دیگران فرد سبز را دغلکار و غیرصادق فرض می‌کنند. اما سبزها بی‌صداقت نیستند. آنها به جای اینکه نظر صادقانهٔ خود را بگویند و درگیری ایجاد کنند، ترجیح می‌دهند سکوت کنند و آرامش را حفظ کنند. سبزها همیشه نگران ناراحت شدن طرف مقابل هستند و البته نگران کردن دیگران اولویت آنها نیست.

زردها اگر دوست داشته باشند در نظر دیگران مأیوس‌کننده به نظر نرسند، باید شنیدن را یاد بگیرند و از میزان گفتن بکاهند و به میزان شنیدن بیفزایند.